به گزارش خبرنگار شبستان، همایش «همزمان و در زمان با حافظ» عصر روز دوشنبه، 18 مهرماه، با حضور رضا داوریاردکانی، غلامحسین ابراهیمیدینانی، سعید حمیدیان و حسن بلخاری در تالار اجتماعات شهر کتاب برگزار شد.
در این همایش حسن بلخاری، استاد دانشگاه و پژوهشگر بدون توجه به سمبلیسم در شعر حافظ اظهار کرد: دامن حضرت حافظ مبراست از اینکه در اشعار خود به دنبال می انگوری بوده باشد.
او به این مصرع از حافظ که «آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند» استناد کرد، چرا که اشاره به حدیثی از پیامبر اکرم دارد.
این استاد دانشگاه در شرح عظمت اشعار حافظ استدلال کرد: حافظ در حد قرار نمی گیرد، در قالب خاص تعریف نمی شود و اگر کلام متهم به اغراق نشود، می گویم مانند قرآن است.
بلخاری با اشاره به این مصرع که «هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم» تصریح کرد: کلام در معنا باید چنین اصالتی داشته باشد، یعنی ابیات حافظ به حق تاویل بردار است.
این استاد دانشگاه در ادامه به عنوان سخنرانی خود، یعنی «عکس رخ یار» اشاره کرد و گفت: در تمدن اسلامی امکان مرزکشی دقیق بین فلسفه و عرفان وجود ندارد.
به گفته بلخاری کندی، فارابی، اخوان الصفا، ابن سینا و شیخ اشراق به دنبال ادغام فلسفه و شریعت اند و حافظ هم از این قبیله است.
گردآورنده «حکمت هنر اسلامی» با بیان اینکه عمیق ترین مفاهیم عرفانی با ابیات حافظ بر کام انسان جاری شد تاکید کرد: با حافظ شعر ما به قله نرسید، بلکه به معنا هم رسید و عبارت «عکس رخ یار» از این دست است.
او با بیان اینکه عکس در فلسفه یعنی جهان المثنی عالم برین است این بیت از میرفندرسکی را که «صورت زیرین اگر با نردبان معرفت/ بر رود بالا همان با اصل خودیکتاستی» را مثال زد و گفت:ر در مفهوم «عکس رخ یار» اتحاد مضمون و صورت در شعر حافظ به اوج رسیده است. عمیقترین مفاهیم عرفانی چون آب روان بر کلام حافظ جاری شده است. «عکس رخ یار» مضمونی فلسفی است که در جهان فلسفه سیر میکند. حافظ هم بر اقیانوس معنای پیش از خود تکیه داده است.
بلخاری افزود: نظریه عکس بیانگر آن است که این جهان کپی آن جهان است و حتما ما یک جهان دیگر داریم و برای آن استدلال نمیخواهیم. «عکس رخ یار» در شعر حافظ اشاره به این عالم دارد. اما این عالم خود عالم نیست و عکس اوست. حالا فرق عکس و تصویر آینه چیست؟ آینه آنچه را که صورت هست، دقیقا نشان میدهد. اما قدرت صاحب تصویر در تصویر نیست. به همین دلیل نگاه حافظ به عالم نگاه دیگری است.
صاحب کتاب «مبانی حکمت هنر» تاکید کرد: حافظ از جمله کسانی است که قائل به معنا نبود و به نحوی مُدرک معنا بود و وقتی عارف در این قلمرو قرار می گیرد، دیگر شعر صورت نیست، بلکه شعر خود معناست. به همین دلیل حافظ شعر و صورت را یکی کرده، یعنی او نکرده، بلکه معنا حافظ را برگزیده است.
بلخاری با مقایسه رسالت پیامبر و شاعر و اشاره به تنزیل شعر خاطرنشان کرد: حقیقت قدرت پیام لرزاندن دل مخاطب است، نه به خماری بردن عقل او.
پایان پیام/
نظر شما