درمان اسلام هراسی در غرب بدون معالجه بخش هایی از جهان اسلام ممکن نیست

تعامل با پدیده پیچیده اسلام هراسی نیازمند تعیین نشانه های الگوی مرجع منسجم و یکدستی است زیرا در حالی که در بخش هایی از جهان اسلام پدیده اسلام هراسی وجود دارد، نمی توان این پدیده را در دیگران معالجه و درمان کرد.

 

خبرگزاری شبستان: اسلام هراسی از اصطلاحات تازه ای است که به تازگی و به طور خاص، در زمینه رابطه اسلام با غرب، نسبتا تداول یافته است. وضع این اصطلاح که بخشی از آن از علم اضطراب های روانی گرفته شده، برای تعبیر از پدیده هراس بیماران گونه از اسلام بوده است. پدیده هراس از اسلام از زمان ظهور دین اسلام سابقه داشته است؛ اگر چه امروزه، به ویژه پس از حوادث یازدهم سپتامبر و بیشتر در کشورهای غربی، گستره و عمق آن بیشتر شده است. می توان گفت این پدیده در تاریخ کهنی ریشه دارد که سرشار از سلسله درازی از روابط ناآرام میان غرب و اسلام است و در طی این روابط نا آرام، هراس از اسلام در ذهنیت غربی تثبیت شده و موجب شده تا آنان اسلام را چونان خطری جدی بنگرند که تهدید کننده هر چیز غربی است. شاید ریشه این ذهنیت در نوعی تقارن تکراری میان بر آمدن ستاره تمدن اسلامی و فرو شدن ستاره تمدن غربی در طول تاریخ باشد.
ناآگاهی نسبت به اسلام و داشتن انگاره های نادرست به این دلیل که مانع تشکیل زمینه مناسب برای فهم و ارتباط مثبت با پیروان اسلام است، یکی از نشانه های برجسته زندگی در جهان غرب است. شاید همین امر موجب شد تا پل فندلی، عضو سابق کنگره امریکا که جهان اسلام را از نزدیک تجربه کرده است، وادار ساخت تا در جهت شکست دیواره نا آگاهی غربی ها به اسلام و تصحیح مفاهیم و انگاره های غلط آن تلاش کند. فندلی معتقد است که نا آگاهی امریکایی ها و عموم غربی ها به اسلام و انگاره های غلطشان نسبت به اسلام و مسلمانان در عواملی ریشه دارد که مهم ترین آنها عبارت است از:
1. نقش لابی (گروه فشار) یهودی، در ارائه تصویری زشت از مسلمانان و تصویر اسرائیل به عنوان دولتی ضعیف که از سوی عرب ها و مسلمانان مورد تهدید واقع شده است.
2. اکتفا به سخن گفتن از اخلاق مسیحی و یهودی، به عنوان اخلاق جهانی مقبول و شایسته پیروی در جامعه امریکایی و اجتناب از اشاره به اخلاق اسلامی و تصویر آن به شکلی منفی و نفرت آور، به گونه ای که یهودیت و مسیحیت در نگاه امریکایی ها الگوی پیشرفت و تمدن و اخلاق جلوه می کند و اسلام به عنوان قدرتی عقب مانده و خطرناک نمایش داده می شود.
3. متصف کردن اسلام به تروریسم و تعصب و تحقیر زن، و عدم تسامح نسبت به غیر مسلمانان و رد دموکراسی و پرستش خدایی غریب و انتقامجو.
4. ترس غربی ها از خطر رو به فزونی اسلام گرایی و بیم آنان از جنگ احتمالی اسلام و غرب در آینده و تغذیه این هراس ها از سوی گروه های صهیونیست، به هدف اینکه پشتیبانی غربی ها از رژیم صهیونیستی قطع نشود.


ج. تعارض منافع و اختلاف خاستگاه های ارزشی؛ به رغم آنکه ناآگاهی نسبت به اسلام، عاملی اساسی برای ترس از اسلام و ستیز با آن است؛ اما قطعا تنها عامل نیست. امروزه غرب رفتارها و هنجارهایی را پذیرفته که بسیاری آنها در تعارض با اسلام است. برخی این هنجارها، به نظام سرمایه داری و اصول عمل گرایانه آن در پیشینه سوء و لذت و منفعت ویژه باز می گردد که در عین حال، در محدوده آزادی های اجتماعی و اقتصادی به رسمیت شناخته شده نیز جای می گیرد؛ مانند آزادی قمار، شرط بندی، خوردن مشروبات الکلی، قانونی شدن فحشا و همجنس بازی و... . طبیعی است که این هنجارهای غربی، خوشایند اسلام نیست و اسلام این رفتارها را حرام و مستوجب مجازات می داند؛ از این رو طبیعی است که غربی ها، اسلام و آموزه های اسلامی را تهدیدی جدی برای آنچه آزادی های اساسی و غیرقابل مناقشه ! می خوانند بدانند.
از سویی می توان گفت که ریشه قسمتی از چالش کنونی حاکم بر روابط اسلام و غرب، اختلافات تمدنی عمیقی است که در تاریخ جریان داشته است، چنان که ساموئل هانتینگتون، در نظریه برخورد تمدن ها می گوید و از سوی دیگر نیز می توان گفت، بخش مهمی از این چالش، بر تعارض منافع میان اسلام و غرب استوار است؛ به گونه ای که غرب تا حدی آمادگی پذیرش اسلام معتدل را دارد؛ اسلامی که منافع سیاسی و اقتصادی اش را تضمین کند و تهدیدی برای آن نباشد.


نشان ها و مظاهر اسلام هراسی
از آغاز ظهور اسلام هراسی که همزمان با آغاز فتوحات اسلامی است، پدیده بیمارگونه اسلام هراسی از طریق برخی مظاهر و نمودها ـ که از زمانی تا زمان دیگر، متفاوت بوده است - خود را نشان داده که به برخی آنها اشاره می شود:


1. طعن و تشکیک نسبت به نبوت پیامبر اسلام (ص)
از زمان بعثت پیامبر اسلام (ص) تاکنون، صداهایی که در صحت رسالت و صدق دعوت آن حضرت تشکیک می کرده، هیچ گاه متوقف نشده است. اسلام، از آغاز طلوع ستاره اش تاکنون، مورد هجوم وحشیانه بسیاری قبایل عرب و یهود واقع شد که با انواع و اقسام تهمت ها و نسبت های ناروا - مانند کذب، جنون، کهانت، سحر و... ـ پیام آور بزرگش را آزردند. دامنه این اتهامات از شخص پیامبر(ص) فراتر رفته، به خود اسلام هم رسیده است. برخی کینه توزان، اسلام را دینی مادی دانسته اند که هیچ توجهی به ابعاد معنوی و روحانی ندارد؛ دینی خونریز که به مدد شمشیر سر پا نگه داشته شده است.
خلط میان دین اسلام و وضع کنونی مسلمانان؛ پنهان نیست که امت اسلام از قرن ها پیش، با بحران های متعدد در سطوح متفاوت رویا رو بوده اند و این بحران ها موجب شده تا مسلمانان به لحاظ مشارکت در تمدن بشری و ارتقای سطح بشری در رتبه ای پایین تر از دیگر ملل قرار گیرند. در سطح سیاسی، جنگ ها و نزاع های مسلحانه، هنوز هم شمار زیادی از نفوس انسانی را در جوامع اسلامی درو می کند؛ مانند فلسطین، عراق، افغانستان، سودان و الجزایر. کشورهای اسلامی از متوقف کردن این چالش ها یا پیروز شدن بر آنها ناتوان اند و هنوز هم بسیاری دولت های اسلامی دنباله رو قدرت های بیگانه ای هستند که آزادی عمل این دولت ها را مصادره و استقلال عملی اشان را محدود می کنند.


2. برانگیختن نزاع ها در میان مسلمانان
کشورهای غربی، به ویژه کشورهای استعمارگر، حرصی آشکار بر پرتوافکنی بر مواضع اختلاف دینی در جهان اسلام و بزرگ نمایاندن این اختلافات و تبدیل آنها به نزاع و کشمکش دارند. آنان از سویی می کوشند، میان مسلمانان نزاع بیفکنند و از سوی دیگر، میان مسلمانان و اقلیت های دینی غیر مسلمانان ایجاد اختلاف کنند. در این مقام، می توان تلاش های حجیم فرانسه را در اوائل قرن بیستم برای تجزیه لبنان و برانگیختن آتش اختلافات دینی درمیان فرزندان لبنان به یاد آورد. پیش از آن نیز کشورهای استعمار گر توانسته بودند، با قرار داد ساکس پیکو در سال 1916م، مشرق عربی را به کشورهای کوچک و ضعیف تجزیه کنند. همین وضعیت امروزه در عراق زیر اشغال امریکا تکرار می شود. عراق امروزه بر لبه پرتگاه جنگی داخلی قرار دارد که روزانه ده ها نفر را درو می کند و ریشه آن هم اختلافات طایفه ای و مذهبی است که نیروهای اشغالگر امریکایی در شعله ور شدن آن نقش اساسی دارند.
حتی در برخی برنامه های درسی دانشگاه های غربی، به مطالعه اختلافات مذهبی و فرقه های تندرو پرداخته می شود.


3. تلاش در اشغال سرزمین های اسلامی
شاید آغاز این حرکت، جنگ های فرهنگی با جهان اسلام است که به جنگ های صلیبی معروف شده است. این جنگ ها به بهانه آزاد سازی شهر مقدس، یعنی قدس (اورشلیم) از دست مسلمانان، به تعبیر آنان مشرک، به راه افتاد. واقعیت این است که جنایت هایی که صلیبی ها در شهرهای اسلامی، در طی جنگ های صلیبی به راه انداختند، چه بسا صرفا ترس بیمار گونه از اسلام و پیروانش را بازتاب ندهد، بلکه تا حد زیادی کینه آنان به انتقامجویی را منعکس می کند.


4. فعال سازی فعالیت های تبشیری

می توان گفت نوعی رابطه مثبت میان افزایش هراس غربی ها از اسلام و شدت فعالیت های تبشیری (میسیونری) وجود دارد. گویا تلاش برای مسیحی کردن مسلمانان و وارد کردن آنان به «محبت مسیحیت»، از حیله های دفاعی ای است که غربی ها برای جبران نفرتشان انجام می دهند.

امروزه عملیات تبلیغی تبشیری مسیحی در جهان اسلام، به ویژه در کشورهای فقیر که از ثبات سیاسی برخوردار نیستند، به شدت جریان دارد. امروزه در افغانستان و در سایه حضور نظامی ایالات متحده و هم پیمانانش، بیش از هزار سازمان کمک رسانی و توسعه امریکایی و اروپایی وجود دارد که بسیاری آنها فعالیت های تبشیری متفاوتی دارند. همین فعالیت ها موجب شد تا کشیش بنهام، رئیس گروه اعزامی تبشیری در سال 2003 و پس از دیدار یک ماهه از افغانستان اعلام کرد که معتقد است، عقیده تثلیث در تثبیت گام هایش موفق شده است و برنامه مسیحی سازی می تواند موفق شود.
پدیده اسلام هراسی، پدیده ای با عناصر پیچیده و ابعاد متعدد و آثار عمیق است؛ از این رو تعامل با این پدیده مقتضی به کارگیری همه تلاش های ممکن در جهان اسلام به هدف دستیابی به راهبردی فراگیر است؛ اما لازمه دستیابی به چنین راهبردی، تعیین نشانه های الگوی مرجع منسجم و یکدستی است که راه های تعامل با این پدیده را تنظیم کند، زیرا در حالی که در بخش هایی از جهان اسلام، پدیده اسلام هراسی وجود دارد، نمی توان این پدیده را در دیگران معالجه و درمان کرد.
اقرار فرزندان جامعه اسلامی جهانی به اینکه هماهنگی اعضای حوزه تمدنی اسلامی هستند، از حد شعارهای آرمانی و بی معنا فراتر نرفته است. چنین اعترافی باید گویای هویتی حقیقی و برگردان شده به اعمال ملموس باشدکه ایجاب می کند، ثوابت، اصول و قواعد تمدن اسلامی، چارچوب مشترک تمام فرزندان امت اسلام باشد.
اسلام که منبع و منشأ شکل گیری تمدنی منحصر به فرد و متمایز شده است، صرفا دینی روحانی و بی اعتنا به دنیا نیست، بلکه دینی فراگیر است که همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و معنوی انسانها را مورد توجه قرار داده است. امروزه نیازی حیاتی به آشنایی با اسلام احساس می شود و پیش از دیگران فرزندان امت اسلام باید آن را خوب بشناسند و اینجا نقش حکومت های اسلامی در معرفی چهره درخشان اسلام رخ می نماید. برای معرفی اسلام به دیگران از عنصر حکمت و موعظه نیکو بهره برد و شمار زیاد اسلام آوردگان - به رغم اوضاع ناگوار مسلمانان -نشان می دهد که بشریت را گم کرده، چقدر تشنه قرار گرفتن در زیرسایه دین خاتم و پایان بخشیدن به سرگشتگی هایش در وادی های پوچ گرایی و عدم گرایی و گمراهی است.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه

پایان پیام/


 

کد خبر 76114

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha