واقعه مسجد گوهرشاد؛ رخدادی فراموش ناشدنی

واقعه مسجد گوهرشاد به عنوان نقش محوری یک مسجد در آن، سالیان سال است که در اذهان بسیاری از عموم مردم باقی مانده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان نمایشگاه تخصصی مدیریت مسجد از بیست تا سی ام آبانماه در محل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بپا بود از آنجایی که احتمالا برخی از علاقمندان بازدید از این نمایشگاه و استفاده از اطلاعات آن موفق به حضور در آن نشده اند در گزارش هایی به معرفی برخی از بخش های این نمایشگاه می پردازیم:

 

از اولین بخش هایی که در این نمایشگاه به آن پرداخته شده است واقعه مسجد گوهرشاد در جایگاه واقعه ای تاثیرگذار در تاریخ معاصر ایران است که در ادامه به تشریح آن پرداخته می شود:

 

تجمع مردم مشهد در مسجد گوهرشاد در اعتراض به قانون تغییر لباس که توسط نیروهای دولتی سرکوب شد، در تیرماه سال ۱۳۱۴ و در زمان حکومت پهلوی اول رخ داد، علت اصلی این تحصن اعتراض به اجباری شدن کلاه شاپو و سیاست‌های تغییر لباس و حصر آیت الله سید حسین قمی بود، در این تجمع شیخ محمدتقی بهلول سخنرانی کرد و بین مردم و نیروهای دولتی درگیری رخ داد.

 

این تحصن به شدت سرکوب شد و بیش از ۱۶۰۰ نفر در آن کشته و زخمی شدند پس از این واقعه روحانیون سرشناس مشهد دستگیر شدند و تبعید شدند و به دستور رضا شاه برخی از روسای ادارات مشهد تغییر کردند.

 

سیاست تغییر لباس رضاشاه پهلوی

یکی از سیاست‌های فرهنگی رضاشاه، تغییر لباس بود که بعد از تثبیت قدرت او به مرور و در طول چند سال دنبال شد. قانون اتحاد شکل لباس اتباع ایرانی در داخله مملکت به تاریخ ۱۰ دی‌ماه ۱۳۰۷ در مجلس شورای ملی وقت تصویب شد. براساس این مصوبه، به جز برخی از روحانیون، کلیه اتباع مرد ایران در داخل مملکت مکلّف بودند که ملبّس به لباس متحدالشکل شوند.

 

در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۳۱۴ جشنی با حضور علی اصغر حکمت وزیر معارف در شیراز برپا شد در بخشی از این جشن عده ای از دختران بر روی صحنه رفتند، ناگهان نقاب از چهره برگرفتند و با آهنگ ارکستر به رقص و پایکوبی پرداختند. عده ای از مردم شیراز به اعتراض مجلس را ترک کردند و روز بعد تعدادی از مردم در «مسجد وکیل» گرد هم آمدند و «سید حسام الدین فالی» برای آنان سخنرانی کرد و در اعتراضی به آن، اعمال جشن را تقبیح و محکوم کردبعد از آن بود که فالی دستگیر و زندانی شد.

 

دستور تغییر کلاه پهلوی به کلاه شاپو

دستور تغییر لباس و تبدیل «کلاه پهلوی» به «کلاه بین المللی» موسوم به «شاپو» به فتح الله پاکروان، استاندار خراسان ابلاغ شد، او نیز بدون کمترین تاملی، دستور رضاخان را به اجرا گذاشت و در این زمینه، دستورات اکیدی به شهربانی خراسان و دیگر ادارات و عوامل تابعه صادر کرد. بنا به گفته محمدعلی شوشتری : «اجرای حکم در مشهد تا حدی مشکل بود؛ زیرا عوامل مخفیه و متدینین و مجاورین به جنب و جوش افتاده، عنوان «من تشبه بقوم فهو منهم» را پیش گرفته سرا و علنا بنای اعتراض گذاردند.»

 

واکنش علما

آیت الله سید حسین قمی در کنار جمعی از شاگردانش

 

علمای مشهد، جلساتی برای بحث و گفت‌وگو در مورد این بخشنامه برپا کردند در یکی از این جلسات که در منزل آیت الله سید یونس اردبیلی تشکیل شده بود، پیشنهاد شد که آیت الله حسین قمی به تهران برود و با رضاخان در مورد توقف اجرای بخشنامه یادشده و تغییر لباس مذاکره کند.

وی در هشتم یا نهم تیرماه به تهران آمد و پس از ورود به باغ سراج الملک، باغ توسط نیروهای دولتی به محاصره درآمد و تحت کنترل مامورین قرار گرفت و ممنوع الملاقات شد.

 

روحانیون مشهد در اطلاعیه‌هایی از مردم خواستند که با اعتراض به سیاست مذهبی و اجتماعی رضاخان و محدودیتی که برای آیت الله قمی به‌وجود آورد، دست به اعتصاب و تحصن بزنند و در مسجد گوهرشاد گرد هم آیند، خود نیز تصمیم گرفتند، در آن مسجد به مردم بپیوندند و هر روز، یکی از آن‌ها در مورد اوضاع جاری کشور برای مردم سخنرانی کند.

 

تجمع در مسجد گوهرشاد

مردم مشهد با پیگیری علت توقیف آیت الله قمی، آزادی وی را خواستار شدند همچنین نامه‌ای به امضای ۱۵۰ نفر از روحانیون و متنفذین مشهد خطاب به رضاخان نوشتند و در آن، خواستار آزادی آیت الله قمی شدند اما مسؤول تلگرافخانه مشهد قبل از ارسال تلگراف، آن را به اطلاع فتح الله پاکروان رساند، استاندار خراسان هم بدون درنگ، دستور تعقیب تمام امضاکنندگان تلگراف را صادر کرد از این‌رو، عده‌ای دستگیر و برخی نیز مجبور به ترک مشهد شدند با این پیشامد، اوضاع مشهد بیش از پیش به وخامت گرایید.

 

ورود شیخ بهلول به مشهد

شیخ محمدتقی بهلول از شخصیت هایی بود که در واقعه مسجد گوهرشاد در آگاه‌سازی مردم نقش مهمی ایفا کرد.

وی که تحت تعقیب بود و از شهری به شهر دیگر می‌رفت، از گرفتاری آیت الله قمی، مطلع شد و در روز چهارشنبه ۱۸ تیر به مشهد رسید و به حرم رضوی رفت ولی مامورین انتظامی ساعاتی پس از ورودش به حرم او را دستگیر کردند و در یکی از اتاق های صحن کهنه بازداشت کردند. ساعاتی پس از بازداشت شیخ محمدتقی بهلول، مردم به تدریج از این امر آگاه شدند و در مقابل محل توقیف او تجمع کردند و او را آزاد کردند.

 

شیخ محمدتقی بهلول می‌گوید: «من قصد ایجاد وحشت در هیات حاکمه را داشتم و این برنامه‌ای بود که در تهران و سایر شهر‌ها اجرا کرده بودم و در موارد مختلف دولت مجبور به عقب نشینی شده بود.» او همچنین خاطرنشان می‌کند «در مشهد هم می‌خواستم که چنین بشود ولی نشد، وقتی این منظره پیش آمد و رییس شهربانی و پلیس‌ها را زدند، من گیج شده بودم و نمی‌دانستم چه باید بکنم... در تمام محوطه مسجد و صحن‌ها صدای مرگ بر شاه و لعنت بر شاه و مرده باد شاه و زنده باد اسلام، لعنت بر بهایی و لعنت بر دشمن علما، بلند بود.»

 

وی در ادامه می‌گوید که با این اتفاقات، دیگر کوتاه آمدن معنا نداشت و ممکن هم نبود از این‌رو، در یک سخنرانی به مردم گفتم: «کاری که نباید می‌شد، شد و ما نباید نرمی نشان دهیم، باید پایمردی کرده و مقاومت کنیم تا حاج آقا حسین قمی را از زندان آزاد کرده و احکام اسلام را جاری کنیم.

 

کشتار محدود اولیه

به دنبال دریافت دستور رضاخان، زمان اذان صبح جمعه، نظامیان به تدریج بر مواضع حساس اطراف حرم مسلط شدند در این مرحله، نظامیان در صدد کشتار مردم نبودند بلکه سعی می‌کردند که جلوی ورود مردم خارج از حرم را به داخل حرم و مسجد گوهرشاد بگیرند. نظامیان به افراد متحصن در داخل مسجد گوهرشاد اعلام کردند که متفرق شوید و عرایض خود را تسلیم استاندار کنید تا رسیدگی شود. شیخ بهلول در پاسخ به مأموری که این سخن را گفته بود، گفت «ما جمع نشده‌ایم برای اینکه به حرف استاندار متفرق شویم. زود از اینجا برو که نمی‌خواهیم به تو صدمه برسد.» آن مرد رفت، بین سرباز‌ها و کسانی که می‌خواستند از اطراف به صحن و حرم و مسجد بیایند، درگیری به وجود آمد و عده‌ای کشته و زخمی شدند و سلاح هایی نیز از سربازان به دست مردم افتاد. به گفته محمدتقی بهلول در جمعه ۲۲ نفر کشته و عده‌ای نیز زخمی شدند.

 

افزایش جمعیت تجمع کنندگان

سرلشگر فتح الله پاکروان نوه دختری امیرکبیر و پدر سرلشكر حسن پاكروان (رئیس ساواک از سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۳) عامل اصلی سرکوب خونین مردم معترض در مسجد گوهرشاد بود.

 

بر اساس گزارش های محمدعلی شوشتری «دوایر مسئول از ترس مرکز و شاه، قوای فکری را از دست داده و خود را باخته بودند و در گزارش‌ها به قدری مبالغه می‌کردند و موضوع را بزرگ می‌دانستند که بالطبع شاه بی‌اندازه نگران می‌شد، به طوری که در آن دو روز اغلب، شخصا تلگراف حضوری می‌نمود و اوامر صادر می‌کرد.»

 

بر اساس گزارش نظمیه مشهد، تعداد مردم گردآمده در مسجد گوهرشاد هر لحظه در حال افزایش بود و روز شنبه کسبه را وادار به تعطیلی مغازه‌هایشان کردند. روز شنبه، عده‌ای نیز از روستاهای اطراف به مردم متحصن پیوستند و مسجد گوهرشاد و صحن‌ها مملو از جمعیت شد و سخنرانان در موضوعات مختلف به ویژه در مورد آیت الله قمی، تغییر لباس و رفع حجاب برای مردم صحبت می‌کردند از سوی دیگر نیز قشون شرق به فرماندهی سرلشکر ایرج مطبوعی، شهربانی و آگاهی، نیروهای خود را برای سرکوب مردم هماهنگ می‌کردند.

 

شوشتری به نقل از اسدی و پاکروان می‌گوید «اعلی حضرت فرموده بود: اگر بیش از این مسامحه کنید و تعلل ورزید، نه کلاه بر سر شما و نه تاج بر سر من باقی خواهند گذارد، امر می‌کنم و فرمان می‌دهم امشب (نیمه شب شنبه) باید غائله بدون خونریزی خاتمه یابد. هر قدر قشون لازم است، باید آن‌ها را محاصره کرده، محرکین را دستگیر، مردم متفرقه را آزاد سازید.»

ترفند تولیت برای خروج علما از تحصن

محمدولی خان اسدی در واقعه گوهرشاد تولیت حرم رضوی را برعهده داشت و بعدها به اتهام گسترش اعتراضات اعدام شد.

 

محمدولی خان اسدی تولیت حرم، با توسل به این حیله که رضاخان درخواست متحصنین را پذیرفته، روحانیون ارشد و مراجع خراسان را از مسجد گوهرشاد بیرون کشید اما برخی معتقدند که حکومتیان از کشته شدن مراجع و پیامدهای خطرناک آن که ممکن بود در کل کشور آشوب به پا کند، وحشت داشته اند.

 

کشتار تحصن کنندگان

بر اساس دستور مؤکد تشکیلات کل نظمیه مملکتی به نظمیه مشهد در شنبه ۲۱ تیر ۱۳۱۴ش (۱۱ ربیع‌الثانی ۱۳۵۴ق) مقرر شده است: «اگرچه اوامر جهان مطاع اقدس شاهنشاهی (ارواحنا فداه) به فرمانده برای دستگیری کلیه اشخاص مفسده جو و لو از هر طبقه باشند، شرف صدور یافته و ابلاغ گردیده است؛ ولی البته، عامل اصلی برای عملیات، شما و مامورین شما باید باشند و امشب در موقعی که تردد موقوف و جمعیت متحصنین هم تقلیل یافته است، غفلتا عده کافی هرچه بیشتر و بهتر با فرم و لباس سویل از قوای پیاده، آژان، صاحب منصب، وکیل، مامورین سویل افسر و سرباز، غفلتا به مسجد وارد و کلیه محرکین اعم از علما و تجار و کسبه و غیره را آناً دستگیر و بدون درنگ، از مسجد یا صحن خارج و به سرعت به سمت طرق و هرچه دور‌تر بهتر، تحت الحفظ اعزام و همچنین هر کس را که در خارج آستانه و مسجد تا به حال تشخیص داده‌اید، در این امر مداخله دارد، آن‌ها را هم دستگیر و همین عمل را درباره آن‌ها اجرا دارید. باید عملیات شما تا قبل از اجرا، فوق العاده در پرده و مستور بوده که متحصنین آگاهی حاصل نکنند.»

این دستور در حالی صادر شد که تصور می‌کردند، بیشتر متحصنین مثل روز قبل، شب هنگام مسجد را ترک خواهند کرد؛ اما چنین نشد و لحظه به لحظه بر تعداد جمعیت افزوده شد و بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن گرد آمدند. در ادامه دستور فوق، آمده است که از سلاح گرم در درون صحن و آستانه استفاده نکنند و در مواقع نیاز از سرنیزه و امثال آن استفاده شود.

 

پس از فرارسیدن نیمه‌های شب و عدم پراکنده شدن مردم، تمام در‌ها و راههای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد و حرم بسته شد. در این حال، مردم با کلنگ شروع به شکستن در‌ها و اقدام به خروج از آن کردند. در این لحظه بود که دستور شلیک و کشتار مردم صادر شد و مردم بی‌دفاع و بدون سلاح، در درون و بیرون مسجد، آماج گلوله نظامیان قرار گرفتند. در عرض چند ساعت، کشتار بی‌رحمانه و عظیمی صورت گرفت و داخل و بیرون مسجد از اجساد کشته‌شدگان و زخمی‌ها پر شد و آسیب‌هایی نیز به مسجد وارد گردید و حرمت حرم رضوی نیز شکسته شد. قبل از دمیدن سپیده روز یکشنبه ۲۲ تیر ۱۳۱۴ش مقاومت متحصنین و معترضین شکسته شد و قیام مسجد گوهرشاد سرکوب گردید. بسیاری از کشته شدگان و حتی برخی مجروحین را در گودالی که به همین منظور کنده بودند، انداختند.

 

برخی از علمای تبعیدی از ماجرای مسجد گوهرشاد

۱. آیت الله سید زین العابدین سیستانی

۲. آیت الله سید علی اکبر خویی

۳. آیت الله سید یونس اردبیلی

۴. آیت الله سید هاشم میردامادی نجف آبادی

۵. مرحوم سید محمد سیستانی

6. واعظ معروف وقت مشهد سید العراقین

7. آیت الله آقا بزرگ شاهرودی

8. آیت الله شیخ هاشم قزوینی

9. مرحوم عنایت (میزبان علمای تبعیدی مشهد در تهران)

 

محمدعلی شوشتری به نقل از شاهدان عینی تعداد کشته‌ها را ۱۶۷۰ نفر ثبت کرده است

 

احمد بهار در روزنامه بهار به تاریخ ۷/۳/۱۳۲۱ تعداد کشته‌ها را ۱۷۵۰ نفر ذکر کرده و علیرضا بایگان نیز که از شاهدان واقعه بوده، عده ۱۶۷۰ را تایید کرده است. بایگان می‌گوید: «تعداد آن‌ها ۱۶۷۰ نفر بوده و حدود ۷۰ نفر افراد سالم که در گوشه و کنار خود را مخفی کرده بودند و به دنبال فرصت برای فرار می‌گشتند، به دست مامورین افتاده، جزو کشته‌شدگان در کامیون ریخته و در گودال‌هایی ریخته و به داد و فریاد و التماس آن‌ها که ما زنده هستیم، وقعی نگذارده و آن مردم بیچاره را زنده به گور کردند»

 

دستگیری و تبعید روحانیون

یک روز پس از واقعه مسجد گوهرشاد، روحانیون و علمای تراز اول مشهد دستگیر و زندانی شدند. از جمله دستگیرشدگان آیت الله میرزا محمد کفائی خراسانی معروف به آقازاده ـ دومین پسر آخوند خراسانی ـ بود که شامگاه سیزدهم۱۳۵۶ قمری /۱۳۱۶ ش در یکی از زندان های تهران به نحو مشکوکی درگذشت. افراد دیگری که دستگیر شدند عبارتند از: آیت الله سید عبدالله شیرازی، آیت الله سید یونس اردبیلی، محمدولی نجات، بحرالعلوم، محقق، هاشم قزوینی، آقابزرگ شاهرودی و نواب احتشام رضوی. برخی دیگر نیز از معرکه گریختند و حتی از کشور خارج شدند. بعضی نیز مخفی گردیدند. عده ای از روحانیون بعد‌ها آزاد شدند و به شهرهای خود رفتند.

 

شیخ محمدتقی بهلول از معرکه جان سالم به ‌در برد و به کمک افراد طایفه بربر که خود نیز در واقعه مسجد گوهرشاد شرکت داشتند، با تغییر لباس از ایران خارج شد و روانه افغانستان شد.

 

 

خبرنگار: محسن شریف نیا

 

 

 

کد خبر 743703

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha