وحدت حوزه و دانشگاه دستخوش تحریف معنایی و عملی شد

برخی تصور می کنند وحدت حوزه و دانشگاه یعنی دانشگاهی ها بروند حوزه و حوزوی ها بروند دانشگاه یا با هم مخلوط شوند. این دسته از افراد وحدت را به معنای ترکیب گرفته اند.

خبرگزاری شبستانسرویس قرآن و معارف: «موضوع وحدت حوزه و دانشگاه که جزو برنامه های حضرت امام و تاکیدات ایشان و پیشروان انقلاب بوده به لحاظ معنا و عمل دستخوش تحریف شده است. تحریف از این جهت که برخی تصور می کنند وحدت حوزه و دانشگاه یعنی دانشگاهی ها بروند حوزه و حوزوی ها بروند دانشگاه یا با هم مخلوط شوند. این دسته از افراد وحدت را به معنای ترکیب گرفته اند در حالی که وحدت ترکیب مادی یا افراد با هم نیست. همچنین وقتی به تجربه علمی پیاده سازی وحدت حوزه و دانشگاه نگاه می کنیم می بینیم وحدت این دو نهاد آن گونه که باید اتفاق نیفتاد و آنچه شاهد بودیم بیشتر دوخت و دوز و وصله کردن و آپارات کردن بود. »

آنچه در ادامه می آید گفتگوی گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین مجتبی کلباسی رییس مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم درباره وحدت حوزه و دانشگاه است.

 

نزدیک به چهار دهه از ارائه ایده وحدت حوزه و دانشگاه در جامعه ما می گذرد. وقتی به این چهار دهه نگاه می کنیم راه رفته را چطور می بینید. اساسا ضرورت این وحدت از کجا می آید؟

 

موضوع وحدت حوزه و دانشگاه که جزو برنامه های حضرت امام و تاکیدات ایشان و پیشروان انقلاب بوده به لحاظ معنا و عمل دستخوش تحریف شده است. تحریف از این جهت که برخی تصور می کنند وحدت حوزه و دانشگاه یعنی دانشگاهی ها بروند حوزه و حوزوی ها بروند دانشگاه یا با هم مخلوط شوند. این دسته از افراد وحدت را به معنای ترکیب گرفته اند در حالی که وحدت ترکیب مادی یا افراد با هم نیست. همچنین وقتی به تجربه علمی پیاده سازی وحدت حوزه و دانشگاه نگاه می کنیم می بینیم وحدت این دو نهاد آن گونه که باید اتفاق نیفتاد و آنچه شاهد بودیم بیشتر دوخت و دوز و وصله کردن و آپارات کردن بود.

 

چرا در عمل به تعبیر شما نوعی وصله و پینه اتفاق می افتد و نه وحدت؟

 

به خاطر این که اساسا هر امر بنیادی به سادگی و صوری به دست نمی آید. این طور نیست که وحدت یعنی مثلا دو ساختنمان و بنا را در کنار هم به صورت فیزیکی قرار دهیم یا دو سردر را. قرار است که دو تفکر، دو مسیر، دو نگاه و دو نوع تفکر در کنار هم قرار بگیرند و این نیاز به مهندسی دقیقی دارد. البته در ضرورت این کار شکی نیست چون ماهیت علم ماهیت واحدی است. دانش تقسیم بردار نیست. البته ممکن است دانش ها از نظر اهمیت طبقه بندی داشته باشند یا مثلا نگاه می کنیم و می بینیم که برخی از دانش ها دانش های متن پژوه هستند که بسیاری از دانش های حوزوی هم در این رده قرار می گیرند یا دسته دیگر دانش های عین پژوه هستند که از متن طبیعت و خلقت بیرون می آیند اما توجه کنیم که هر دو این دانش ها الهی هستند.

اما آنچه که وحدت حوزه و دانشگاه را ایجاب می کند دقیقا در همین نقطه است. توجه کنیم که حوزه های علمیه در گذشته های نه چندان دور معهد همه علوم بودند. ریاضیات، هندسه، نجوم، فلسفه، طب، علم النفس، دانش موسیقی و دانش های دیگر. توجه کنیم که در گذشته همه این دانش ها در حوزه های علمیه وجود داشته است اما به خاطر فشارهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی که به ویژه در این یک قرن اخیر به حوزه ها وارد شد حوزه ها مجبور شدند که به حداقل ها بسنده کنند بنابراین همه این دانش ها را کم کم کنار گذاشتند و از این نظر بسیاری از استعدادهای خوب حوزه در اوایل تشکیل دانشگاه ها جذب دانشگاه ها شدند که از آن جمله می توان به مرحوم همایی اشاره کرد که مجتهد مسلم و ادیب برجسته ای بوند که جذب دانشگاه شدند یا مرحوم فروزانفر و چهره های متعدد دیگری که یکی دو نفر نیستند.

 

در حقیقت شما می گویید که حوزه های ما پیشتر صرفا حوزه های فقاهتی نبودند؟

همین طور است و عملا تجزیه ای در این وادی صورت گرفت.  از طرف دیگر نگاه غربی به علم تبعات خود را هم داشت. ما البته با دانشگاه مخالف نیستیم و دانشگاه جای خوبی است اما دانشگاه با سیستم های جدید قطعا محصول دنیای غرب است. از نطر بافت و ساخت و چارچوب ها و اهداف کپی غرب است.  از این نقطه نظر که نگاه می کنیم می بینیم ما از یک طرف یک اندوخته سنگین و پیشینه علمی قابل توجهی در حوزه ها علمیه داشتیم و از طرف دیگر در تغییرات سیاسی روی داده بودجه و خدمات به سمت دانشگاه ها رفت و دانشگاه ها در برخی موارد رقیب حوزه های علمیه شدند. در حقیقت اگر خروجی دانشگاه در 50 سال گذشته با خروجی های حوزه مقایسه کنید کاملا تفاوت در نگاه و رویه ها مشهود است. البته این به آن معنا نیست که هرچه در حوزه اتفاق افتاده خوب بوده و هرچه در دانشگاه روی داده بد.

 

 

 

فکر می کنید وحدت حوزه و دانشگاه در ذهن طراحان این ایده چه معنایی داشته است؟

تصور می کنم آن ها به دنبال این بودند که محاسن حوزه در دانش و تربیت در دانشگاه الگوسازی شود و محاسن دانشگاه هم در حوزه الگوسازی شود و از این طریق هویت جدیدی تحت عنوان وحدت حوزه و دانشگاه استخراج شود. یعنی دانشگاه خود را از آن فرهنگ غالب گذشته  از سکولار بودن  و چارچوب های طراحی شده غرب خارج سازد، چون این چارچوب ها برای اهداف زندگی غربی طراحی و ساخته شده است و به این ترتیب دانشگاه خود را در چارچوب های حقیقی متناسب با فرهنگ بومی تعریف کند از آن سو حوزه هم به تبادل علمی با دنیای جدید روی بیاورد و خود را از علوم دنیای امروزی بی بهره نسازد. معنای وحدت یک وحدت فیزیکی و چسبی و وصله ای نبوده است بلکه وحدت در اهداف، وحدت در برنامه ها و استفاده از روش های مفید و نهایتا اهداف علمی و فنی و انسانی جامعه بوده است. خب این وحدت با مشغول شدن به  امور صوری و ظاهری و بخشنامه ای به دست نمی آید و احتیاج به مهندسی دقیق و پیچیده و صحیحی دارد تا بتواند آن اهداف متعالی را تامین کند

 

کد خبر 748838

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha