فصلنامه «روش‌شناسی علوم انسانی» روی پله نود و ششم

نود و ششمین فصلنامه «روش شناسی علوم انسانی» به مدیرمسئولی آیت الله اعرافی و به همت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر شد.

خبرگزاری شبستان،‌گروه اندیشه:‌ نود و ششمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «روش‌شناسی علوم انسانی»، ویژه پاییز ۹۷ به صاحب‌امتیازی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و مدیرمسئولی آیت‌الله «علیرضا اعرافی» با هدف بررسی رابطه فلسفه، فلسفه علوم انسانی، روش‏‌شناسی و روش تحقیق؛ نقش فلسفه و روش‏‌شناسی علوم انسانی در پیشبرد کمّی و کیفی علوم انسانی؛ بررسی تطبیقی فلسفه و روش‏‌شناسی علوم انسانی و علوم طبیعی و بررسی سیر تحول فلسفه و روش‏‌شناسی علوم انسانی منتشر شد.

 

در چکیده مقاله «چیستی فلسفه اسلامی» که در این شماره انتشار یافته است می‌خوانیم: «موضوع پژوهش حاضر، وجه نام‌گذاری بخشی از فلسفه‌ها یا بخشی از تحقیقات فلسفی به فلسفه اسلامی است. هرچند در وجه نام‌گذاری می‌توان به کمترین مناسبت بسنده کرد، لیک در این پژوهش کوشش می‌شود تا برای این نام‌گذاری وجه قابل توجهی به میان آورده شود. بدین ترتیب، این وجه بر قانونی در باب تعریف قرار داده می‌شود: همان‌طور که تعریف باید جامع و مانع باشد و به یکسان افراد خود را زیر پوشش قرار دهد و به یکسان غیر افراد خود را کنار بگذارد ملاک حاضر در نام‌گذاری واقع شده نیز بتواند جامع فلسفه‌های اسلامی باشد و نیز فلسفه‌های دیگر را بیرون از خود قرار دهد. در این راستا، فرضیه‌هایی پیش گذارده می‌شوند که در میان آن‌ها، فرضیه‌ای مقبول قرار گرفته که در عین استیفای قانون یاد شده حامل این امکان است که بر محتوای آن افزوده شود؛ محتوایی که به منزله فصل مقوم به کار آید».

 

همچنین در طلیعه مقاله «ارائه الگوی گستره‌پژوهی ابزار-پشتیبان مبتنی بر نظریه فعالیت برای مرور پیشینه در پژوهش‌های علوم رفتاری» آمده است: «در این مقاله با هدف تسهیل فرآیند چالشی مرور پیشینه در پژوهش‌های علوم رفتاری، الگویی ابزار – پشتیبان معرفی شده است. افزون بر ابزار فناورانه موجود در الگو، چندین ابزار مفهومی – مانند الگوی نظام فعالیت، نمودار پریسما، جدول معیار‌های حذف و شمول و جدول عبارت‌های جستجو – نیز به آن افزوده شده و الگوی مقاله با الگوی گستره پژوهی تلفیق و سپس با ارائه یک نمونه مرور پیشینه به تشریح الگو پرداخته شده است. استفاده از الگوی گستره پژوهی ابزار-پشتیبان افزون بر آسان‌سازی مرور پیشینه، به دلیل استفاده از الگوی نظام فعالیت دارای مزایا و امتیازاتی است که برخی از آن‌ها عبارتند از: امکان مطالعه نظام‌مند پژوهش‌های پیشین و مشاهده سیر تاریخی آنها، تحلیل مقوله‌ای پژوهش‌های پیشین، تبیین و تحلیل تناقضات موجود در نظام فعالیت پژوهش‌های پیشین، صورت‌بندی پژوهش‌های آتی با تکیه بر راه حل‌های تناقضات و ارائه یک چارچوب تصویری جامع از مرور پیشینه».

 

در چکیده مقاله «روش‌شناسی نظریه پردازی هنر و معماری اسلامی» چنین می‌خوانیم: «در این مقاله تلاش شد تا با توجه به اشتراکات و افتراقات روش‌شناسانه‌ای که در نظریات مختلف هنر و معماری اسلامی وجود دارد، امکان مقایسه و تحلیل نظریات مختلف را براساس روش‌های به کار رفته در آن‌ها فراهم گردد. نظریات با روش «اسنادی» گردآوری و طبقه‌بندی و براساس «تحلیل نظری» از پایگاه آموزه‌های دینی، مبانی، توانایی‌ها و محدودیت‌های هر گروه روشی نقد و تحلیل شد. روش‌های تاریخ‌نگاری، سنت‌گرایی و معناگرایانه، توانایی انتساب نظریه به «اسلام» و شکل گیری هنر و معماری اسلامی را ندارند و به «منابع» معتبر مراجعه نمی‌کنند؛ روش‌های نص‌گرایانه رجوع به منابع را با «روش‌های نامعتبر» انجام داده و به انواع قیاس و تمثیل‌های ذوقی مبتلا هستند؛ روش فقه فردی، با وجود اینکه به منابع و روش‌های مناسب مجهز است، به ابزار کشف ارتباط بین احکام اجتماعی و کنترل شناخت موضوعات مجهز نیست؛ و روش فقه نظام که این نقیصه فقه فردی را برطرف کرده نیازمند منطقی است که هماهنگی بین روش‌های موضوع‌شناسی و حکم‌شناسی را برقرار نماید؛ منطقی که می‌تواند با استفاده از یافته‌های «فلسفه نظام ولایت»، به کارگیری شود».

 

در مقاله «توسعه روش‌شناسی استنباط از سنت فعلی» اثر مهدی مردانی چنین آمده است: «برپایه اندیشه شیعه، سنت فعلی یکی از منابع استنباط آموزه‌های دینی است که به دلیل عدم تنقیح مبانی و شیوه‌های به کارگیری آن، چندان که باید مورد توجه اندیشمندان قرار نگرفته است. یکی از راه‌های افزایش بهره‌گیری از سنت فعلی در استنباط آموزه‌های دینی، تبیین پیش‌فرض‌ها و باور‌هایی است که پذیرش آنها، موجب کارآمدی بیشتر سنت فعلی در استنباط می‌شود. این پژوهش کوشید تا به روش تحلیلی – اکتشافی یک باور بنیادین را تقریر نماید که برپایه‏ دلالت سنت فعلی استوار شده است و با تبیین پیامد پذیرش آن، روش‌های استنباط از سنت فعلی را توسعه بخشد. باور به دلالت استقلالی سنت فعلی، از پیش ‏فرض‌های موثر در توسعه استنباط از سنت فعلی است که پیامد آن، گسترش روش‌های استنباط از سنت فعلی به دو روش استخراج اصل حاکم و عصری‌سازی است.»

 

در آغاز مقاله «توسعه روش‌شناسی مطالعات امنیتی آینده» می‌خوانیم: «این مقاله به دنبال بسط و توسعه روش‌شناسی مطالعات حوزه امنیت است. پژوهش حاضر از نظر هدف تحقیق، توسعه‌ای و از لحاظ ماهیت از دسته پژوهش‌های اکتشافی است. روش جمع‌آوری داده‌ها، میدانی و ابزار آن مصاحبه با خبرگان بوده است. با استفاده از روش تحقیق کیفی و به منظور کشف موضوع، مصاحبه‌های هدفمند با بیست نفر از خبرگان و آگاهان کلیدی، به روش نمونه‌گیری گلوله برفی انجام و سپس با به کارگیری راهبرد دلفی و مصاحبه‌های عمیق فرایند روش‌شناسی مطالعات امنیتی و مدل نهایی پیکربندی شد. این تحقیق، فرضیه‌های پایه‌ای یک روش جدید پیش‌بینی فراگیر را تشریح می‌کند. یافته‌های آن نشان می‌دهد «روش‌شناسی» مطالعات امنیتی نتیجه کنش و تاثیر عوامل مختلف فلسفی، سازمانی، روشی، اجتماعی و فردی است. همچنین، می‌توان با الهام از رویکرد ارزش‌های رقابتی و قراردادن مکاتب فلسفی در محور‌های مختصات آن روش‌شناسی آمیبی شکل برای مطالعات امنیت ارائه کرد.»

 

همچنین در چکیده مقاله «اروپامحوری و تأثیر قدرت-دانش در شکل گیری علوم انسانی مدرن» آمده است: رابطه میان قدرت و دانش در چشم‌انداز هستی‌شناختی از جمله مسائلی است که در قلمرو علوم انسانی مورد توجه قرار گرفته است. در قرن بیستم فوکو با تفصیل روش تبارشناختی نیچه به این اعتقاد بنیادین هستی‌شناختی دست یافت که قدرت دانش را تولید می‌کند و این دو مستقیماً بر یکدیگر تأثیرگذارند. نتیجه‌ای که این موضع هستی‌شناختی در زمینه معرفت‌شناسی داشت، این بود که علم ویژگی عینیت و یا به‌عبارتی دیگر بازنمایی حقیقت را ندارد؛ بلکه اساساً بازنماینده قدرت و منافع بشری است.
براین‌اساس می‌توان گفت که دانش علوم انسانی جدید برآمده از روابط قدرت بوده و تبارشناسی گفتمان‌های آن نشان از مناسبات قدرت-دانش در برساختن و اشاعه ارزش‌های علم انسانی مدرن و در مقابل طرد و نفی ارزش‌های قدیم دارد.

 

علاقه مندان می توانند اصل مقالات را از اینجا دریافت کنند.

کد خبر 766505

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha