به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، هنگامی که زوج ها با هم بحث و جدال می کنند، فرزندان مجبور هستند، بحث، جدال و قهر و طلاق والدین خود تحمل کنند. از سوی والدین این همه آسیب به او تحمیل شده است.
مانی تنها سه سال دارد. او را به کلانتری آورده اند تا به مادرش تحویل دهند. او هنگامی که مادر را می بیند فریاد می کشد، می گوید من نمی خواهم به خانه بابابزرگ بیایم. من خانه خودمان را دوست دارم. در این بین پدر و مادر بی توجه به مانی کارهای اداری تحویل بچه را انجام می دهند و کودک با گریه از کلانتری خارج می شود.
پدر و مادر مانی با یکدیگر قهر کرده اند. پدر مانی می گوید یک روز همسرم باخنده و به بهانه اینکه می خواهد نهار را به خانه پدرش برود خانه را ترک کرد و فرزندم راهم باخود برد.
سپس برای بازگشت به خانه شرایط و تعهدی برایم گذاشت، همچون حق طلاق و یکسری تعهدات دیگر، بنده هم قبول نکردم و او نیز فرزندم را از من قایم کرد و حق دیدار نداد. به دادگاه رفتم و شکایت کردم و قرار شد هفته ای یکبار به فرزندم را ببینم. طبق رای دادگاه باید فرزند را از بهزیستی منطقه می گرفتم و در کلانتری منطقه به مادرش پس می دادم.
پدر مانی می گوید: به خاطر فرزندم حاضر به طلاق نیستم و همسرم چون مانی را گروگان برای رسیدن به خواسته هایش کرده است شکایت کرده ام تا پسرم را ببینم. لجبازی من و همسرم آسیب های همچون استرس و اضطراب به بچه وارد کرده است.
والدین هرگز خانه را به صحنه جنگ تبدیل نکنند
در همین ارتباط با «مجید ابهری» آسیب شناس و متخصص علوم رفتاری به خبرنگار شبستان می گوید: والدین یکی از اصلترین الگوهای رفتاری و تربیتی فرزندان خود هستند.محیط خانواده اولین کلاس درس زندگی و مهارت های اجتماعی به کودکان است. بنابراین خانواده ها تاثیر به سزایی در شکل گیری شخصیت کودکان و همچنین روحیه او دارند.
اگر کودک در خانواده شاد ومملو از اعتماد رشد کند، فردی اسطوار و با اعتماد به نفس وارد جامعه می شود.متاسفانه در مقابل این خانواده ها، زوج هایی که دایم در حال بحث، دعوا و قهر هستند، شاهد رشد کودکان با اعتماد به نفس پایین و ضعیف هستیم.برخی از والدین به این موضوع مهم توجه ندارند و در مقابل فرزندان به تقابل رفتاری، جر و بحث، خشونت فیزیکی دست می زند.
تفاوتی ندارد کودک چند ساله باشد از دو سالگی به بعد کودک خاطرات و وقایع اطراف خود را به ذهن می سپارد و در آینده ای نه چندان دور از آنها به عنوان تجربه استفاده می کند. اگر کودکی در خانواده متشنج و دارای به بگومگو رشد کند به فردی کینه توز، انتقام جو و ضعیف تبدیل می شود.چراکه برخی از والدین کودکان را شاهد می گیرند که می گویند تو شاهد باشد پدر با من چه می کند یا مادرت چه می گوید تو بزرگ مثل او نباشد.
برخی از زوج ها از کودک به عنوان پیغام بر استفاده می کنند. سوال و جواب به وسیله او صورت می گیرد.این حرکت نیز بسیار ناپسند است و کودک سرگردان بین پدر و مادر می ماند.گاهی والدین با کلمات زشت به دیگری از کودک می خواهند به مادر یا پدر بگوید که این غم بارترین شکل اختلافات خانوادگی است.ممکن است فرزندانی که در میان بحث های پدر و مادر خود مانده اند در آینده آثار خشونت در آن ها دیده شود. در سال 1396 توسط بنیاد علوم رفتاری بین نوجوانان و جوانان بزهکار تحقیق انجام شد. ۶۵ درصد از افراد بزهکار در میان این قشرها از خانواده های آشفته و مشتنج بودند که وارد جامعه شده اند. روحیه کینه توزی، انتقام توزی وهمراه با لجاجت رفتارهای اصلی کودکان این خانواده ها است. والدین باید به درو از چشم فرزندان جر و بحث کنند و هرگز خانه را به صحنه جنگ تبدیل نکنند. خانواده ها از فرزندان به عنوان قاضی استفاده نکنند.
برخی از پدر و مادر ها فرزندان را به قضاوت می طلبد که در این صورت فرزند فردی با حفره های روانی رشد کرده و نسبت به یکی از والدین با نظر منفی رشد می کند.
استفاده از کودک به عنوان گروگان از نگاه رفتار شناسی عملی بسیار ناپسند است، هرگاه یکی از والدین کودک به همراه خود به حالت قهر از خانه خارج کند در آینده فرزند فرار از خانه، قهر و تقابل رفتاری را که در گذشته آموخته است، عملیاتی می کند.
خانواده ها باید به این موضوع توجه داشته باشند که محیط مملو از آرامش، صمیمیت و نشاط اصلی ترین محور رفتاری در خانواده است. این موضوع موجب رشد روحی و جسمی کودک می شود و فردی با نشاط و با اعتماد به نفس وارد جامعه می شود. باید خانواده ها مهارت های زندگی را بیاموزند تا مشکلات و موانع را بدون تشنج و به دور از چشم فرزندان حل کنند.
رفتار پدر و مادر در آرامش یا پرخاشگری فرزندان تاثیر زیادی دارد
همچنین «امان الله قرایی مقدم» هم معتقد است: به طور کلی براساس بررسی های کلی که توسط بسیاری از روانشناسان اجتماعی انجام شده است و ازهمه مهمتر پژوهش های «مارگارت مید» نشان می دهد، خانواده شخصیت اساسی فرد را در طول هفتاد سال تحت سلطه قرار می گیرد. روانشناسان معتقد هستند، خانواده تمام چهارچوب زندگی یعنی تمام اخلاقیات را تحت شعاع قرار می دهد.
«مارگارت مید» انسان شناس فرهنگی پژوهش های زیادی را دررابطه با خانواده انجام داده است او دو قبیله را بررسی کرد. قبیله ای که صلح جو و قبیله ای که جنگجو بودند. متوجه شد مادران در قبیله صلح جو با آرامش و مهربانی به فرزندان شیر می دهند و آنها را در همه شرایط مورد نوازش قرار می دهند قبلیه ای صلح جو هستند، اما در قبایل جنگجو عکس این موضوع صورت گرفته است و تمام افراد قبلیه خش شده اند.
از همان دوران بارداری ، رفتارهای مادر بر روی نطفه تاثیر دارد. مادرانی که در دوران بارداری دچار استرس و عصبانیت هستند زمینه بروز خشنونت را در آینده فرزندان بیشتر فراهم می کنند.حتی معتقدند لب شکری شدن برخی از کودکان به دلیل استرس های دوران باردای مادر بوده است.
مادرانی که آرامش دارند، فرزندان هم آرام هستند. از لحظه تشکیل نطفه این موضوع تاثیر گذار است. این استرس و عصبانیت مادر گاهی از سوی پدر به او تحمیل شده است و فرزند ناگزیر درگیر می شود. پدران هم نقش مهمی دارند که چگونه خانواده را مدیریت کند و به آنان آرامش و امنیت دهد.
رفتار پدر و مادر در آرامش یا پرخاشگری فرزندان تاثیر زیادی دارد. زور گویی ها، دعواها و نزاع ها بر خلقیات فرزندان تاثیر می گذارد. بررسی ها نشان داده است، زمینه بروز آسیب های اجتماعی افراد از خانواده آغاز می شود. دعوا، بی احترامی و خشونت در خانواده ها در آینده فرد موثر است.
باید روابط درون خانواده بین مادر و پدر در آرامش و صلح جویی صورت گیرد. براساس مستندات علمی این موضوع بر روحیه، خلقیات و صلح جویی فرد موثر است. فردی که در زندگی خشونت می بینند در آینده هم خشن خواهد شد.
کودکان رفتار و عواطف را احساس می کنند، کلام تنها گفتنی نیست، نگاه، نحوه بیان نیز اهمیت دارد. کودک دلهره دارد پدر و مادر جدا شوند.رفتارهای پدر و مادر این احساس را به فرزند منتقل می کند. البته محیط اجتماعی و رسانه ها به صورت غیر مستقیم بدبینی و سوظن را در افراد افزایش می دهد و سریال و کارتون این حس را به کودکان هم منتقل می کند. کودک کارتونی می بیند که احساس امنیت و آرامش نداشته باشد در او تاثیر می گذارد. کودک احساس می کند، درک می کند که که والدینش با یکدیگر خوب هستند یا مشکل دارند.
والدین نباید از مسایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جلو فرزندان صحبت کنند و از ضعف ها و کمبود ها بگویند، برای نمونه از کمبود های مالی جلو فرزندان نگویند، چون امنیت ذهنی را از فرزند می گیرند. باید والدین مسایل را باید بین خود مطرح کنند و اگر مشکلی است، حل کنند نه مشکلات را جلوی فرزندان بگویند.
والدین به هیچ عنوان جلوی فرزندان نباید بحث کنند، باید مشکلات را با آرامش حل کنند، باید امنیت به فرزند دهند. مادر و پدر رفتار بد کند، فرزند یاد می گیرد. آسیب ها از راه یادگیری صورت می گیرد. دزدی، اعتیاد و سیگار را افراد یاد گرفته اند. نزاع و خشونت هم همینگونه است. مادر و پدری که با آرامش و مهربانی رفتار می کنند، مشکلی هم دارند و در خفا مطرح میکند تا فرزندان متوجه نشوند، فرزندانشان در اجتماع موفق تر هستند.
خشونت از هنگام نطفه جنین تاثیر گذار است
در همین ارتباط، «جعفر بای» هم همانند دو صاحب نظر اجتماعی معتقد است، او می گوید: رفتار پدر و مادر ازشکل گیری نطفه بر تا آینده فرد تاثیر گذار است و می گوید: در حال حاضر با یک جامعه خشن مواجه هستیم. خشونت از هنگام نطفه جنین تاثیر گذار است. کشمکش هایی که میان پدر و مادر ها به وجود می آید، جنین آنها را درک می کند و می پذیرد این فرآیند تا آینده فرد نیز تاثیرگزار است. هنگامی نوازد متولد می شود، همراه با کشمش است، چون به جای اینکه زایمان طبیعی باشد، با سزارین کردن و با تیغ و خشونت وارد دنیا می شود.
واژگان که بین والدین رد و بدل می شود بیشتر خشن است. تعداد کلمات زن و شوهر را تحلیل محتوا کردیم. جنبه های منفی بیشتر از مثبت بود.باید در خانواده این واژگان بین اعضای خانواده بیشتر شود. این مسایل در کودک استرس و اضطراب ایجادمی کند و در آینده آنها نیز تاثیر گذار است.
به هر روی ؛ دعوا، جر و بحث و ترک خانه توسط زوج ها اساس و بنیان خانواده ها را سست می کند. اگر زوج دارای فرزند یا فرزندانی باشند، آگاهانه یا ناآگاهانه بیشترین آسیب ها را تحمیل آنها خواهند کرد و آینده آنها را تحت شعاع قرار می دهند. باید برای پیشگیری به جای درمانگری برنامه های بیشتری به منظور ارایه آموزش های مهارت های زندگی به افراد داده شود تا کودکان قربانی رفتارهایی که گاهی نا آگاهانه است نشوند.
نظر شما