خبرگزاری شبستان- کرمان
سیزدهم جمادی الثانی، سالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها است؛ این روز به پاس صبوری و ولایتمداری آن بانوی بزرگوار به روز «تکریم مادران و همسران شهدا» نامگذاری شده است.
حضرت ام البنین، فاطمه، دختر حزام، فرزند خالد بن ربیعة بن كلاب است. مادر آن گرامى، لیلا و یا شمامه از خانواده سهل بن عامر بن مالك بن جعفر بن كلاب است كه همه پدرانش، از مردان شجاع و نامدار عرب در منطقه حجاز هستند. همچنین جناب ام البنین با چند واسطه به عبد مناف، جد اعلاى رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله، نسب مى رساند.
به گواهى تاریخ؛ پدران و دایی هاى ام البنین علیهاالسلام در دوران قبل از اسلام در ردیف دلیران عرب محسوب مى شده اند و مورخان، آنان را به دلیرى و شهامت در رزمگاه هاى نبرد ستوده اند. آنان افزون بر شجاعت و قهرمانى، سالار و سرور قوم خود نیز بوده اند؛ آن چنان كه سلاطین زمان در برابرشان سر تسلیم فرود آورده اند.
حضرت ام البنین سلام الله علیها، اوصاف والای خانوادگی را به فرزندان خود انتقال داد
بدین گونه است كه خاندان جناب ام البنین علیهاالسلام در شرافت، شهامت، مردانگى، مهمان نوازى و دلاورى، سرآمد رادمردان عصر خود بوده اند. ام البنین، این اوصاف والا را از اسلاف خود به ارث برد و با آموخته هایش از خاندان وحى عجین كرد و به فرزندانش نیز انتقال داد.
زندگى سراسر فضیلت، مهر، عاطفه و مبارزه حضرت ام البنین علیهاالسلام، در حدود ۱۰ سال بعد از حادثه كربلا به پایان رسید. او در طول زندگى با بركت خویش، پیام رسان شهیدان راه فضیلت و تداوم بخش راه امامت بود و رسالت خویش را به طور كامل ادا كرد.
آن بانوى بزرگوار پس از حادثه جانسوز كربلا، بار رسالت سیاسى و اجتماعى خویش را در زنده نگه داشتن حماسه جاویدان عاشوراى حسینى به زیباترین شكل ممكن به انجام رسانید و سرانجام در سال 69 هجرى قمرى دار فانى را وداع گفت و در قبرستان بقیع در كنار عمه هاى پیامبر (صفیه و عاتكه) و چهار امام معصوم علیهم السلام و دیگر چهره هاى درخشان شریعت محمدى صلى الله علیه وآله به خاك سپرده شد.
اقتدای مادران و همسران شهدای ایران اسلامی به حضرت ام البنین سلام الله علیها
در طول تاریخ انقلاب با برکت اسلامی و دفاع مقدس هزاران زن در جایگاه مادری و همسری رزمندگان، به بانو ام البنین سلام الله علیها اقتدا کردند؛ هم در صبر بر شهادت عزیزان و هم در ولایتمداری.
مگر نه اینکه مادر آن شهدای والامقام محضر امام(ره) رسید و عکس اول را در آورد: این پسر اولم محسن است.عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن: این پسر دومم محمد است، دوسال با محسن تفاوت سنی داشت. عکس سوم را آورد و گذاشت روی عکس محمد؛ رفت بگوید این پسر سومم.. سرش را بالا آورد، دید شانه های امام(ره) دارد می لرزد..
امام(ره) گریه اش گرفته بود…فوری عکس ها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت:چهارتا پسرم رو دادم که اشکتو نبینم...
نمونه های فراوانی از این دست از مادران صبور و مقاوم و سرافراز در دفاع مقدس و بعد از آن داریم؛ از مادران 5 شهید تا مادرانی که تک فرزند خود را تقدیم نظام و انقلاب کردند.
روز تکریم مادران و همسران شهداء
روز تکریم مادران و همسران شهداء را بهانه کردیم تا دیداری با تنی چند از مادران شهدا داشته باشیم؛ دیدارهایی که در نهایت صمیمیت و سادگی انجام شد.
داغ 6 فرزند از 12 بچه ای که به دنیا آورده است و فقدان همسری که چند سالی است او را از دست داده، گرد و غبار پیری را بیشتر بر چهره اش نمایان ساخته است؛ غلامرضا فرزند نخست او است؛ آنقدر غم شهادت او برایش سنگین است که در هیچ کجای خانه قاب عکسی از او به دیوار نیاویخته تا داغ دلش تازه نشود.
با بغضی سنگین می گوید: هنوز کارتن های کتاب هایش هست؛ می گفت می روم کرمان برای دوره آموزشی! اما نامه هایش که از اهواز آمد فهمیدم برگشتی در کارش نیست.
از خوابی می گوید که سه سال قبل از شهادت غلامرضا دیده و عاقبت هم نحوه شهادت همانگونه شد که در رؤیا دیده بود؛ وارد 16 سالگی که شد، غلامرضا که از بسیج شهر راین به جبهه اعزام شده بود، ردای سرخ شهادت را در مرداد 65 در عملیات والفجر 3 بر تن کرد.
باید آنقدر شهید بدهیم تا آقایمان مهدی(عجل الله) بیاید
مادر ادامه می دهد: غلامرضا می گفت باید آنقدر شهید بدهیم تا آقایمان مهدی(عجل الله) بیاید؛ عاشق اشعار انقلابی و مذهبی بود و دائم زمزمه لب هایش بود.
شهید افضلی از شهدای جیرفت که به شهادت رسید او می خواند: شهید ما افضلی، ز جان گذشته، با خون سرخ خویش چنین نوشته: روز حمایت از ولایت فقیه است.
مادر از دق کردن برادر غلامرضا پس از شهادت او و نامگذاری برادر دیگرش به نام غلامرضا هم می گوید و از هر 6 فرزند کنونی خود ابراز رضایتمندی می کند.
بدحجابی ها، دل ما را خون می کند
فاطمه پورابراهیمی می افزاید: هیچ توقعی از دولت و مسئولان ندارم الا اینکه مشکل بدحجابی در جامعه حل شود؛ ما این چیزها را که می بینیم خون دل می خوریم.
وقتی بهانه دیدار را می گویم و از حضرت ام البنین علیهاالسلام؛ برقی در چشمانش می درخشد و خوشحالی درونی اش در سیمای خسته اش نقشی از رضایت و تسلیم در برابر مشیت الهی می بندد.
دعا برای رهبری و رعایت حجاب؛ تنها خواسته خانواده شهید داریوشی
کبری عظیمی راینی، مادر شهید عباس داریوشی است که هم اکنون پیر و ناتوان شده است؛ چیز زیادی از خاطرات عباس که نامش را به دلیل همزمانی تولدش با عزاداری محرم و صفر، عباس گذاشتند به یاد نمی آورد.
همین قدر می گوید که او در نهایت مهربانی نسبت به خانواده، روزها را قالیبافی و یا گِلکاری می کرد و شب ها را درس می خواند و درآمدی که از این طریق کسب می کرد در اختیار مادر قرار می داد تا آن را هزینه کند.
در این دیدار پدر شهید منقلب است و مدام با اشک و گریه خاطراتی کوتاه از شهید نقل می کند و عاجزانه می خواهد تا برای سلامتی رهبر در پی هر نمازی دعا شود.
خانواده این شهید نیز تنها درخواست شان رعایت حجاب در جامعه است و تمسک به قرآن و پرهیز از تهمت و سخن ناحق.
شهید عباس داریوشی در سال 1344 در راين به دنيا آمد. پدرش شكرالله، كشاورز بود.تا پايان مقطع ابتدايي درس خواند. به عنوان سرباز ژاندارمري به جبهه اعزام شد. هشتم اسفند 1363 در اروندرود بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. مزار وي در زادگاهش شهر راین واقع است.
نظر شما