به گزارش خبرگزاری شبستان از استان گلستان، در پیام غلامرضا منتظری، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گلستان به بیست و دومین جشنواره تئاتر استان آمده است: تئاتر، پیش از هر چیز زندگی است. قطعه ای از زندگی که زیر نور این هنر شگفت انگیز نمایانده می شود.
تئاتر، زندگی است و رسالت هنرمند این عرصه ارائه تصویری روشن از زندگی شایسته و شایسته زیستن است. اما خود نیز زندگی را مدیون تماشاگر است.
در ادامه این پیام اضافه شده است: همه آن چه موجب زنده بودگی تئاتر می شود را می توان در خود این هنر جست و جو کرد: تئاتر، باید روایت گر زندگی باشد و رونوشت آن، اما نه خود آنچه را که می بینیم. چرا که این زندگی را هر روز می بینیم و رغبتی در ما بر نمی انگیزد. رونوشت تئاتر، اصیل تر از برابر با اصل آن است چرا که از این همه صورت ها، لحظه ها، آدم ها، اتفاق ها و .... گزینش می کند.
در بخش دیگر پیام مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گلستان آمده است: هنر تئاتر همواره باید مخاطب خویش را پیش چشم داشته باشد. پیوند با جامعه و اتکا بر آن در تمام طول زندگی این هنر مورد توجه هنرمند بوده است. بطوریکه هر چه پیوند اثری با روح انسان و جامعه بیشتر بوده مورد اقبال و استقبال بیشتری بوده است.
از آن گذشته، تئاتر موفق، به پیوندهای جامعه و حقیقت زندگی برای بقا و جاودانگی توجه کرده و با گره زدن خویش به آن، هم اثری گرامی آفریده، و هم به واسطه آن پیوندها، رو به جاودانگی نهاده است.
این پیام می افزاید: اخلاق و درون مایه های فرهنگ و دین، پیوندهایی است که تئاتر هنرمند ایرانی را در سینه محفوظ و رحمانی خویش به آینده ی دور و همیشگی می برد. نیاز اساسی دیگر، آموزش و یادگیری و تجربه و پویایی توامان است که امکانهای تازه ای در صورت و محتوی بدست می دهند که بر جذابیت اثر و تاثیر گذاری آن موثر است.
آشنایی با سنت های نمایشی، نمایش بومی و جهانی، در نهایت، ابزاری را به دست می دهد که محتوای دلخواه در اثر جریان یابد. پر واضح است که صورت و محتوا هر دو به یک اندازه در تکامل اثر سهیم اند و هویت که ضروری هر اثر هنری و هر هنرمندی است در ترکیب و همنشینی این دو شکل می گیرد.
در ادامه این پیام آمده است: یافتن هویت؛ در واقع برگزینی تکنیک و باز آفرینی معناهای تازه و ژرف است. و در کنار صورت و محتوای اثر، سیرت هنرمند نیز همواره مورد توجه بوده است. چنانکه ارسطو در فصلی بلند به این اصل مهم تحت عنوان" کاتارسیس " اشاره دارد که هنرمند را به نوعی" تهذیب " و" پالایش و والایش روح " سفارش می کند و این سنتی است که در هر زمانه از زبان هنرمندی شناسا همچون معرفتی ژرف، اندرز داده می شود. چنانکه پیتربروک در تقّدس تئاتر می گوید: "در جوامع بزرگ سنتی، کوزه گر کسی است که در حین ساختن کوزه اش؛ در پی دانستن معماها و اسرار ازلی نیز هست و این دو گستره و ویژگی، در تئاتر امکان پذیر است و به آن ارزشی در خور می بخشد."
در پایان لازم است موهبت بزرگی را که نصیب شما هنرمندان تئاتر شده است یادآور شوم. شما با هر بار روی صحنه بردن نمایشی، زندگی و دنیای تازه ای را می آفرینید و هر بار در نقشی در این صحنه شگفت، زندگی را تجربه می کنید و تماشاگران را در این تجربه سهیم می نمایید.
لذت بسیار زندگی های بسیار و نقش های بی شمار، در جامه ی فقر و فاخر، در هیبت پزشک و عاشق و نجار و قدّیس و پیر و کودک و زندگی در زمانها و زمانه های مختلف.
باری دیگر بگویم تئاتر زندگی است و امید که خود نیز با حضور شما با سر زندگی بر صحنه ی پر تماشای تماشاخانه های ما به خرمی نفس بکشد.
پایان پیام/
نظر شما