به گزارش خبرگزاری شبستان از قم به نقل از روابط عمومی جامعهالزهرا، حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلی اکبر نوری روز سه شنبه در مراسم سوگواری آل الله که به مناسبت رحلت پیامبر گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآله و امام حسن مجتبی علیهالسلام و امام رضا علیهالسلام در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد، به شخصیت پیامبر گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآله اشاره و عنوان کرد: آن حضرت، بالاترین، والاترین و مقرب ترین خلق خداوند به حق تعالی است.
پیامبر گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم؛ اشرف مخلوقات عالم
استاد حوزه اظهار داشت: پیامبر گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم از همه انبیا و اولیای الهی اشرف است و نزدیک ترین موجود به پروردگار متعال است.
حجتالاسلاموالمسلمین نوری افزود: آن حضرت به عنوان اولین خلق پروردگار متعال که در برخی روایات به نور پیامبر تعبیر شده است، چنانچه حضرت میفرمایند: «کنت نبیاً و آدم بین الماء و الطین؛ من پیامبر بودم در حالی که حضرت آدم بین آب و گل بود».
وی تصریح کرد: بزرگترین پیامبر بعد از پیامبر اسلام صلّیاللهعلیهوآلهوسلم، حضرت ابراهیم علیهالسلام است که طبق سه آیه قرآن کریم از خداوند درخواست میکند که به پیامبر گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآله ملحق شود و خداوند این دعا را در آخرت میپذیرد.
قرآن کریم بزرگترین جلوه پروردگار متعال است
استاد حوزه علمیه با اشاره به اینکه قرآن کریم بزرگترین جلوه پروردگار متعال است که بر قلب پیامبر گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم تابید، گفت: قرآن کریم به عنوان ثقل اکبر و ارثیه پیامبر گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم، در حال درخشش و تلألو در آسمان معنویت، بشریت و هدایت در کل دنیا است؛ چنانچه تا کنون کسی نتوانسته یک سوره و یا آیه همانند آن بیاورد.
حجتالاسلاموالمسلمین نوری یادآور شد: امروز با وجود این که مسیحی عرب زبان در دنیای مسیحیت وجود دارد و صدای قرآن را میشنوند، اما نمی توانند آیه ای همانند آیات قرآن کریم بیاوند، چون نمی توانند.
وی تصریح کرد: پیامبر گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم دارای چنان شخصیتی هستند که این ظرفیت را داشتند که خداوند متعال قرآن کریم را بر قلب ایشان نازل کند.
نورانیت پیامبر اسلام صلّیاللهعلیهوآلهوسلم باعث نور و روشنایی همه سلسله آفرینش است
استاد حوزه علمیه با اشاره به ماجرای معراج پیامبر، گفت: در معراج، جبرئیل از جایی به بعد پیامبر گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم را تنها گذاشت و نتوانست از آن قسمت بالاتر رود، زیرا از معرفت خداوند آنچه که پیامبر اسلام درک میکنند، جبرئیل قدرت درک آن را ندارد.
حجتالاسلاموالمسلمین نوری در ادامه به اشاره به اینکه امامان معصوم علیهمالسلام احترام زیادی برای حضرت رسول قائل بودند، گفت: امام علی علیهالسلام طبق روایات اسلامی میفرمایند: «أنا عَبدٌ مِن عَبيدِ محمّدٍ»؛ با وجود اینکه توبه انبیای الهی به برکت امام علی علیهالسلام پذیرفته شده و مشکلات آنان به واسطه حضرت رفع شده است، اما در مقابل عظمت پیامبر اکرم میفرمایند: «من بنده ای از بندههای رسول خداهستیم».
وی ادامه داد: پیامبر گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم به امام علی علیهالسلام فرمودند: «یا علی لایعرف اللّه تعالی الّا انا و انت و لایعرفنی الّا اللّه و انت و لا یعرفک الّا اللّه و انا؛ ای علی! خدا را نشناخت جز من و تو، و مرا نشناخت جز خدا و تو و تو را نشناخت مگر خدا و من».
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه نورانیت پیامبر اسلام صلّیاللهعلیهوآلهوسلم باعث نور و روشنایی همه سلسله آفرینش است، عنوان کرد: بسیاری از پیامبران الهی دچار مشکلات بسیاری شدند و مصیبتهای زیادی را تحمل کردند اما هیچ یک به اندازه پیامبر گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآله اذیت نشدند.
فسلفه صلح امام حسن علیهالسلام
حجتالاسلاموالمسلمین نوری در ادامه به مسئله صلح امام حسن مجتبی علیهالسلام و معاویه اشاره کرد و اظهار داشت: همه زندگانی آن حضرت مورد اتفاق همه است، چنانچه مروان که دشمن حضرت بود، در مراسم تشییع پیکر مطهر حضرت شرکت کرد و وقتی دلیلش را پرسیدند، گفت صبر و حلم امام حسن علیهالسلام با کوهها قابل مقایسه است.
وی افزود: در مسئله صلح امام حسن علیهالسلام، قیاسی بین صلح حضرت با شهادت امام حسین علیهالسلام میشود و شبهاتی مطرح میکنند که ممکن باعث لغزشهایی شود.
استاد حوزه علمیه یادآور شد: امام علی علیهالسلام در اواخر عمر شریف خویش بنابه دلایلی در حال تدارک لشکر چهل هزار نفری برای مقابله با معاویه بودند که در لیله القدر سال ۴۰ به شهادت رسیدند، بعد از اینکه حضرت به شهادت رسیدند، امام حسن مجتبی علیهالسلام میخواستند رویه پدر گرامی خویش را ادامه دهند.
حجتالاسلاموالمسلمین نوری ادامه داد: امام حسن علیهالسلام چند روز پس از شهادت امام علی علیهالسلام و در اولین سخنرانی دوران امامت خویش در خطبه ای مسئله جنگ را مطرح کردند و فرمودند کار حضرت را باید تمام کنیم، اما تمام جمعیت مسجد کوفه ساکت ماندند؛ در این حال، علی بن حاتم و پس از او معقل بن قیس ریاحی از جا بلند شدند و به خاطر سکوت مردم تندی کردند و به نخیله اردوگاه نظامی کوفه رفتند.
وی تصریح کرد: بعد از چند روز، در نخیله چهار هزار نفر آماده جنگ شدند در حالیکه لشکر معاویه ۶۰ هزار نفر بود؛ هر یک از سربازان لشکر معاویه در باطل محکم بودند اما یاران امام حسن علیهالسلام در حق خود متفرق بودند.
استاد حوزه علمیه ادامه داد: بعد از مدتها در جاهای مختلف، مجموع لشکر حضرت به ۲۰ هزار نفر رسید و فرمانده لشکر را عبیدالله بن عباس به عهده گرفت؛ این فرد دارای دو پسر بود که همانند داعش به مردم حمله میکردند و توسط عمال معاویه سر بریده شدند.
حجتالاسلاموالمسلمین نوری بیان داشت: عواملی باعث شد که عبیدالله بن عباس به امام حسن مجتبی علیهالسلام خیانت کرد و به سوی معاویه رفت.
امروز آمریکا سیاست معاویه را در پیش گرفته است
وی تصریح کرد: سیاست معاویه این بود که مردم را از خلافت امام علی و امام حسن علیهماالسلام خسته کند و امروز آمریکا این سیاست را برای ایران پیش گرفته است.
استاد حوزه علمیه عنوان کرد: پیش بینی معاویه این بود که با امام حسن علیهالسلام صلح کند، به همین خاطر قبل از صلح هم شایعه صلح را در میان دو سپاه پخش کرد، از طرف دیگر، نامه ای به عبیدالله بن عباس نوشت و گفت اگر الان به سوی ما بیایی با اختیار خود به سوی ما آمدی اما اگر بعد از صلح به سوی ما بیایی، اعتباری نزد ما نداری. یک میلیون درهم هم برای عبیدالله بن زیاد فرستاد که روز بعد عبیدالله فرار کرد و به لشکر معاویه پیوست.
حجتالاسلاموالمسلمین نوری افزود: از میان ۲۰ هزار نفر لشکر امام علیهالسلام، هشت هزار نفر از سپاه حضرت فرار کردند و تنها ۱۲ هزار نفر در برابر ۶۰ هزار نفر سپاه معاویه ماندند که از این میان نیز عده ای جزو خوارج بودند که امام را قبول نداشتند و تنها برای جنگ با معاویه آمده بودند؛ عده ای هم طرفدار بنی امیه بودند و درصدد شهادت حضرت بودند.
وی اظهارد اشت: فضای لشکر امام حسن علیهالسلام چنان متشنج بود که حضرت هنگام خواندن نماز زره میپوشیدند، اما دو بار مورد ترور قرار گرفتند و زمانی که صلح صورت گرفت عده ای به خیمه امام حمله کرده و خیمه را غارت کردند.
استاد حوزه علمیه در پایان تصریح کرد: اگر امام حسن علیهالسلام در این جنگ به شهادت میرسیدند، سلسله امامت قطع میشد، راه گم میشد و مردم آن زمان، تفاوتی بین امام علی علیهالسلام و معاویه قائل نمیشدند، امام به شهات میرسید و معاویه الگوی امت اسلام میشد، بنابراین راه جز این نبود که با معاویه صلح کند تا جان مؤمنان را حفظ کند و چراغ هدایت خاموش نشود.
نظر شما