خبرگزاری شبستان، گیلان- سمیه بشارتی؛ زنان نقش بیبدیلی در شکلگیری انقلاب اسلامی ایفا کردهاند، زنان گیلانی قبل از انقلاب هم دوش مردان در براندازی رژیم پهلوی گامهای ارزشمندی برداشته و همپای آنان در مبارزات حضور داشتند.
امام خمینی (رحمة الله علیه)، انقلاب و پیروزی آن را وامدار زنان میشمرد و بانوان را سبب تقویت روحیه و انگیزه انقلابی مردان در این پیروزی عظیم میدانست.
معمار کبیر انقلاب در این زمینه میفرماید:«این پیروزی را ما از بانوان داریم قبل از اینکه از مردها داشته باشیم، بانوان محترم ما در صف جلو واقع بودند، بانوان عزیز ما اسباب این شدند که مردها هم جرات و شجاعت پیدا کنند ما مرهون زحمات شما خانمها هستیم.»
در طول این ۴۰ سال از پیروزی انقلاب، بانوان در عرصههای مختلف فعال بوده و و با پیشرفت و مشارکت در عرصههای مختلف، در ماندگاری نظام نقش پویایی دارند.
به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی، گفتگوی ویژهای با شادمان رضا ماسوله یکی از بانوان مبارز انقلابی گیلان انجام شده است:
خودتان را معرفی کنید و بفرمایید از چه سالی وارد مبارزات انقلابی شدید؟
شادمان رضا ماسوله هستم، آغاز ورودم به فعالیتهای انقلابی از زمان دبیرستان و آشنایی با همکلاسیام که دختر یک روحانی برجسته بود شروع شد. جمعهها برای فراگیری احکام، قرآن و مسائل مذهبی در مکانی در نزدیکی سبزه میدان رشت حاضر می شدم.
حضور در آن جلسات اعتقادات و آگاهی مرا نسبت به مسائل روز افزایش داد، در سال 56 در دانشگاه پذیرفته شدم، در دوران دانشجویی در شهر رشت با خواهر مرحومه مهندس نرجس کریمی آشنا شدم، وی الگوی کاملی از یک بانوی مسلمان متعهد، مکتبی و انقلابی بودند که در تبلیغ دین اسلام و عمل به آن یک اسوه واقعی بود.
در آن دوران چه فعالیتهای در دانشگاه داشتید؟
در سالهای 56 و 57 همسویی دانشگاهیان و آحاد مردم علیه رژیم شاه بیش از گذشته مشهود بود و شعار مرگ بر شاه به یک شعار رایج در جامعه تبدیل شده بود، در آن روزها دانشگاه گیلان که امروز دانشکده علوم پایه است محل برگزاری محافل و سخنرانیهای مذهبی و سیاسی بود، من با دو برادرم و برخی از همکلاسیهایم در راهپیماییهای ضد رژیم شرکت میکردیم و شعارهای آن روزها «الله اکبر»، «مرگ بر شاه»، «توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد» را به همراه مردم سر میدادیم.
در آبان و آذر 57 که زندانیان سیاسی آزاد میشدند جهت سخنرانی به دانشگاه علوم پایه گیلان آورده میشدند و برای دانشجویان شرایط و اوضاع کشور را تشریح میکردند و مورد استقبال مردم نیز قرار میگرفتند.
در این ایام راهپیماییها و فعالیتهای ضد رژیم شتاب بیشتری میگرفت، راهپیمایی گسترده تاسوعا و عاشورا در آذر 57 که در خیابان بیستون و سبزه میدان رشت انجام شد تا پاسی از شب ادامه داشت و با شعارهای ایران کربلا شده هر روز عاشورا شده، برادر شهیدم شهادت مبارک، برادر شهیدم راهت ادامه دارد، مردم مخالفت خود را با رژیم بطور علنی بروز میدادند و رفته رفته نشانههای زوال حکومت شاهنشاهی مشهود شد.
اگر خاطرهای از فعالیتهای انقلابی در گیلان دارید، بفرمایید؟
به یاد دارم در یک راهپیمایی ضد رژیم پهلوی، نزدیک دانشگاه علوم پایه گیلان شرکت کرده بودم، نیروهای شهربانی به راهپیمایی حملهور شده و با تیراندازی و شلیک گاز اشکآور جمعیت پراکنده شدند و هریک به سمتی رفتند و وحشت عجیبی روبروی در ورودی دانشگاه حاکم شد. عوامل رژیم از ورود دانشجویان به داخل دانشگاه جلوگیری میکردند. در آن لحظات که وحشت زده شده و دست و پایم را گم کرده بودم یکی از مامورین شاه با باتوم ضرباتی را بر شانههایم زد و با الفاظ رکیک از ورودم به دانشگاه جلوگیری کرد و من ناچار به سمت بیمارستان الزهرا(سلام الله علیه) که در نزدیکی دانشگاه واقع است، رفتم.
از خاطرات شیرین من در آن سالها آشنایی با خواهر انقلابی مهندس نرجس کریمی است، با این بانوی غیور در سال ۵۶ در مسجد کاسهفروشان رشت آشنا شدم و در راهپیماییها اغلب اوقات همراه وی بودم. نرجس بانویی آگاه، مبارز، انقلابی، مومن واقعی و شجاع بود که در سالهای قبل و بعد از انقلاب به عنوان یک زن، الگوی شایستهای از یک زن مسلمان را به دختران جوانی همچون من عرضه کرد، بیشک این بانوی عزیز یکی از چهرههایماندگار زن مسلمان در کشور و استان گیلان در بحبوحه انقلاب شمرده میشد، آشنایی با جنبههای مختلف زندگی وی میتواند الگوی مناسبی برای دختران و زنان جامعه ما باشد، افسوس که عمر این بانوی بزرگوار کوتاه بود و خیلی زود از میان ما رفتند خاطرات شیرینی با این بانوی غیور داشتم.
آذر ماه سال 57 بود که افرادی با خط فکری مارکسیستی به دانشگاه ما آمدند و برای ترویج ایدئولوژی الحادی در بین دانشجویان سخنرانی کردند. من که در آن زمان دانشجوی فعال مذهبی بودم با عجله از یک خانم کارمند آموزش دانشگاه که خودرو داشت، خواهش کردم تا با وسیله نقلیه او به دبیرستان سمیه رشت که محل کار خواهر نرجس کریمی بود برویم و وی را برای سخنرانی در نفی مارکسیسم به دانشگاه بیاوریم. مهندس کریمی با ما به دانشگاه آمد و بدون آمادگی قبلی، سخنرانی مستدل و جذابی در رد ایدئولوژی الحادی در آن محفل انجام داد که تاثیر زیادی بر حاضرین گذاشت. در آن روز وی همچنین در مورد نقش رهبریت و استکبار ستیزی حضرت امام(ره) صحبت کرد که مورد استقبال دانشجویان قرار گرفت. این از بهترین خاطرات قبل از انقلاب من بود.
خاطره دیگرم در مورد روزی است که شاه از ایران فرار کرد، به یاد دارم در روز 26 دی سال 57 فرار شاه از ایران در محله ساغریسازان رشت جشن باشکوهی گرفتیم و خاطره دیگر روز 12 بهمن سال 57 است که مشتاقانه همه چشم به راه ورود امام به ایران بودیم.
به نظر شما بانوان در دوران انقلاب چه پیشرفتهای داشتند؟
پس از انقلاب اسلامی زنان ایران هویت جدیدی پیدا کردند، و نقشهای بزرگی را در کشور عهدهدار شدند، در حوزه بهداشت شاهد فعالیتهای ارزشمند بانوان در جامعه هستیم، در دوره طاغوت حتی یک پزشک زن متخصص زنان و زایمان در استان گیلان نداشتیم ولی اکنون به برکت انقلاب اسلامی بسیاری از بانوان پزشک متخصص در رشتههای مختلف پزشکی مشغول خدمترسانی هستند.
فعالیتهایتان بعد از انقلاب چگونه بود؟
با توجه به اینکه در سالهای دفاع مقدس دانشجوی آموزش پرستاری دروه کارشناسی ارشد در دانشگاه تربیت مدرس بودم، عضو گروه ضربت امدادرسانی به مجروحین جنگ در بیمارستانهای امام خمینی (رحمة الله علیه)، رسول اکرم و بیمارستان دکتر شریعتی تهران شدم و برای مراقبت و کمک به مصدومان و مجروحان جنگ با سایر خواهران فعالیت میکردم. علاقهمند بودم که در جبهه نیز فعالیت کنم ولی میسر نشد، بنا به ضرورت در آن زمان در 9 دوره که در هر دوره به 30 نفر امدادگر که قرار بود به جبهه اعزام شوند، آموزش کمکهای اولیه دادم.
اکنون وظیفه جوانان در برابر این همه ایثارگریهای نسل گذشته چیست؟
بعد از جنگ تحمیلی دشمن با جنگ نرم وارد میدان شده و با فشارهای اقتصادی و فرهنگ منحط غربی و بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف، سعی در خدشهدار کردن نظام دارند، لازم است خانوادهها به موقع و حتی از دوره مهدکودک فرزندان را با انواع ترفندهای دشمنان آشنا کنند، متاسفانه این روزها شاهد مهاجرت جوانان به خارج از کشور هستیم، جوانان ما سرمایههای انسانی کشور هستند و ضرورت دارد تدابیری برای جلوگیری از مهاجرت بی رویه آنان اندیشیده شود.
فعالیت های خود پس پیروزی انقلاب را بفرمایید؟
در سال 69 عضو هئیت علمی دانشگاه علوم پزشکی گیلان در رشته آموزش پرستاری شدم و در امور آموزش و پژوهش دانشجویان پرستاری و مامایی مشغول شدم، هشت سال به عنوان رئیس دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی رشت انجام وظیفه کرده و هم اکنون مسئول خواهران سازمان بسیج جامعه پزشکی گیلان و رئیس جمعیت بانوان فرهیخته و فعال در عرصه فرهنگ دینی اداره کل تبلیغات اسلامی گیلان هستم.
و سخن آخر...
امنیت و سلامت دو اصل مهم در زندگی شمرده می شود. امنیت یکی از مهمترین نعمتهایی است که در کشور ما وجود دارد و دشمن امروز با ترفندهای مختلف درصدد است این نعمت گرانبها که به همت شهدا در این کشور مهیا شده است را سلب کند، خداوند متعال را شاکرم که زندگی در دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی را تجربه کردم، هر نعمتی که در زندگی دارم به لطف الهی و با کمکهای پدر و مادرم برایم فراهم شد.
نظر شما