انقلاب الهی ایران هم جاذبه دارد و هم دافعه

حجت الاسلام دعوتی گفت: انقلاب و حرکت الهی هم جاذبه دارد و هم دافعه اما کسانی در سوی دافعه قرار می گیرند که منافع خود را در جهت حاکمیت یک حرکت الهی نمی بینند.

خبرگزاری شبستانسرویس قرآن و معارف: «این مساله در تمام انقلاب های دینی و در ظهور پیامبران قابل مشاهده است که اگر با ظهور انقلاب دینی عده ای به ایمان و معرفت شان افزوده می شود در نقطه مقابل کسانی هم هستند که بر ظلم و کفرشان افزوده می شود. همچنان که می دیدیم در زمان پیامبر ابولهب و ابوجهل پیش از ظهور اسلام و بعثت آن درجه از عداوت و بغض و کینه را نداشتند اما هرچقدر که اسلام ریشه دارتر شد بر آتش کفر آن ها هم افزوده شد. از این نظر می توان گفت که هر حرکت الهی دو موج ایجاد می کند عده ای در آن سوی ایمانی قرار می گیرند و در جاذبه حرکت الهی قرار می گیرند عده ای هم در سوی دافعه قرار می گیرند. در انقلاب اسلامی هم که یک حرکت الهی بود ما شاهد این رخداد هستیم یعنی به میزانی که انقلاب رویش داشته در نقطه مقابل عده ای هم به سمت ریزش رفته اند البته که رویش ها در برابر ریزش ها بسیار بیشتر بوده است بنابراین اگر می خواهیم به کارنامه انقلاب اسلامی در حوزه معرفتی نگاه کنیم باید به این امر توجه کنیم که  انقلاب و حرکت الهی هم جاذبه دارد و هم دافعه  اما کسانی در سوی دافعه قرار می گیرند که  منافع خود را در جهت حاکمیت یک حرکت الهی نمی بینند.»

آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی گروه قرآن ومعارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام  والمسلمین ابوالفتح دعوتی پژوهشگر قرآنی درباره نسبت انقلاب اسلامی و تحول معنوی و اخلاقی در جامعه است.

 

چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد و ما امروز می توانیم از کارنامه تحول اخلاقی و معنوی انقلاب سخن بگوییم. انقلابی که هم رهبری آن به عهده یک مرجع دینی بود و هم مجموعه عوامل و تاثیرگذاران در این انقلاب از خاستگاه دینی برخوردار بودند. دیدگاه تان در این باره چیست؟

 

اجازه بدهید  یک تابلوی مخصوص از این انقلاب ترسیم کنیم. حضرت امام در این باره فرمودند تردیدی نیست که این انقلاب اسلامی یک هدیه الهی و یک عنایت غیبی است. این انقلاب یک لطف الهی است. سخن امام ناظر به این معناست که گمان نشود این انقلاب همین طور و تصادفی به پیروزی رسید نه این انقلاب هدیه ای از سوی خداوند بود. ملت ها بعد از صدر اسلام دیگر آن اسلام ناب را ندیدند و در دست مردم نیامد و یک حالت غیب از امام و علما و علم به وجود آمد بنابراین بسیاری از مردم در انتظار این تحول بودند و دوست داشتند شاهد دوره ای باشند که اسلام واقعی و برخاسته از مکتب اهل بیت (ع) در جامعه و روابط آن پیاده شود بنابراین دنبال توبه و بازگشت بودند و در این میان درخواست توبه ملت ایران قبول شد.

 

بنابراین توانستند از آن تاریکی و ظلمتی که بر جهان اسلام سایه افکنده بود بیرن بیایند. قبل از انقلاب این طور نبود که به احکام الهی عمل شود اما با وقوع انقلاب اسلامی پرده ها کنار رفت و خداوند به صالحان و ملت ستمدیده حاکمیت داد و این فرصت بسیار ارزشمندی بود که در اختیار ملت ایران قرار گرفت چون دوره ای نبود یا کم دوره ای در طول تاریخ داشته ایم که حرکتی از این جنس پدید آمده باشد.

 

اگر بخواهیم خلاصه در این باره اظهارنظر کنیم باید گفت انقلاب اسلامی نتیجه یک توکل و اعتماد به خدا بود. در دوره ای که هیچ کس فکر نمی کرد که خروج در برابر نظام شاهنشاهی نتیجه ای داشته باشد و به جایی برسد رژیمی که مستظهر به حمایت های قدرت ها بود حضرت امام بدون این که وسایلی و قدرت ظاهری داشته باشد با توکلت علی الله به میدان آمد  و در نهایت دیدیم که انقلاب اسلامی در برابر آن همه هیمنه به فتح و پیروزی رسید و تجسم حقیقی ای آموزه وحیانی بود که آن که به غیر خدا توکل کرد در نهایت شکست می خورد و نمی تواند به مقصود و مراد خود برسد.

 

اما درباره پرسش شما می توان گفت انقلاب ما به عنوان یک معجزه الهی که واقع شد مثل همه معجزه ها دو جریان را در ایران و جهان به راه انداخت. یک جریان ایمانی در این میان وجود داشت که معتقد به اجرای عدالت بودند .این جریان ها گرایش شدیدی به انقلاب پیدا کردند و جان و مال و فرزند خود را در این راه خرج کردند و این ها جمعیتی بودند که تمام وجود خود را برای حفاظت از این معجزه الهی به کار بستند اما در آن سو هم عده ای قرار گرفتند که در برابر حاکمیت یک حکومت دینی احساس خطر می کردند. همه سران کشورهای عربی از حاکمیت یک حکومت دینی در ایران اظهار خطر کردند. فراعنه عصر و شدادها و ظالم ها و کسری ها و قیصرهای زمان نتوانستند وجود این انقلاب را ببینید بنابراین علیه این انقلاب برخاستد و از همه ظرفیت های خود برای براندازی این حکومت استفاده کردند. عده دیگری هم بودند که در این جمعیت ها اعتقادی به خدا و پیامبر و آیات الهی نداشتند.

 

این عده هم شروع به عداوت کردند و از در مخالفت با جمهوری اسلامی برآمدند و در نهایت در طول انقلاب اسلامی هر دو این جریان ها رشد کردند یعنی هم به جمعیت مومنین  افزوده و بر عمق ایمان و حجت مومنین اضافه شد و معرفت مومنین نسبت به درستی و صدق ایمان شان افزون گشت و هم از آن سو کسانی که نسبت به وجود یک انقلاب دینی و اسلامی دچار بغض و کین بودند روز به روز به بغض و کین و کفر این افراد هم اضافه شد، همچنان که دیدیم صدای اسرائیل درآمد  و احساس خطر کردند. این مساله در تمام انقلاب های دینی و در ظهور پیامبران قابل مشاهده است که اگر با ظهور انقلاب دینی عده ای به ایمان و معرفت شان افزوده می شود در نقطه مقابل کسانی هم هستند که بر ظلم و کفرشان افزوده می شود.

 

همچنان که می دیدیم در زمان پیامبر ابولهب و ابوجهل پیش از ظهور اسلام و بعثت آن درجه از عداوت و بغض و کینه را نداشتند اما هرچقدر که اسلام ریشه دارتر شد بر آتش کفر آن ها هم افزوده شد. از این نظر می توان گفت که هر حرکت الهی دو موج ایجاد می کند عده ای در آن سوی ایمانی قرار می گیرند و در جاذبه حرکت الهی قرار می گیرند عده ای هم در سوی دافعه قرار می گیرند. در انقلاب اسلامی هم که یک حرکت الهی بود ما شاهد این رخداد هستیم یعنی به میزانی که انقلاب رویش داشته در نقطه مقابل عده ای هم به سمت ریزش رفته اند البته که رویش ها در برابر ریزش ها بسیار بیشتر بوده است بنابراین اگر می خواهیم به کارنامه انقلاب اسلامی در حوزه معرفتی نگاه کنیم باید به این امر توجه کنیم که  انقلاب و حرکت الهی هم جاذبه دارد و هم دافعه  اما کسانی در سوی دافعه قرار می گیرند که  منافع خود را در جهت حاکمیت یک حرکت الهی نمی بینند.

 

 

کد خبر 754804

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha