شهر از جمله موضوعات مورد توجه اندیشمندان بوده است. از آنجایی که اسلام، دین اجتماعی و به عنوان برنامه اى جامع و راهبردی براى سعادت دنيا و آخرت انسان ها، تمامي نياز هاى فردى و اجتماعى، جسمى و روحى او را در نظر دارد، در این یادداشت پژوهشی حاضر برای تحلیل شهر از دیدگاه اسلام و احصای ویژگیها و مؤلفههای شهر اسلامی بررسی شده است.
در چارچوب نظری مورد توجه در اسلام؛ بر ۳ مؤلفه انسان «مسلمان»، فضای اجتماعی «فضای مسلمانی» و فضای کالبدی «سیمای اسلامی» شهر تأکید شده است و مؤلفههای شهر اسلامی شامل «مسجد، خانه، بازار، محله و میدان» میشود که این عناصر در ساختاری ترکیبی، فضای شهر اسلامی را ترسیم میکنند و از این رو، ظاهراً در شرایط حاضر که نظریههای موجود شهری با تأکید افراطی بر تمایز کاربری، آن گونه که برای مثال در مکتب شیکاگو وجود دارد، با انتقاد جدی مواجه شده است، نظریه شهر اسلامی میتواند در حوزه نظری داعیهدار باشد.
در شهر اسلامي فرم و ساختار از معنا اخذ ميشود؛ اين بدين معني است كه در انديشه اسلامي معتقديم فرم و ساختار يك شهر هم از جهت ظهور هويت شهر و ايجاد معنويت در آن و هم در جهت عكس آن ميتواند موثر باشد.
غرب بعد از رنسانس اقدام به تدوين مباني و سياستهاي خود در ابعاد مختلف كرد، ولي ما در سرزمينهاي اسلامي كمتر به سوي تدوين اين مباني رفتيم؛ اين در حالي است كه ما در جامعه اسلامي در مباني و بنيانهاي اساسي انديشه، بسيار قوي هستيم، اما در عرصه جهاني و ارائه آن مباني و سياستهاي امور مهم بشري چندان فعال نبودهايم.
به همين دليل است كه ما در سرزمينهاي اسلامي در مورد هويت، كليت، ساختار و اصول شهر اسلامي در ابعاد مختلف مستنداني در دست نداريم؛ البته من منكر تلاشهاي صورت گرفته نيستم، در اين عرصه تلاشهاي خوب و مهمي صورت گرفته ولي ماحصل آن، قابليت ارائه به عنوان سند جهاني ندارد.
يكي از اصليترين اهداف برگزاري مجمع بينالمللي شهر اسلامي دستيابي به اصول و مبانياي است كه بتوان بهوسيله آن شهر اسلامي را تعريف كرد و تمدنها از طريق اسناد موجود است كه هويت خود را اثبات ميكنند، از آنجا كه تمدن ما بیش از ۸ هزار سال سند تالیفی معتبر و سابقه بسيار غني از لحاظ ايرانيت و اسلاميت دارد بر همين اساس ضروري است كه در جهت تدوين اين سند تلاش كنيم.
در تدوين اين سند ما به چند اصل بنيادي اعتقاد داريم؛ اول اينكه «در شهر اسلامي فرم و ساختار از معنا اخذ ميشود»؛ اين بدين معني است كه در انديشه اسلامي معتقديم فرم و ساختار يك شهر هم از جهت ظهور هويت شهر و ايجاد معنويت در آن و هم در جهت عكس آن ميتواند موثر باشد. در حقيقت ما در انديشه اسلامي ساختار را متاثر از معنا ميدانيم.
نكته دوم اين است كه ما معتقديم در انديشه ديني، وحي و وحيانيت خداوند در تدوين اصول نقش دارد؛ يعني در شهر اسلامي هم معنا و محتوا و هم فرم از مباني ديني اخذ ميشود. ما در قرآن کریم آياتي داريم كه در آن از شهر مطمئن، داراي رفاه، ايمن و از شهر داراي ساختارهاي معنوي صحبت ميشود، در آياتي خداوند به طور رسمي ساختن كشتي را در ساختار فرم به حضرت نوح (ع) تعليم ميدهد و همان طور که در دو سوره از قرآن مجید آمده، «زره» اولین بار توسط حضرت داوود(ع) و به تعلیم الهی ساخته شد.
ما معتقديم در شهر اسلامي حقايق ديني، هم بيانگر مباني اصول حاكم بر جمال ساختاري و معنوي شهر هستند و هم از لحاظ ساختاري معايب آن را بازگو ميكنند.
خاطرنشان می شود: دكتر «حسن بلخاري قهي» متولد سال 1341 در اصفهان است. او همچنين عضو هيات علمي دانشگاه تهران و دانشيار گروه مطالعات عالي هنر در پرديس هنرهاي زيبا است. بلخاري دکتراي فلسفه هنر دارد و بيش از بيست و پنج کتاب در باب مباني نظري هنر و به ويژه فلسفه هنر تاليف و ترجمه نموده است. او همچنين عضو حقيقي شوراي قطبهاي علمي كشور، عضو حقيقي كميسيون نشريات علمي كشور، رئيس كرسي هنر در هيات حمايت از کرسيهاي نظريه پردازي ، عضو شوراي عالي آموزش و پژوهش كتابخانه ملي ايران، رئيس سابق پژوهشکده هنر فرهنگستان هنر و داراي بيش از 100 مقاله علمي در نشريات و کنگرههاي داخلي و خارجي است.
دکتر بلخاري در سال 1390 به عنوان چهره ماندگار شهر تهران برگزيده شد. با زبانهاي انگليسي و عربي آشنايي دارد و عنوان رسالهاش (the manifestation of unity of existence in art and architecture of iran and india (a comparative study است. حيطه اصلي مطالعات و تحقيقات بلخاري، معماري اسلامي، مباني عرفاني هنر، حكمت هنر شرق و زيباييشناسي هنر است و تاليفات و ترجمهها زيادي در اين زمينه دارد. همچنين بايد به مطالعات دکتر بلخاري در مورد فرهنگ هند نيز اشاره كنيم. در كتاب «اسرار مكنون يك گل» به بررسي تجلي نيلوفر در هنر و معماري شرق (ايران و هند) پرداخته و ارائه مقالاتي در كشور هند از جمله «تجلي هنر قدسي در معماري مقبرههاي اسلامي هند»، «آغازين نقطه تلافي دو فرهنگ ايران و هند :ريگ ودا و اوستا» بيانگر تسلط او در بررسي تطبيقي آثار ايراني، اسلامي، هندي است.
یادداشت به قلم: دکتر حسن بلخاري قهی، پژوهشگر حوزه فلسفه و هنر
نظر شما