به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: نشست «جریان شناسی و آسیب شناسی فرق و نحله های نوظهور در ایران»، با حضور حجج اسلام «عبدالقادر همایون»، «سید هادی وکیلی» و «مرتضی سلطانی تهرانی» صبح امروز (شنبه، 13 بهمن) در خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) برگزار شد.
در این نشست حجت الاسلام «مرتضی سلطانی تهرانی» طی سخنانی گفت: یکی از علل ورود کشورهای قدرتمند برای حضور در مناطق مستعد و ثروتمند دنیا، استعمار و جذب سرمایه های آنان بوده است که به طور خاص در منطقه ما، غرب آسیا و به تعبیر آنها خاورمیانه وجود داشته و آنها حضوری را از گذشته های نه خیلی دور و نه خیلی نزدیک در این منطقه داشتند.
پژوهشگر عرفان های نوظهور اضافه کرد: این حضور در سه دوره یا مقطع زمانی شکل گرفته است: نخست در قالب «استعمار کهن» که حضورش کاملا فیزیکی است و نسبت به تصرف و اشغال فیزیکی سرزمین ها اقدام کرد و عملا زخم های کاری آنها بر پیکره جغرافیایی و جغرافیای انسانی تمدن ها و کشورهای عالم محسوس است.
وی تصریح کرد: دوره بعد «استعمار نو» است، دوره ای که استعمار با جذب رهبران سیاسی سعی در کنترل کشورها به نفع منافع خود دارد، اما به تعبیر مقام معظم رهبری، وارد دوره ای می شویم به نام «استعمار فرانو» که استعمارگران طی آن درصدد هستند که بتوانند با استفاده از ابزار و تکنولوژی، کنترل نرم افزاری جوامع را به دست بگیرند که بر این اساس هم تکنولوژی و صنعت را در خدمت گرفتند.
استعمار فرانو به کشورها لشکر کشی نمی کند
وی با بیان اینکه امروز در دوره استعمار فرانو هستیم، افزود: امپریالیسم غربی هرگز برای استعمار یک کشور به سمت لشکرکشی سرزمینی حرکت نمی کند، بر این اساس وقتی استعمار فرانو می خواهد وارد جامعه ای شود باید آن جامعه را از لحاظ فکری و فطری مدیریت کند، از نیازهای فطری بشر، گرایش به دین است. آیات قرآن و ادیان به این امر معترف اند و رسالت همه انبیاء هم بر اساس همین پیامبر درونی شکل گرفته است. استمعارگر این نیاز را شناخته و می خواهد از این نیاز برای بهره برداری از آن شخص و اهداف که برای خودش ترسیم کرده، سودجویی کند.
حجت الاسلام سلطانی تهرانی اظهار کرد: دوره ما دوره استعمار فرانو است، در این دوره دشمن درصدد است که با نرم افزارهای جدید جوامع را در اختیار خودش بگیرد، با کمترین سرمایه و بیشترین بهره وری، همچین در این مسیر یک نقشه دیگر را هم می توان ترسیم کرد که طی آن در این تابلو و تصویر، حضور فرقه ها و نحله های مختلف دینی و معنوی را مشاهده می کنیم. در مقاطع تاریخی می گویند بعد از جنگ جهانی دوم انفجار فرقه ها رخ داده است یعنی به حدی انواع فرقه ها در دنیا توسعه پیدا کرد که بعد از جنگ جهانی دوم، دوره استعمار فرقه ها نام گرفت.
وی با طرح این پرسش که چرا این اندیشه ها در طول تاریخ در صدد فرقه سازی بوده اند؟، گفت: اهداف متعددی وجود دارد اما از جمله اهداف مشهود، تفرقه است، از عوامل ایجاد تفرقه نیز ایجاد جنگ فرقه ای در جوامع است، آنها فرقه ها و نحله هایی را تعریف و بین آنها تضادهایی را به شدت بزرگ می کنند که به مرور تبدیل به خصومت می شود و چون این اتفاقات در کنترل خودشان است در نتیجه می توانند به عنوان دین نو و نجات بخش نقش آفرینی کنند، چون می دانند بزنگاه ها و خاستگاه ها کجا است و در این جنگ های فرسایشی به اهدافشان می رسند.
فرقه ها، فرصت ساز تفرقه
این استاد دانشگاه تاکید کرد: از مهمترین سرفصل های پیروزی انقلاب اسلامی، اتحاد کلمه و وحدت بود، از راه های شکستن وحدت، حضور فرقه ای است که بستر مناسبی را ایجاد می کند تا استعمار در جوامع حضور یابد. استعمارگران از گذشته دور به دنبال ایجاد تفرقه در بین جوامع بودند و به نوعی مدیریت و رهبری فرقه ها زیر نظر آنها به یک شخص منتهی می شد و این شخص تماماً در اختیار طراح اصلی فرقه بود.
وی تاکید کرد: لذا امروز وقتی به اکثر جریان های انحرافی نگاه می کنیم، می بینیم که افرادی در بهترین شرایط، بهترین زندگی های مادی را می کنند، این خود یک پیام دارد. رهبر یک فرقه باید میان پیروانش باشد اما چنین نیست و این آشکار است، فردی که هیچ کدام از ویژگی های یک فرد توانمند برای نقش آفرینی را ندارد در نقش سردمدار حضور دارد، مثلا مسعود رجوی که عملا سازمان مجاهدین خلق بدون او به حیات خود ادامه می دهد و مشخص است که حیات و ممات او در این فرقه اثر ندارد و سازمان از جای دیگری مدیریت می شود، یا فرقه های صوفیانه که آدم معتاد یا یک پیرمرد سن بالا را که ویژگی خاصی ندارد، به عنوان رهبر فرقه معرفی می کنند.
حجت الاسلام سلطانی تهرانی در ادامه اظهار کرد: تمامی این موارد حکایت از آن دارد که این جریان ها از جای دیگری هدایت می شوند و عملا با یک جست وجوی ساده در فضای مجازی می توان به ماهیت آنها پی برد. از سوی دیگر از اهداف و خاستگاه های دیگری که باعث شد بعد از جنگ جهانی دوم، این فرقه ها حرکت کنند موضع گیری های دنیای غرب در برابر شرق بود یا اصطلاحا جنگ سرد که در آن دوره به دلیل آنکه نگاه کمونیستی مارکیسیت قایل به آن بود که دین، افیون توده هاست در نتیجه به عنوان شعار و موضع در برابر اندیشه غربی شد و لذا غرب هم برای کنترل شرق، باید دین را تقویت می کرد تا بتواند در افکار شرقی نفوذ کند، با این وجود این دین در آینده ممکن بود خود غرب را به چالش بکشاند در نتیجه آنها دست به فرقه سازی می زنند و کاری می کنند که مدیریت این فرقه ها دست خودشان باشد.
غرب با استعمار فرانو به مقابله با انقلاب اسلامی آمد
وی ادامه داد: در نتیجه در دوره تقابل اندیشه غربی در برابر شرق کمونیستی، موجی از فرقه گرایی شکل و اندیشه غربی، این گونه در برابر شرق جبهه گرفت، لذا آنها دین کنترل شده را ارایه و دنیای غرب به سمت فرقه سازی و طراحی نحله ها حرکت می کند. اما حرکت دیگری که دشمن درصدد براندازی آن است، اندیشه انقلاب است که بعد از مارکسیسم، توانست به رهبری امام راحل در ایران شکل بگیرد. آنچه که بعد از فروپاشی مارکسیسم می تواند اندیشه غربی را به چالش بکشاند، اندیشه انقلاب اسلامی است. لذا دنیای غرب می خواهد در برابر انقلاب بایستد پس استعمار فرانو به میدان می آید و به جنگ با انقلابی می رود که ریشه این انقلاب، دین است لذا از بهترین ابزار همان نحله هایی است که برای مبارزه با بلوک شرق به عنوان تاکتیک ترسیم کرده بود.
حجت الاسلام سلطانی تهرانی در ادامه تاکید کرد: علاوه بر این، اگر بخواهیم نگاهی به ساختار نظام جمهوری اسلامی داشته باشیم باید به دو مولفه توجه کنیم که باعث پیروزی انقلاب شد، اولاً رهبری واحد و دوم اتحاد کلمه، امروز رهبر معظم انقلاب یک رهبری معنوی است، او با قدرت معنویت، رهبری و راهبری می کند و سایر ویژگی های رهبری تحت شعاع معنویت اوست، در نتیجه رهبری جمهوری اسلامی و ولایت فقیه یک ریشه و آبشخور دارد، آبشخور و سرچشمه از اندیشه ولایت فقیه. بنابر این، رهبری انقلاب، یک رهبری کاملا و صد در صد معنوی است و شاید رمز بقای این رهبری در این دوره چهل ساله، اتکا به معنویت ایشان بوده است.
وی اظهار کرد: مساله دوم و عامل پیروزی انقلاب اسلامی، وحدت کلمه است که ذیل این رهبری معنوی قرار می گیرد، اما سوال آن است که امروز چه چیزی می تواند این دو عامل را هدف بگیرد؟ در پاسخ باید گفت: فرقه و نحله های انحرافی که با ایجاد آلترناتیو یا جانشین رهبری معنوی فعال شده و برای پایه رهبری معنوی با یک نگاه مسامحه گرایانه، رقیب تراشی می کند، البته این هم دشمنی است و از آن به عنوان وسیله دارای ظرف زمانی محدود استفاده می کنند آن هم با هدف تزلزل در نگاه معنوی که به ولی فقیه وجود دارد.
این پژوهشگر عرفان های نوظهور در پایان خاطرنشان کرد: بعد از انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) دو جریان را مشخص کردند و از آنها نام بردند، یکی جریان نهضت آزادی و دیگری انجمن حجتیه که هر دو نقاب دین دارند، مقطع ما مقطع استعمار فرانو است، رویکرد استفاده از ابزارهاست و خاستگاه امروز و هدف گیری دشمن با تفرقه افکنی و همه داشته هایش تجمیع شده و برای مقابله با اندیشه انقلاب به کار گرفته شده است، از مهمترین راه های ورود فرقه ها و نحله های انحرافی در اندیشه اسلامی وجود حفره ها و روزنه هایی است که به دلایل مختلف ایجاد شده و دشمن برای القای اندیشه جعلی و ساختگی استفاده می کند. چیزی که ما در قالب جریانات و نحله هایی فکری می بینیم و در قالب دو جاذبه پول و سکس مطرح می شوند.
نظر شما