اصل عرفان اسلامی بر پایه حُب است/انسان ها بنابر مَلَکات و اعمال شان محشور می شوند

استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه افراد بر اساس اعمال و مَلَکاتی که در دنیا انجام داده اند، چند گونه حشر دارند، گفت: معیار عرفان اسلامی حب است، چنان که بنابر بر حدیث نبوی اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد با همان محشور می شود.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: در ادامه سلسله جلسات «تفسیر قرآن در حکمت متعالیه» با تدریس آیت الله «سید مصطفی محقق داماد» مساله فهم معاد از نظر این اندیشمند بررسی شده است که در ادامه بخش دوم آن تقدیم حضورتان می شود:

 

آیت الله «مصطفی محقق داماد» با اشاره به مباحث ملاصدرا در مورد حشر خلایق و بندگان خدا، اظهار کرد: به اعتقاد این فیلسوف و حکیم اسلامی این حشر چند گونه است اما سوال این است که بر چه اساسی و چگونه؟ انسان باید ببیند چه کار کرده و چه ملکات نفسانی را کسب کرده است، مَلَکات نفسانی برای دل است. ترجمه کلمه ملکه یعنی دارایی، ما چه چیزی داریم، خباثت داریم، عداوت داریم، مهر داریم، دوستی داریم، کرامت داریم، بزرگی داریم، افراد بر اساس اعمال و ملکاتی که در دنیا انجام دادند چند گونه حشر دارند.

 

استاد دانشگاه شهید بهشتی اظهار کرد: دسته اول کسانی هستند که در قرآن در موردشان آمده است «يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً»، هنر قرآن آن است که در یک جمله این قدر پیام می دهد، این آیه یعنی اولا با رحمان برخورد می کنند یعنی مقابل رحمان، غضبان و قهار و جبار نیست. پارسایان، متقین، نیکوکرداران، صالحان، اینان به طرف خدای رحمان می روند چنانکه می گویند «وفدا».

 

وی در تشریح واژه «وفد» گفت: اگر گروهی دسته جمعی مهمان یک بزرگواری باشند، همه با لباس های تمیز به آنجا بروند و همه آنها خوشحال باشند، این به معنای وفد است.

 

عضو پیوسته فرهنگستان علوم تاکید کرد: قرآن می گوید متقین این گونه محشور می شوند یعنی دسته جمعی آمده اند مهمانی و خوش اند. وفد به آن زمان نمی گویند که مثلا برای مرگ کسی برای خوردن حلوا می روید و لباس سیاه می پوشید و شادی در آن نیست. اما در مقابل آن چیست؟ در مقابل اش این گروه است که در وصف شان قرآن می فرماید: «وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا». گاهی استعمال می کنید که فلان شخص «ورد» می گوید، ورد یعنی ذکر، اما اینجا منظور آن ورد نیست، ورد در اینجا یعنی تشنه لب، یعنی کسی که مدتی است آب نخورده و دنبال آب می گردد، فرض کنید که در بیابان هستید، آب نباشد، هوا گرم باشد و انسان لَه لَه بزند، این ورد مقصود است. مجرمین چنین اند که با حالت تشنه له له زنان به طرف جهنم می روند.

 

آیت الله محقق داماد افزود: اما دسته سوم تعبیرشان اعداء الله است، مقابل دوستی خدا دشمنی خدا است، اگر خدا را دوست نداری پس دشمنی، این دیگر وسط- وسط نیست، سیاه و سفید و خاکستری ندارد، یا شما محب خدایی یا عدو خدایی. یعنی یا در خط شیطانی یا در خط خدایی، یا با مایی یا بر ما، اینان به طرف آتش محشور می شوند، «وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا»، زرق یعنی کبود، سیاه و بنفش، کسی که دارد خفه می شود صورت اش بنفش و کبود می شود، آنها به طرف نار با صورت کبود می روند، دسته دیگر کسانی هستند که قرآن در موردشان می فرماید: «فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَی».

 

وی در تشریح این آیه گفت: می گوید این دسته کسانی هستند که روز قیامات کور محشور می شوند، آنجا اعتراض می کنند که چرا مرا کور محشور کردی؟ من چشم داشتم. من کور نبودم. آنها کسانی هستند که نعمت هایی را خدا که به آنها داده بود، حرام کردند. ما به تو نعمت دادیم و تو نعمت ها را شکر نکردی. سلامتی، پول، چهره، دوست، زندگی خوب، موقعیت دادیم اما قدر ندانستی این کوری است.

 

استاد دانشگاه شهید بهشتی بیان کرد: اما خدا نکند  که انسان جزو دسته آخر باشد، خداوند در مورد آنها در قرآن می فرماید: «إِذِ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ يُسْحَبُونَ» و «فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ»؛ در اینجا تفسیر خودم از آیه را به زبان ملاصدرا می گویم، این دسته کسانی هستند که در حالی که غل و زنجیر به گردن شان است به طرف آتش کشیده می شوند، اول در آب داغ و بعد در خود آتش می روند، آنها کسانی هستند که غل و زنجیر دارند، کسانی که در این جهان برای حرف حسابی، برای اخلاق خوب گرفتار غل و زنجیر بودند به این معنا که یک زنجیرها و یک قیودی به دست و پایشان بسته بود و نمی توانستند نیکوکاری کنند و اخلاق خوب انجام دهند.

 

آیت الله محقق داماد ابراز کرد: غل و زنجیرهای فرهنگی، غل و زنجیرهای قومی، غل و زنجیرهای حزبی چه می کنند؟ این گروه ها و جریانات غل و زنجیر بسته شده به پای افراد هستند و حالا انعکاس اش آن است که این افراد هنگام محشر، زنجیر در پا و غل در گردن دارند.

 

وی تاکید کرد: ملاصدرا می خواهد تحت یک قاعده عقلانی و عرفانی بعد از برشمردن این دسته ها پیام را منتقل کند، تحت یک قاعده کلی عرفانی. این قاعده می گوید «لكلّ واحدٍ إلی غایة سعیه و عملِه». هر کسی نهایت اعمالش همین شش مورد است که گفتم، این موارد غایت سعی است، تلاش و عمل و آن چیزی است که انسان دوست دارد. بعد این حکیم اشاره به این حدیث از پیامبر(ص) می کند که فرمود: «اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد با همان محشور می شود»

 

وی با بیان اینکه معیار عرفان اسلامی حب است، ادامه داد: عرفان اسلامی همه جهان را بر اساس نظریه محبت و حب توجیه می کند و خود بشر هم کمالش بر اساس محبت است. این که چه چیزی و چه کسی را دوست دارد. اما برهان عقلی آن چیست؟ وقتی ما چیزی را دوست داریم و عملی را دوست داریم تکرار می کنیم، تکرار ملکه می شود. راه منزل را اشتباه نمی کنید چون ملکه و تکرار شده است. هرچه که انسان دوست داشته باشد با همان هم محشور می شود، ملاصدرا این مفهوم را برهانی و عقلی می کند و می گوید محبت باعث تکرار می شود، این ملکه ای که در نفس شماست در دنیاست در آن دنیا هم تجسم پیدا می کند. ملکاتی که در نفس ما ملکه می شود در آن جهان با همان صورت مناسب اش محشور می شود.

 

آیت الله محقق داماد تصریح کرد: ملاصدرا در اینجا یک مرتبه این آیه را می خواند: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا»، این آیه عجیبی است. تا جایی که من اطلاعاتم قد می دهد یعنی هر کسی از ظن خود شد یار من، هر کسی از این آیه تفسیر خودش را گرفته است. مثلا اشاعره و جبری ها این آیه را دلیل بر مجبور بودن انسان گرفته اند و گفتند که انسان هر کاری می کند، تقصیر خودش نیست و شاکله را به معنای طینت و فطرت معنا کرده اند.

 

وی در پایان خاطرنشان کرد: ملاصدرا می گوید: دست خودت است، تو مختاری اما هر علمی که انجام می دهی ملکه درون نفس ات می شود. یعنی هر چه که مثلا حسد ورزیدی در درون نفس ات ملکه می شود، هر چه که کینه توزی کردی در دلت ملکه می شود هرچه هم که مهربانی کردی، ملکه وجودی ات می شود، حال اگر ملکات زشت غلبه کنند شاکله تو یک سری ملکات زشت می شود و با همان در روز قیامت محضور می شوی.

کد خبر 772166

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha