به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: دومین همایش ملی «ابن سینا و حکمت مشرقی، بازخوانی تأثیر حکمت ایرانی بر فلسفه ابن سینا» دوشنبه،۱۰دی ماه در بنیاد ایران شناسی برگزار شد.
بنابر این گزارش، «غلامحسین ابراهیمی دینانی» در این نشست طی سخنانی اظهار کرد: اندیشمندان بزرگ آیینه هایی اند که انسان ها خودشان را در آن می بینند، بزگ ترین آینه در جهان اسلام ابن سینا است و در نتیجه شایسته است که مردم خود را درون آن ببینند.
چهره ماندگار فلسفه ادامه داد: عمر بوعلی کوتاه بود اما نباید او را دارای عمر طبیعی دانست. بسیاری از مردم عمر طبیعی دارند و اندکی از آنان عمر آگاهی دارند. ابن سینا کفو و نظیر ندارد و تا به حال قبل از او نیامده و ارسطو به گرد پای او هم نمی رسد.
ابراهیمی دینانی در بخش دیگری از مباحث خود با بیان اینکه ابن سینا مشایی نیست، اظهار کرد: این ظلم فاحش به این مرد است، خواندن ارسطو با ارسطویی بودن متفاوت است، او اشراقی به تمام معنا است، اما مردم حکمت اشراقی را هم بد می فهمند، خیال می کنند که انسان می خوابد و خواب می بیند و یک چیزی می شود و مکاشفه ای اتفاق می افتد؛ البته من مخالف مکاشفه نیستم اما هر کسی هم نمی تواند مکاشفه کند، جاهلان تاریخ که استدلال سرشان نمی شود، به مکاشفه روی می آورند.
این محقق و استاد فلسفه گفت: ابن سینا احیاءکننده ایران باستان است، اعراب در طول تاریخ هیچ نداشتند و اکنون هم ندارند، فیلسوفی مثل ملاصدرا و علامه طباطبایی(ره) در تاریخ عرب نیست. یک علامه در تاریخ عرب پیدا کنید. اگر پیامبر(ص) فارس بود، ترک بود شک می کردیم چون این اقوام نیز یک چیزی می دانند اما حضرت ختمی مرتبت نژاد عرب دارد و این معجزه است که از این قوم نادان یک چنین شخصیت الهی آسمانی پیدا شود. حضرت رسول(ص) معجزه عیسوی و موسوی نیاورد بلکه معجزه اش قرآن کریم است.
وی بیان کرد: گاهی با خود فکر می کنم شاید چندهزار سال قبل گناهی رخ داده که این فرهنگ ما این قدر مظلوم است، البته این موارد که می گویم از سر نژادپرستی و ناسیونالیستی نیست؛ فرهنگ ایران بزرگ ترین فرهنگی است که در تاریخ بشر به ثبت رسیده است. افلاطون هم مدتی ایران بود. غربی ها نمی خواهند این موارد را بگویند.
ابراهیمی دینانی تاکید کرد: عدالتی که در این سرزمین پهناور بود امروز دیده نمی شود، حقوق بشر امروز به حقوق بشر کوروش نمی رسد. این فرهنگ مظلوم واقع شده است. این فرهنگ دو دشمن داشت یکی غرب که البته در میان شان عده ای منصف بودند اما به جز آنها سخت ترین دشمن ما عرب بود، من مسلمانم نه عرب! آیا اگر مسلمان شدم باید عرب هم بشوم؟ علامه طباطبایی(ره) تُرک زبان است و تفسیری نوشته که اگر درتاریخ بگردید یک عرب را پیدا نمی کنید که مثل علامه تفسیر نوشته باشد.
چهره ماندگار فلسفه تصریح کرد: در قرآن معارفی وجود دارد، اعراب زبان قرآن را می فهمند اما معارف آن را نمی دانند، اسلام با عرب تفاوت دارد، ما مسلمان و مخلص اسلام و قرآن هستیم اما عرب نیستیم. درود بر ملک الشعرای بهار که این قصیده را سرود:
گرچه عرب زد چو حرامی به ما/داد یکی دین گرامی به ما
گرچه ز جور خلفا سوختیم/از آل علی(ع) معرفت آموختیم
وی با بیان اینکه ایرانیان معارف قرآن را می فهمیدند، اضافه کرد: تمامی تفاسیر به دست ایرانیان نوشته شده است، فلسفه در میان اعراب حتی اکنون هم نیست، کلام هم نیست و حتی حدیث که در گذشته بود هم نیست. حتی شش کتاب اهل سنت نیز از سوی ایرانیان تحریر شده است.
ابراهیمی دینانی بیان کرد: یکبار مکه مشرف شده بودم، به مدینه و دانشگاه آنجا هم رفتیم و با رئیس دانشگاه دیدار کردیم. خطاب به رئیس دانشگاه گفتم: از فلسفه نمی پرسم چون می دانم که اینجا نیست اما سوالم این است که کتابه ای کلامی کدام فرقه اینجا رواج دارد؟ پاسخ داد: هیچ کدام. پرسیدم پس معارف دینی را چه طور درس می دهید؟ او با لهجه غلیظ عربی پاسخ داد: علم عقیده!
استاد بازنشسته دانشگاه تهران در ادامه گفت: آثار ایرانی را سوزاندند که این فرهنگ و تاریخ مظلوم است، به شهادت تاریخ برای نخستین بار در تاریخ بشر مساله نور در ایران مطرح شد، در آیین مهر، خورشید نور است و بعد از آن در زردشت مطرح شد. هگل در کتابش می نویسد: برای نخستین بار با طرح مساله نور در ایران باستان معنویت وارد فرهنگ بشریت شد.
وی بیان کرد: منظور از نور آگاهی است، عقل نور است، ایرانیان آتش پرست و ستاره پرست نبودند، آنها می گفتند این نور جلوه الهی است. اکنون بعد از گذشت هزار و چهارصد سال هنوز در عربستان وقتی ایرانیان را با این پیشینه می بینند، می گویند: «هذا عجم»، یعنی نادان و بی سواد. حالا خود این عرب به اندازه هزار عجمی نفهم است.
این پژوهشگر تصریح کرد: کجا ابن سینا عرب بود؟ او در بخارا به دنیا آمد و در همدان مدفون شد. فارابی هم عرب نبود. در میان اعراب «کِندی» هم هست که آن هم فیلسوف نیست بلکه یک متکلم متوسط است. یک نفر را در هزار و چهارصد سال داشتند. یکبار مهمان «عابد الجابری» بودم. او با ایران خوب نبود و فلسفه را فلسفه عرب می دانست. به او گفتم فیلسوف عرب کجا بود؟
وی یادآور شد: سال های سال است که ابن سینا درس می دهند اما هنوز ابن سینا در این سال ها شناخته نشده است. او بالاتر از ارسطو است. حرکت جوهری از سوی ابن سینا مطرح می شود اما ملاصدرا به عنوان کاشف آن شناخته شده است، اتحاد عاقل و معقول را ابن سینا مطرح کرد. هرچند که ملاصدرا هم تنها کسی بود که آن زمان ابن سینا را خوب خوانده بود.
نظر شما