به گزارش خبرگزاری شبستان،«پرنسیپ» روایتی است خواندنی از زندگی «ورنر کارل هایزنبرگ»، فیزیکدان آلمانی که نظریات او تحولاتی عظیم در فیزیک کوانتوم ایجاد کرد. این تحولات نه فقط در ساحت علم، بلکه درجهان فلسفه و اندیشه نیز دگرگونیهای اساسی را رقم زد. ژروم فراری، نویسنده بنام فرانسوی که در سال 2012 موفق به کسب جایزه گنکور شد، روایتگر داستان مواجهه هایزنبرگ با جهانی است که در آن کل هستیم که بسیار عظیمتر از چیزی است که تصور میکنیم، بزرگتر از کشورهای در حال جنگ، ابعاد بزرگش آنچنان نامتناسب است که ادراک انسان ها فقط با در هم شکستن آنها میتواند حفظ شود.
در بخشی از این اثر می خوانیم:« تو نتوانستی بخوابی در انتظار ماندی، آنجا، بر بلندای یک صخره، تا آفتاب از فراز دریای شمال طلوع کند. و من امروز اینگونه تو را تصور میکنم؛ قلبت در این شب در جزیرهی «هلیگولند» چنان زنده میتپد که من تقریباً میتوانم آنجا به تو ملحق شوم، تویی که نامت در فهرست خاکستری کتابهای بیپایان مرجع و در میان نامهای بیشمار آلمانی ناپدید شده است، و همراه با آن نام یک «اصل» غریب و غیرقابل درک.
به مدت سه سال در مونیخ، کپنهاگ و گوتینگن، با مسائلی کلنجار رفتی که به طور وحشتناکی پیچیده بودند آنقدر که حتی تو، که مرد جوانِ خوشبین و معصومی بودی، در آن زمان همانند رفقایی که بدشانسی آورده بودند، روزهایی را لعن و نفرین کنی، روزهایی که ایدهی مضحک مداخله در فیزیک اتمی به سرت میزد. تجربیات و آزمایشات همچنان نتیجهبخش بود و به بار مینشست. نتایجی که اکثراً نه تنها با پایهی تفکر فیزیک کلاسیک مغایر بود، بلکه شدیداً با آن در تناقض هم قرار میگرفت، نتایجی که بیمعنا بود اما با وجود این امکان بطلان و انکار آن وجود نداشت، که تصویری بود با مفهومی اندک از آنچه در درون یک اتم میگذرد، یا ابداً هیچ تصویری وجود نداشت. اما در جزیرهی «هلیگولند»، جایی که آمده بودی، صورتت در اثر حساسیت تغییر شکل داده بود، سعی میکردی تا خودت را در برابر گَردهها حفظ کنی، و شاید هم در مقابل نومیدی. تو دریافتی که دوران مقدس شمایلها برای همیشه به پایان رسیده است، درست مانند زمانی که طفولیت به پایان میرسد. تو از شانهی خدا مینگریستی و از میان سطح مادی اشیا، جایی را دیدی که مادیت آن در حال فروپاشی است. در آن محلِ مرموز، که حتی به آن محل هم نمیتوان گفت، تناقضات همراه پندارها و جسمانیت از میان میرود؛ در آنجا هیچ اثری به جای نمیمانَد که زبان انسان قادر به توصیف آن باشد، هیچ بازتابی از دوردستها نیست، و فقط شکلی ضعیف از ریاضیات، که گنگ و هراسانگیز است به جای میماند. خلوص قرینهها، شکوهِ انتزاعیِ مبدأ ازلی، همهی زیباییهای غیرقابل تصوری که همیشه آنجا بوده است، در انتظار آن است که اسرار خود را به روی تو بگشاید....»
«پرنسیپ» اثر«ژروم فراری» با ترجمه«بهمن یغمایی» و«ستاره یغمایی » را موسسه نشر نگاه چاپ کرده است.
نظر شما