واقعیت استقبال مردم از رهبری در کرمانشاه تا افول دموکراسی غرب امروز...

شاید سفارش امام خمینی (ره) در بسیاری از سخنرانی های خویش به مسئولان درخصوص حق حکومت و پاسداری و نگهبانی از حق مردم، همین پیش بینی واقعیت امروز است که وال استریت را به نمایش گذاشته است.

خبرگزاری شبستان//خراسان رضوی


اشاره:

 در گیرو دار کشمش ها و نزاع های مکاتب مختلف در جهان امروز و جنگ برتری این مکتب و آن مکتب امروز واقعیت وال استریت سخن از نابودی مکتب های سرمایه داری و لیبرالی را به میدان آورده است و پرونده ای که شاید بیش از 200 سال از عمر آن می گذرد و خیلی این مکاتب را به عنوان مکتب های برتر جهان معرفی می کردند و اصرار به الگوگیری از آن داشتند امروز با جنبش های مردمی روبرو شده اند که خواهان نابودی این نظام ها هستند.

 

اینحا کرمانشاه است؛
فضای شهر آکنده از بوی خوش و طراوت نسیمی دارد که سال هاست این سرزمین چنین طراوتی را تجربه نکرده است؟ شاید قسمت نبوده، شاید فرصت نشده و هزاران شاید دیگر برای این نشدها... اما امروز پس از سال ها، مردم کرمانشاه به شوق وصل یار چنان صحنه نقش آفرینی را به نمایش گذاشتند که چشم ها از دیدن آن برق تماشا گرفت و گوش ها از شنیدنش کر و لال شنیدنی های دیگر شد و قلم ها ناتوان از نوشتن آنچه به وقوع پیوسته است.....


در تماشای این صحنه های دلبری همه سنین کودک و نوجوان، زن و مردم و همه و همه دیده می شدند که گاه قطرات اشک چشمانشان انسان را به این پرسش فرا می خواند که عشق و علاقه به ولایت به غیر از این سرزمین که با خون شهیدان آبیاری شده است، آیا در کشور دیگری نیز معنا پیدا می کند؟!...

 

امروز مردم کرمانشاه با همه مشکلاتی که در زندگی روزمره همه افراد وجود دارد از وضعیت معیشت گرفته تا تربیت فرزند فقط و فقط به شوق دیدار یار نقش آفرین صحنه ای شدند که چشم دشمن کور و دل دوست شادمان شد.


امروز بار دیگر اشک چشمان خواهران و مادران شهید کرمانشاه روزهای جنگ را به یاد می آورد همان روزها که این بانوان دلاور خود انگیزه رهرویی راه شهدا بودند و گاه احساس مادری و زنانه شان را پنهان می کردند تا آرمان و ارزش ها رنگ های واقعی شان را نبازند، امروز خواهران، همسران و مادران شهید همان بزرگوارانی هستند که قلبشان را در زمانه جنگ به یادگار گذاشته اند تا با خاطرات آن عزیزان بتوانند علاقه و ولایت پذیریشان را درعصر حاضر در صحنه نقش آفرینی حماسه و مجاهدت بازی کنند.


دموکراسی نو  در جامعه غرب امروز...
شکل و شیوه نو از دموکراسی که همین حالا در کشورهای غربى رایج و معمول بوده است و این نوعی از دموکراسى تقریباً به مثابه ایدئولوژى بر جوامع غربى حاکم است در این شکلی از دموکراسی دین را از دخالت در امور سیاسى و اجتماعى منع مى‏کنند و اجازه نمى‏دهند مجریان قانون در مقام اجرا صحبت از دین کنند. مهمتر از آن، در این شیوه هیچ گونه التزام و پاىبندى به قوانین دینى وجود ندارد. علما و دانشمندان این نوع از دموکراسى را با رژیم لائیک و سکولار، رژیم که به هیچ وجه به دین اجازه نمى‏دهد که در شئون سیاسى و اجتماعى دخالت داشته باشد، معرفی می دارند.

 

بر طبق این تفسیر تمام شئون حکومت (اعم از قانونگذارى و اجرایی و عدلی) را از دین جدا پنداشته؛ یعنى به زعم اینها شرط دموکراتیک بودن سکولار و لائیک بودن است. اگر هم دینى باشد، جنبه شخصى دارد ارتباطى بین دین و جامعه و سیاست نیست و دین حق هیچگونه دخالتى در امور اجتماعى ندارد. 

 

این نگرش تاکید دارد که دین مسأله شخصی فرد بوده و می تواند هر وقت دلش خواست به مسجد رفته، نماز بخواند، روزه بګیرد، دین در تولد نوزاد، در مرده داری، در قبرستان و یا هم در مراسم عقد نکاح مورد استفاده قرار ګرفته می تواند، اما در حکومت و سیاست معیار مشروعیت قانون، رأى مردم، یا رأى اکثریت مدار اعتبار شمرده می شود.

 

در بیشتر اوقات چنین وضع پیش می آید که بر اساس رأى اکثریت مردم بدترین قوانین را که بر خلاف دین و فطرت انسانى است، نیز به تصویب رسانید و در جامعه به اجرا در آورد، اگر چه واقعاً و حقیقتاً رأى اکثریت در بسیارى موارد وجود ندارد، مثل ازدواج با هم جنس و ثبت رسمى آن در برخى کشورهاى غربى و قانون سقط جنین که کلیسا با آن نیز مخالفت نموده است.

 

معماران و مفکران این نوع از دموکراسی، اسلام را یک نظام پدرسالاری بشمار می آورند از جمله مشهور ترین مفکر و تیوریسن این نوع از دموکراسی بنی موریس (Benny Morris) دانشمند مشهور اسراﺋیلی است. او در همه مقالات و تحلیل های اکادمیک خویش با صراحت تام می نویسد که: "اسلام متضمن جهان است که در آن، حیات بشری ارزشی به اندازه ارزش در غرب ندارد و آزادی، دموکراسی، باز بودن فضاء و خلاقیت با چنین جهانی بیگانه‌اند".


دین اسلام دینی است که در مسیر تکامل حرکت می کند و تلاش و کوشش را تنها وسیله دستیابی به خیر و برکت و پیشرفت مادی و معنوی معرفی می کند. دین اسلام دینی است که با دگرگونی شرایط و اوضاع و احوال و تطور زمان و تغییر مکان قابل انطباق است و پاسخگوی نیازهای فطری، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و بطور خلاصه پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی بشری است. دیــن اسلام دینی که تضمین کننده دنیا و آخرت است.

 

دین اسلام دینی است که بر علاوه بر برنامه‏هاى دقیق براى سعادت فردى، در بردارنده برنامه و اصول جامع اقتصادى، اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و... است. دین اسلام مختص به مسجد، نکاح و قبرستان نیست، بلکه دین اسلام در صحنه زندگى اجتماعى نیز حضور کامل دارد.


اسلام برای همه چیز و برای همه شئؤن و همه عرصه های زندگی طرح وبرنامه منظم ومنطقی دارد. در احکام مقدس اسلام، امور سیاسی و اجتماعی و عبادتی مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد. دین اسلام هم سیاست است و هم حکومت.

 

اسلام یک حکومت است که یک جنبه اش حکومت سیاسی و جنبه دیگرش حکومت معنوی است. اسلام یک دین عبادتی، سیاسی است که در امور سیاسی اش عبادت منظم است و در امور عبادی اش سیاست.

 

در دین مقدس اسلام قاعده ای وجود دارد بدین معنی که دین اسلام همه راه ها و روش ها را که در خدمت تکامل وپیشرفت جامعه وعالم بشریت باشد، آنرا مورد تاﺋید قرار می دهد بشرط آنکه حلال اسلام را حرام قرار ندهد وحرام اسلام را حلال. یعنی در آن چیزی که نص و حاکم اسلامی صراحت دارد ضرورت به اصطلاح استخاره تغییر صراحت حکم نیست و این تغییرجواز ندارد و حرام است. در دین اسلام حکم اسلامی به اساس کتاب الله وسنت نبوی استوار است و شارع و حاکمیت مطلق دردین اسلام از آن پروردگار است.

 

بنابراین دین اسلام در همه عرصه های زندگی بشر اعم از امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و .... دخالت تام و مستقیم دارد و عقل و علم در سایه هدایات اسلامی مناسبات اقتصادی و سیاسی جامعه را سامان می بخشد.

 

اسلام‌، اساساً دین‌ اجتماعی‌ است‌ و فقط‌ به‌ بعد فردی انسان‌ توجه‌ ندارد. این‌ دین‌ بااصول‌ و ارزش‌های عالیش مطابق به حکم صریح قرآن عظیم الشان و سنت پیامبر بزرګوار اسلام حضرت محمد (ص) انسان ها را به زندګی اجتماعی دعوت کرده و ارشادات خاصی در این زمینه به پیروان خویش ارایه داشته است.

 

در تفکر سکولاریستی، هدف دولت تلاش برای حفظ حاکمیت و ایجاد موازانه میان آزادی و عدالت است. یعنی این که چه باید کرد که آزادی های فردی محدود نشود و قدرت حاکمان چگونه کنترل شود که مخل به آزادی افراد ( آزادی که خود شان تفسیر می کنند ) نباشند؟ 

 

در تفکر اسلامی، هدف از سیاست و حاکمیت، احیای دین و سنت های الهی، اقامه عدل، قسط انصاف است. اجرا و تطبیق قوانین الهی برای ایجاد امنیت و فراهم ساختن زمینه ای جهت رشد مادی و معنوی، و نجات انسان از تاریکی به سوی نور، اصلاح جامعه، مبارزه با بدعت ها ناروا، تعلیم و تربیت درست و سالم، حقوق انسان به خصوص ضعفا و در نهایت دستیابی به فضیلت، کمال و معرفت است و حال آنکه در کلام الهی واقعیت فرمانروایی برمردم به گونه ای زیبا ترسیم شده است:


"ان الحکم الا لله امر الاتعبدوا الا ایاه ذلک الدین القیم"( یوسف 40 )( فرمانروایی از آن خدا است وبس ( این، اوست که بر کائنات حکومت می کند و از جمله عقاید و عبادات را وضع می نماید ). خدا دستور داده است که جز او را نپرستید. این است دین راست و ثابتی ( که ادله وبراهین عقلی ونقلی بر صدق آن رهبرند ).


همچنان قرآن عظیم الشان هدایات خاصی را برای پیروان خویش هدایت فرموده است : ومی فرماید : آنعده از حکومات که مخالف شرع است نباید از آنها اصلآ متابعت صورت گیرد وحتی دین اسلام امر بر سر نگونی ومقابله به همچو حکومت را نموده است : همچنان قرآن عظیم الشان اطاعت از رسول وولی امر را بر مسلمانان واجب نموده ، میفرماید:" یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و واولی الامر منکم " ( نسا ء59 ) (ای کسانیکه ایمان آورده اید از خدا ( با پیروی از قرآن ) و از پیغمبر ( خدا محمد صلی الله علیه والسلم با تمسک به سنت او ) اطاعت کنید. واز ولی الامر مسلمان خود فرمانبرداری واطاعت نماید . ( مادامیکه دادگر وحقگرا بوده ومجری احکام شریعت اسلام باشد .) با توجه به آیات قرآنی که فوقآ بدان اشاره بعمل دردین مقدس اسلام، دین وحکومت جدا ناپذیر بوده وحاکمیت مطلق از آن خدا است. دردین اسلام فقط یک قانون وجود دارد آن قانون الهی و آسمانی است.


به واقع نقطه تلاقی انقلاب های جهان عرب که تاکنون به سرنگونی رژیم های دیکتاتوری "بن علی" در تونس، "مبارک" در مصر، "قذافی" در لیبی و به تدریج "عبدالله صالح" در یمن می شود، با تحولات فعلی موجود در بیش از 80 کشور مختلف در سرتاسر جهان در ایجاد جبهه سر سخت مخالفان دیکتاتوری خلاصه می شود.


نظامی که در حداقل 200 سال گذشته در غرب حکمفرما بوده و تغییرات و شکاف های جدی در سطح جامعه ایجاد کرده که دیگر برای قشر پایین دستی قابل تحمل نیست. قشری که اتفاقا به درستی در جریان تظاهرات و اعتراضات اخیر خود را 99 درصد از کل جامعه می داند که امورات حیاتی و اقتصادی خود را در دستان اقلیتی یک درصدی داده و دیگر تحمل این وضعیت را ندارد.


تظاهرات گسترده مخالفان نظام سرمایه داری و چادر زدن آنها در میادان مهم شهرها اکثر ناظران را به یاد تحولات مصر انداخته است که در نهایت با خداحافظی رژیم دیکتاتوری از این کشور همراه شد.

 

البته تحولات اخیر واقعیت دیگری را نیز در کشورهایی که خود را مهد دموکراسی می بینند، جلوه گر کرده است. در این روزها چگونگی برخورد با معترضان در کشورهایی نظیر آمریکا، انگلیس و ایتالیا نشان می دهد احترام به مبانی دموکراسی در این کشورها تا زمانی قابلیت اجرا دارد که منافع قشر بالادستی جامعه شامل شرکت های بزرگ، کارتل های اقتصادی و اقلیت ثروتمند به خطر نیفتد در واقع اعتراضات مردمی علیه نظام سرمایه داری به اجرای نمایش دموکراسی در این کشورها نیز پایان بخشیده است!
  

پایان پیام/

کد خبر 76404

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha