به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، برگزاری دوسالانه های هنری، افزایش تعداد گالری ها، افزایش حضورآثار هنرمندان ایرانی در حراجی های بزرگ دنیا با رقم فروش بالا می تواند در تغییر نگاه مردم عادی به هنر به عنوان امری لوکس و تجملی تاثیر گذار باشد؛ در روزگاری نه چندان دور که تعداد گالری ها مثل امروز بسیار نبود و مردمان کمی به دیدن نمایشگاه هنری می رفتند و در همان روزگار فضای بیرونی شهر به لحاظ بصری هم چندان جالب توجه نبود که حداقل چشمان مردم ترغیب به دیدن زیبایی های درون شهر هم شوند؛ در آن زمان آنها کمتر به دیدن موزه ای یا گالری هم می رفتند اما امروزه با رشد و توسعه شهرها زیباسازی فضای شهری با مجسمه ها، تابلوهایی شهری و دیوار نگارهاری هاو... که جزو اولویت ها برای سازمان های متولی امر زیبا سازی شهر شده است؛ همین هم شاید نگاه شهروندان را به دیدن بیشتر زیبایی های هنری شهر ترغیب کند و انها را به دیدن آثار هنری در موزه ها و گالری ها تشویق کند اما فرهنگسازی برای مردم عادی که از هنر چیزی نمی دانند وظیفه چه کسی است،هنرمند،گالری دار، دولت و یا رسانه ؟ شاید خیلی هابه دلیل عدم شناخت و یا مطالعه کافی به هنر کمتر توجه دارند و زیاد اولویتشان نیست باید آنها را آگاه کرد، صاحبظران امر هنر در پاسخ به پرسش های خبرگزاری شبستان «هنرمند باید چگونه اثری خلق کند که همه فهم باشد و به خانه های مردم راه پیدا کند و هنر های تجسمی از گالری های خواص پسند به سطح عام جامعه کشیده شود»؟ «آیا رسانه ها، گالری دار ها و فروشندگان هنری توانسته اند برای حضور بیشتر آثار هنر تجسمی در میان جامعه تلاش کنند»؟ «نهادهای متولی هنر تا چه اندازه توانسته اند در عمومی شدن هنر اثرگذار باشند»؟ چنین پاسخ دادند:
هنر فاخر به صورت ناخودآگاه روی جامعه تاثیر می گذارد
«بهرام دلیری» بر این باور است: این درخواست غیرممکن است، اینکه هنرمند اثری را خلق کند که همه بفهمند در تاریخ هنر و ادبیات ما به معنای اوج ابتذال نام برده شده است، هنر واقعی هنری دور از دسترس و مربوط به خواص است، خواص چه کسانی هستند؟ خواص مردمانی هستند که موجودیت و روحشان و ذهنشان نزدیکی کامل با هنر واقعی دارند، این ها کسانی هستند که هنر را پیگیری کرده اند، نقاشی دیده اند، به موزه ها رفته اند، کتاب های هنری را مطالعه کرده اند و می توانند لایه های نزدیک هنر را درک کند؛ اما این به معنای این نیست که هنرمند به جامعه و مردم بی توجه است، هنرمند از آسمان نیامده است در همین جامعه زندگی می کند و ادراک کاملی از سرزمینش دارد و این ادراک در اثرش آمده است.
این هنرمند نقاش اذعان کرد: هنر فاخر به صورت ناخودآگاه بر روی جامعه تاثیر می گذارد و جامعه را تغییر می دهد، هنر یک ضرورت غیرقابل انکار برای تلطیف روح آدمی و ارتباط اش با دیگران و طبیعت است. نباید انتظار داشت اثر نقاشی همانند یک قطعه موسیقی که با مردم بیشتری ارتباط دارد باشد؛ مجسمه سازی و نقاشی هنر مکانی هستند که یک عدد از آنها وجود دارد وقتی کتاب یا پوستر می شوند آن ماهیت اصلی را هم ندارند، نقاشی هنری است که در موزه یا گالری قرار می گیرد، در مقابل یک تابلوی نقاشی تنها 3 نفر می ایستند و آن را می بینند اما در یک کنسرت ممکن است هزاران نفر باشند و آن را ببینند. هنر نقاشی موضوع اش عامه پسند نیست، نقاشی در ساختار کلان تاثیر می گذارد، اگر پیکاسو هنرمند بزرگی است نه به خاطر این است که مردم فرانسه و اروپا عاشق اش هستند ، اگر پیکاسو نبود فرهنگی که در اروپا و فرانسه در طراحی، لباس، خط کشی خیابان، مد و ... و آن چیزی که الان است نبود، روشن است که اثر هنری فاخر ضرورت است، اثر هنری فاخر بسیار در عمق جامعه نفوذ می کند اگر اثری باشد که هر کس با آن ارتباط برقرار کند هیچ وقت وجود نداشته است و نخواهد داشت.
وی می گوید: اثر هنری فاخر از طریق رسانه، گالری دارها، مطبوعاتی و فروشندگان می توانند طیف گسترده تری را در جامعه دربر بگیرند، در تهران بیش از انقلاب 5-6 گالری بود و الان بیش از صد گالری در تهران داریم در آن زمان کسانی که به گالری ها سر می زدند تعداد اندکی بودند و هر کسی به گالری نمی رفت الان این گسترده تر شده است، وظیفه اینهاست که امکان بهره مندی بیشتر را فراهم کنند.
بهرام دلیری معتقد است: رسانه ملی و شهرداری در بالا بردن سلیقه هنری مردم موفق عمل نکرده است، در ایران امروز پرمخاطب ترین رسانه تلویزیون است که شما مبتذل ترین لباس و دکور را در برنامه های آن می بینید، حتی زبان برنامه ها هم ریاکارانه است، این رسانه نه تنها برای ارتباط با هنر والا به مردم کمک نمی کند بلکه در جهت تخریب آن کار می کند این رسانه به وظیفه اش در این راستا درست عمل نکرده است و سلیقه مردم را تخریب می کند، برخی نقاشی های شهرداری در دیواره های شهر نهایت ابتذال است، این ها فکر می کنند باید به سلیقه عوام به معنای عمیق پاسخ دهند، در حالی که باید به سلیقه بالاتری پاسخ بدهند و سلیقه عوام را به درکی فراتر ببرند، ما این را در معماری، چیدمان شهر، در رفتار رادیو و تلویزیون می بینیم، نیاز است که هنر فاخر وجود داشته باشد ولی اینکه قدم به قدم افراد بیشترین ارتباط برقرار کنند که لایه های پایین تری را جذب کنند، تلویزیون و شهرداری خلاف این عمل می کنند.
هنرمند با خلق اثر هنری درک هنری جامعه را افزایش می دهد
«مونا خوش اقبال» بر این باور است:در اصل هنرمند باید هنری خلق کند که همه فهم باشد، هنرمند موظف است با خلق اثر هنری سطح فرهنگ و درک هنری و زیباشناختی صحیح در جامعه را افزایش دهد، اینکه هنرمند پیشرو نباشد و نتواند حرف تازه ای داشته باشد اصولی ترین اصل هنر را از دست داده است، هنرمند واقعی هرگز تابع درخواست ها و مد نمی شود بلکه سعی می کند درونیات منحصر به فردش را به شیوه هنری و هنرمندانه با خلق آثارش عیان و بیان سازد.اینکه گالری ها باید در سطح جامعه بیشتر دیده شوند و ارتباط بیشتری با عامه جامعه داشته باشند قطعا وظیفه هنرمند نیست و دقیقا وظیفه گالری دار ها و دست اندرکاران فرهنگی و دولتی است که چگونه در معرفی هنر هنرمندان تلاش کرده و می کنند تا چه حد موفق بوده اند. در طی این سال ها شاهد تلاش هایی بوده ایم مثل اکسپوها، دوسالانه ها، سمپوزیوم ها و ... اما هرگز منسجم نبوده اند و ادامه دار هم نبوده اند، حرکت مقطعی و یکباره هرگز نمی تواند جهان ساز و تاثیرگذار باشد، قطعا هر کدام از حرکت های فرهنگی و هنری اگر منسجم و سازمان یافته باشند و به شکل مقطعی اجرا نشوند به هدف متعالی آشنایی آحاد جامعه با آثار هنری دست خواهیم یافت.
مردم باید سطح سواد بصری شان را بالا ببرند
«آزاده سهرابی»، خبرنگاری که بیش از دو دهه سابقه کار خبری در حوزه هنرهای تجسمی دارد می گوید: در عالم هنر چنین چیزی نداریم که هنرمند اثری خلق کند که همه فهم باشد، وظیفه هنرمند این نیست که چیزی خلق کند که سواد جامعه را بالا ببرد و چیزی خلق کند که همه آن را بفهند، اگر ما می خواهیم به چیزی برسیم و اثری را خلق کنیم که جامعه درک کند لازمه اش این نیست که هنرمند کاری کند، لازمه اش این است که جامعه سواد بصری و سطح مطالعه اش را بالا ببرد که با اینها به دنیای هنر نزدیک شود. در همه جای دنیا کاری که می کنند این است که بچه ها و حتی سالمندان و قشرهای جامعه را به موزه ها می برند و در مورد زیباشناسی توضیح می دهند؛ در مورد اثری که هنرمند خلق می کند توضیح می دهند، افراد را برای درک هنر آموزش می دهند، ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم و خودمان را کنار بکشیم، مسئولانی که رسالت شان این است که هنر را پاسداری کنند هیچ کاری نکنند، مردم هم هیچ کاری نکنند و هنرمند کاری کند البته منکر این نیستم که هنرمندانی داریم که آثار دکوراتیو کار می کنند یا هنرمندانی که منظره کار می کنند اینها کارشان برای عموم قابل فهم و درک است، در سال های اخیر برپایی نمایشگاه آثار کوچک و ارزان قیمت به مردم کمک کرده است که آثار هنری اورجینال برای خانه هایشان بخرند که این آثار دکوراتیو منظره و از لحاظ زیباشناسی قابل فهم برای مردم است.
این خبرنگار با سابقه هنرهای تجسمی می گوید: ما در این سوال که چرا همه مردم باید به گالری ها بروند؟ یک چیزی را فراموش می کنیم ما در این جریان سه حلقه داریم (هنرمند، مردم، ارگان ها و گالری ها) ما در این بخش ارگان ها را فراموش کردیم، جایی مثل شهرداری موظف به داشتن گالری است و موظف است مردم را با هنر آشتی دهد و کارگاه آموزش هنری برگزار کند و آثاری به نمایش بگذارد که خواص پسند نباشد، گالری دار بخش خصوصی است با مردم هم سروکار دارد و چرخه مالی اش با مجموعه دار است که یک چرخه از عالم هنر است، گالری ها می توانند باعث پیوند بیشتر مردم با هنر شوند، گالری آریا در سال چندین بار نمایشگاه آثار کوچک را برپا می کند و در تلاش برای ارتباط با بدنه مردم است اما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری در این میان دارند چکار می کنند چرا گالری ندارند؟
آزاده سهرابی بر این باور است: رسانه ها نقش خیلی مهمی در معرفی هنر تجسمی دارند در یک دهه گذشته تلاش زیادی کرده اند و بهتر عمل کرده اند، اما نشریه تخصصی تجسمی کم داریم، اینها نیاز به حمایت دارند، رسانه هایی که به هنرهای تجسمی می پردازند نیاز به حمایت دارند.
وی می گوید: سازمان زیباسازی شهرداری طرح نگارخانه ای به وسعت یک شهر را اجرا کرد این طرح آموزشی هنر به مردم بود چرا این طرح تکرار نمی شود، طرح بسیار خوبی بود که کل شهر یک هفته گالری شد، شهرداری گالری بزند نهادهای دیگر هم همینطور و وارد اقتصاد هنر شوند از دانشجویان هنر بخواهند آثار هنری عامه پسند خلق کنند که مردم بتوانند با آن ارتباط بگیرند به جای اینکه مردم اثر کپی ون گوگ را بخرند آنها یک اثر اورجینال بخرند، این ارزشمند است و ما می توانیم این کار را برای مردم بکنیم
مخاطب باید با اثر هنری ارتباط برقرار کند
«علی تن» می گوید: هنر دو شاخص مهم دارد یکی محتوا و یکی ظاهر، اروپایی ها می گویند ظاهر برای یک اثر هنری کفایت می کند اما ما می گوییم باید محتوا غنی داشته باشد که پیامی به مخاطب ارایه دهد، اثر هنری اگر نتواند پیامی به مخاطب بدهند موفق نیست؛ ما نمی خواهیم مفهوم لاینحلی را به مخاطب بدهیم که بفهمد؛ مخاطب هم باید سطح سواد خود را بالا ببرد که اثر هنری را بفهمد؛ یکی از کارهای تجسمی که نگارخانه ها و فروشنده های آثار هنری انجام می دهند این است که اثر هنری را به خانواده ای می دهند که 3 ماه در نزد آنها امانت باشد و فرصتی به مخاطب می دهند تا با اثر ارتباط برقرار کند، مخاطب عام نمی خواهد ارتباط برقرار کند و این ضعف کار است که چرا آثار هنری در سبد کالای خانوار و مردم نیست؟ در واقع اثر هنری اولویت آنها نیست.
«هنرمند خوشنویس» بر این باور است: اثر هنری می تواند سرمایه ای باشد که باعث رشد روحی و معنوی و مردم شود، مخاطب ما درک می کند که اثر هنری زیباست یا نیست، اما به صورت تخصصی نمی تواند تشخیص دهد چرا. چون شناختی به اثر هنری ندارد و هضم آن برایش سخت است که یک میلیارد بدهد و یک تابلو بخرد. من به عنوان هنرمند به بسیاری از دوستان آثار هنری دادم و آن ها هم پذیرفتند و با اثر ارتباط برقرار کردند و درخواست کار دادند. در اثر هنری آنچه مهم است فقط زیبایی نیست، محتوا تاثیرگذار است و پیامی که به مخاطب می دهد، یک اثر کامل هنری هم محتوا دارد و هم زیبایی بصری دارد.
علی تن دلیل مهجوریت هنرهای تجسمی را دولت، هنرمند و رسانه ها می داند و می گوید: هر کدام از اینها وظیفه خود را دارند رسانه ها باید آثار خوب را معرفی کنند مردم با فیلم ها و تئاترها ارتباط می گیرند و هنرمندان آنها را می شناسند اما هنرمند هنرهای تجسمی را کسی نمی شناسد، در فیلم یا تئاتر هنرمند نیاز به معرفی شدن ندارد وظیفه رسانه است که اثر هنری را معرفی کنند، یک نقاشی، کاریکاتور و ... خیلی تاثیرگذار است. از طرفی هنرمند هم در این پروسه مقصر است چون اثر را آن قدر گران قیمت گذاری می کند که مردم قدرت خرید آن را ندارند؛ همه باید دست به دست هم دهیم تا هنر تجسمی مهجور نماند دور از انتظار نیست که اثر هنری گران فروخته شود. در برخی از کشورها آثار هنری پشتوانه ارزی آن کشورهاست ما هم باید به آن نقطه حرکت کنیم که مردم ما هنرمند را بشناسند تا کار هنرمند عرضه شود، نمایش آثار هنری در نگارخانه ها بیشتر جنبه اقتصادی هنر است و کار فرهنگی هم هست اما هنر باید به متن جامعه بیاید اگر به متن جامعه بیاید تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.
اثر هنری واجد خلاقیت، نوآوری و تفکر می تواند با مردم ارتباط برقرار کند
پارسا پاینده می گوید: یک اثر هنری باید دارای حس، ادراک و تصاویر ذهن هنرمند باشد، یعنی هنرمند باید درک اش از دنیای پیرامون را در پس ذهن خود ذخیره کند و آن را در قالب یک اثر هنری خوب با خلاقیت و نوآوری و ایده ای نو برای مردم بیافریند؛ در واقع هنرمند کاری کند که دیگران نکرده اند؛ وقتی خلاقیت و نوآوری تفکر پشت یک اثر هنری باشد می تواند با مردم ارتباط برقرار کند، این ارتباط و این تفکر و خلاقیت و نوآوری می تواند بومی خودمان باشد. یک اثر هنری زمانی می تواند با مردم ارتباط برقرار کند که برخواسته از فرهنگ و اقلیم و آن چیزی باشد که در تاریخ گذشته کشور ما وجود داشته، یعنی برای مردم نوستالوژی و خاطره داشته باشد، اما در قالبی نو ارایه شود. من در آثارم سبکی بوجود آوردم و در آن خلاقیت به خرج داده ام و امروز مردم آن را دوست دارند؛ چرا چون مردم اثری را می بینند که تا حالا ندیده اند و کاری را می بینند که دیگری انجام نداده است؛ یک سفیدی مطلق مقوا است که من آمده ام در آن کلاغی و افقی قرار داده ام که مردم با آن ارتباط برقرار می کنند چرا چون بوی فرهنگ و اقلیم خودشان را می دهد، مردم خسته شدند از بس گل و بلبل دیده اند، نقاشی ها همه تکراری شده اند؛ باید از تکرار گذر کرد و به یک حرکت نو و خلاقیت تازه رسید.
این هنرمند نقاش بر این باور است: متاسفانه اکثر گالری ها امروز منفعت طلب شده اند و هیچ حرکتی برای هنرمند و صاحب هنر و عرضه آن نمی کنند؛ یعنی تلاشی نمی کنند، در ایران تعدادی اندک گالری وجود دارند که خودشان هنرمند تجسمی هستند و احساس صاحب هنر را درک می کنند و واقعا تلاش می کنند. اتفاقاتی هم می افتد حراج هایی هم برگزار می شود که در واقع برای گالری دارها و برگزارکنندگان حراج ها منفعت دارد ولی برای رساندن اثر هنری به دست مردم نیست. ما چیزی به عنوان عرضه آثار هنری در ایران نمی بینیم. در گذشته تعدادی از گالری ها این روند را پیش گرفتند اما سالیان سال است که تلاشی صورت نمی گیرد، اگر این اتفاق می افتاد شاهد این وضعیت وخیم برای هنرمندان نبودیم. متاسفانه امروز گالری ها بیشتر به دنبال مطرح کردن و فروش آثار نام های مطرح هستند تا آثار خوب.
نظر شما