خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: «در مورد شخصیت امام حسن مجتبی(ع) و مناقب حضرت(ع) نکات متعددی بیان شده است که هر کدام از آنها برای مسلمانان درس و سبک زندگی است و به ما چگونه زیستن را می آموزد. یکی از دانشمندان اهل سنت به نام «ابن حجر عسقلانی» می نویسد: وقتی امام حسن(ع) از دنیا رفت از بس شخصیت والایی داشت و انسان کریمی بود، دشمنان سرسخت ایشان نیز در تشییع جنازه شان گریه می کردند، وقتی از کسی که به او همیشه آزار و اذیت می داد، سوال کردند که چرا گریه می کنی و در این مراسم حاضری، پاسخ داد: من به کسی بدی می کردم و آزار می دادم که صبورتر و حلیم تر از این کوه ها بود، او را آنچنان که باید نشناختیم.»
این جملات بخش هایی از مباحث حجت الاسلام «عبدالکریم پاک نیا»، پژوهشگر سیره اهل بیت(ع) و استاد حوزه است. در ادامه مشروح این گفت وگو در مورد سیره و سبک زندگی امام حسن(ع) تقدیم حضورتان می شود:
سبک زندگی امام حسن(ع) و نوع مواجهه شان با مردم چگونه بود که حتی دشمنان به بزرگواری شان اعتراف داشتند؟
در مورد شخصیت امام حسن مجتبی(ع) و مناقب حضرت(ع) نکات متعددی بیان شده است که هر کدام از آنها برای مسلمانان درس و سبک زندگی است و به ما چگونه زیستن را می آموزد. یکی از دانشمندان اهل سنت به نام «ابن حجر عسقلانی» می نویسد: وقتی امام حسن(ع) از دنیا رفت از بس شخصیت والایی داشت و انسان کریمی بود، دشمنان سرسخت ایشان نیز در تشییع گریه می کردند، وقتی از کسی که به او همیشه آزار و اذیت می داد، سوال کردند که چرا گریه می کنی و در این مراسم حاضری، پاسخ داد: من به کسی بدی می کردم و آزار می دادم که صبورتر و حلیم تر از این کوه ها بود، او را آنچنان که باید نشناختیم.»
در مورد شخصیت حضرت امام حسن(ع) نکات زیادی وجود دارد، امام باقر(ع) فرمود: «امام حسن(ع) آنچنان نزد امام حسین(ع) باعظمت بود که سیدالشهداء(ع) به خاطر رعایت شخصیت امام حسن(ع) هرگز مقابل او سخن نمی گفت.»
امروز ما می توانیم از این شخصیت و سیره امام حسن(ع) در زندگی بهره مند شویم. زمانی که به نوع زندگی امام حسن(ع) و مواجهه ایشان با مردم اعم از موافقان و مخالفان بنگریم، درخواهیم یافت که چگونه باید زندگی کنیم و لازم نیست که دیگر به سیره تربیتی دیگران رجوع کنیم. یکی از مهمترین الگوبرداری ها از زندگی حضرت(ع) برای سبک زندگی امروز ما، آن حلم و بردباری است که ایشان داشتند. ما نمی توانیم مثل ایشان آن قدر صبور باشیم ولی می توانیم حداقل تلاش کنیم که صبورتر شویم. بسیاری از افراد بودند که با خُلق تند با امام حسن(ع) مواجه می شدند ولی حضرت(ع) همواره با حلم و محبت با آنها برخورد می کردند و در نهایت آن اشخاص بشدت شرمنده می شدند.
یکی از مهمترین دغدغه های امروز جامعه مربوط به تربیت و آموزش فرزندان است، امام حسن(ع) در این مورد چه سیره ای داشتند؟
مسئله تربیت در سیره امام حسن مجتبی(ع) بطیف گسترده ای را شامل می شود و ذیل آن خانواده، دوستان، معلمان، اندیشمندان، عقلای جامعه، کانون های اجتماعی، همسایگان و ... قرار می گیرند.
یکی از مهمترین مسایلی که ذیل سیره تربیتی امام حسن مجتبی(ع) همواره مورد توجه قرار می گرفت، ایجاد حس کمال جویی و کمال خواهی در میان کودکان و نوجوانان به عنوان بزرگسالان فردای جامعه بود.
در روایتی آمده است که امام حسن(ع) فرزندان خود و فرزندان برادرش را جمع کرد و به آنان فرمود: «همه شما کودکان اجتماع امروز هستید و امید می رود بزرگان جامعه فردا باشید، پس دانش تحصیل کنید و علم بیاموزید، هر کس از شما توانایی حفظ دانش را ندارد آن را بنویسد و در منزلش نگاهداری نماید.»
امام حسن(ع) با این رفتار پسندیده تربیتی، تمایلات فکری نوجوانان و جوانان را که فطرتا کمال خواه و آرمان خواه هستند شکل داده به سمت و سوی کسب علم و دانش سوق می دهد.
دیگر رویکردهای تربیتی ایشان چه بود؟
نکته دوم در شیوه تربیتی امام حسن مجتبی(ع) معرفی اسوه های تربیت است، معمولا کودکان و نوجوانان با الگو پیش می روند، حس تقلید به ویژه در میان کودکان قوی است. برای آنکه سبک زندگی زیبا و سبک زندگی اسلامی را به آنها بیاموزیم باید الگو معرفی کنیم.
امام حسن مجتبی(ع) در این زمینه رهنمودهای خوبی برای ما دارد، بعد از شهادت امیرالمومنین امام علی(ع)، امام حسن(ع) بالای منبر خطابه بلیغی را ایراد کردند و در ضمن آن به معرفی شخصیت ممتاز تاریخ و اسوه خوبان عالم، امیرالمومنین امام علی(ع) پرداختند و ایشان را به عنوان الگوی زندگی معرفی کردند.
همچنین، امام حسن مجتبی(ع)، مادرشان حضرت زهرا(س) را این چنین معرفی می کند: «در دنیا شخصی عابدتر از فاطمه(س) نبود، آن بزرگوار در حالت مناجات و عبادت و انس با خداوند آن قدر روی پاهای خود می ایستاد تا پاهایش ورم می کرد». این چنین حضرت زهرا(س) را به عنوان اسوه معرفی می کنند.
یا در مورد دوست خوب و الگویی از یک دوست خوب می فرمایند: «دوستی داشتم که در نظرم از همه مردم ارزشمند بود و مهمترین دلیل دلبستگی ام به او این بود: دنیا در نظر او در مقایسه با خداوند ناچیز بود، کشور وجود خود را از تسلط جهل و نادانی آزاده کرده بود و جهالت در او راه نداشت. برای بهره مندی از نفع دیگران دست نیاز به سوی افراد غیرمطمئن دراز نمی کرد. در مشکلات زندگی شکوه و گلایه نمی کرد. صبور بود و اظهار خشم و دلتنگی نمی کرد. در بیشتر اوقات ساکت بود و حرفی نمی زد و پرگو نبود. هرگاه سخن می گفت همه را تحت تاثیر قرار می داد(با حکمت سخن می گفت)، فردی متواضع، نرم خو و خوش سخن بود. در امر دین و احکام الهی و دفاع از حق قوی و با صلابت بود. در میدان رزم و جهاد و شهادت مثل شیر شجاع می رزمید. هر گاه در جمع دانشمندان حضور داشت شنیدن را بر سخن گفتن ترجیح می داد. اگر ضرورت ایجاب می کرد سکوت خود را شکسته و لب به سخن می گشود. آنچه عمل می کرد را نمی گفت. چون در برابر دو کار قرار می گرفت و نمی دانست کدام خداپسندانه تر است آن را که مورد پسند نفس اش نبود انتخاب می کرد. مردم را در مورد اشتباهاتی که امکان عذرخواهی در مورد آن وجود داشت سرزنش نمی کرد و اجازه می داد عذرخواهی کنند. به این دلایل او را عزیز می دانستم.»
ما نیز باید امروز چنین باشیم و در مورد معرفی الگو به خانواده، دوستان و افرادی که با آنها ارتباط داریم از این سیره بهره مند شویم و با تمسک به رویکرد امام حسن مجتبی(ع) زندگی خود را سامان بخشیم.
امام حسن(ع) به کریم اهل بیت(ع) شهره هستند، این کرامت در شخصیت و سیره حضرت(ع) چه جلوه هایی دارد؟
امام حسن(ع) از چند جهت کرامت اخلاقی داشتند؛ دیگران را نه تنها با مال بلکه با آبرو، معاشرت و رفتارشان تکریم می کردند. در حدیث داریم که شما نمی توانید مردم را با مال تان تکریم کنید ولی می توانید با اخلاق کریمانه و رفتار اسلامی آنها را تکریم کنید.
نمونه معروفی در این مورد در تاریخ وجود دارد، روزی یک مرد اهل شام بر اثر تبلیغات سوء که علیه امام حسن مجتبی(ع) در شام وجود داشت وارد مدینه می شود و اقدام به لعن و نفرین و ناسزا به امام حسن مجتبی(ع) می کند. وقتی که حضرت(ع) از مسجد بیرون آمدند با او رو به رو شدند و دشنام های ناروای آن فرد را تحمل کرده و با رفتار کریمانه شان خشم خود را فرو خوردند تا جایی که مرد شامی عقده دلش را خالی کرد و دیگر حرفی نماند و خاموش شد.
نقل است: امام حسن(ع) در این لحظه که او سکوت کرده بود با لبخندی کریمانه و رفتاری انسانی با او برخورد کرده و فرمودند: «ای مرد گمان می کنم در این شهر غریب هستی و شاید هم مرا به اشتباه گرفته ای، حال اگر از ما رضایت بطلبی از تو راضی می شویم و اگر چیزی از ما بخواهی به تو می بخشیم، اگر راه گم کرده ای تو راهنمایی ات می کنم ، اگر گرسنه هستی سیرت می کنیم، اگر لباس نداری تو را می پوشانیم، اگر نیازمندی تو را غنی می کنیم، اگر فراری هستی یا از جایی رانده شده ای تو را پناه می دهیم، اگر توسه سفرت را بیاوری و نزد ما مهمان باشی برای تو بهتر است تا بهتر از تو پذیرایی کنیم چون خانه ما وسیع و امکانات مان برای مهمان نوازی فراهم است.»
این رفتار کریمانه امام مجتبی(ع) که به تمام ریشه های مشکلات این مرد شامی اشاره داشت، باعث شد مرد آرام آرام احساس کرد که ناراحتی خاصی در وجدانش موج می زند. آثار شرم در صورتش پدیدار شد. اشک ندامت ریخت و خاضعانه گفت: شهادت می دهم که تو خلیفه خداوند روی زمین هستیم.
سپس ادامه داد: تا این لحظه شما و پدرتان منفورترین خلق خدا نزد من بودید و اکنون با این رفتار کریمانه شما را محبوب ترین فرد روی زمین می دانم. آن مرد راهی خانه امام حسن(ع) شد و تا روزی که در مدینه حضور داشت در مهمان سرای حضرت(ع) اقامه کرده بود و بعد در ردیف ارادتمندان خاص اهل بیت(ع) قرار گرفت.
این سیره تربیتی امام حسن(ع) است که باید در زندگی خود به آن توجه کنیم.
وظیفه امروز ما در مورد معرفی سیره امام حسن(ع) چیست؟
یکی از مظلومیت های امام حسن(ع) همین است که بسیار اندک به زندگانی ایشان پرداخته اند. باید بیشتر در این زمینه کار شود و فقط به نقل روایت اکتفا نشود بلکه باید آنها را موشکافی کرد و نکاتی که در زندگی حضرت(ع) وجود دارد را برای نوجوانان و جوانان عرضه کرد به ویژه در قالب بحث های عمومی و فضای مجازی. این فرصتی است که باید از آن استفاده کنیم.
نظر شما