به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، دکتر «محسن پرویز» عصر امروز(۳۰ مهرماه) در نشست تخصصی «چیستی، ضرورت و مراتب گذار خاطره به داستان» که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد، گفت: داستانی با عنوان روزی که مسیح را دیدم را چندین سال پیش نوشتم، این داستان از زبان پسربچه نوجوان فرانسوی است. ریشه های این داستان سه خاطره ای است که همراهان امام خمینی (ره) در فرانسه تعریف کرده بودند. خاطره اول این بود که حضرت امام (ره) وقتی در فرانسه بودند بسیاری از اهالی محل و دانشجویان پای صحبت های ایشان جمع می شدند. از آنها پرسیدند که شما که فارسی متوجه نمی شوی پس چرا به اینجا می آیی آنها گفتند در حضرت امام (ره) جذبه ای است که به ما آرامش می دهد.
پرویز ادامه داد: دومین خاطره این بود که عناصر رژیم شاه برای اینکه نوفل لوشاتو را شلوغ کنند دعوایی در آن منطقه راه انداختند به یکی از اهالی محل گفتند برو شکایت کن. او گفته بود من شکایت نمی کنم چون کسانی که دعوا راه انداختند می خواهند ما را از حضور امام محروم کنند. خاطره سوم به این برمی گردد که امام (ره) در شب عید ولادت حضرت مسیح گل و شیرینی به خانه اهالی محل در نوفل لوشاتو فرستادند. از این خاطره برای نوشتن داستانم الهام گرفتم و آن را از زبان یک نوجوان که پدرش دچار مشکلاتی مالی و روانی بود، نوشتم.
این نویسنده و استاد دانشگاه با بیان اینکه واقع نمایی در خاطره و داستان با هم متفاوت است، عنوان کرد: خیلی اوقات در خاطراتی که می خوانی از عناصر داستانی بهره مند هستند و مثل داستان هستند، واقعی و مستند بودن ماجرا یا واقعی نبودن آن اصل ماجراست. کارکرد داستان و خاطره با هم متفاوت است. خاطره نوعی مستندنگاری است. مخاطب عام شاید در پی خواندن خاطرات مستند و محکم نباشد. مسایلی که در خاطره نقطه قوت است در داستان نقطه قوت نیست و چه بسا ملال آور شود.
پرویز با اشاره به اینکه گاهی داستان می تواند خاطره تلقی شود، اظهار داشت: این بستگی به بهره مندی از عناصر داستانی در اثر دارد. نقطه اصلی افتراق خاطره با داستان مستند و واقعی بودن و ثبت درست مکان، زمان و افراد است. خیلی از خاطره نویسان توانایی کافی برای ثبت جذاب خاطرات خودشان را ندارند. در این شرایط خاطره می خواهد تبدیل به داستان شود. یک کار بینابینی در کشورمان اتفاق افتاد آن این است که یک گونه جدید ادبی ایجاد کردیم که این گونه خاطرات بازپرورده شده است. در کشورهای خارجی کسی که می خواهد خاطراتش را مطرح کند با کمک یک نویسنده خاطراتش را بازپروری می کند و آن را با اسم مشترک چاپ می کند. در جمهوری اسلامی ایران کاری کردیم که ارزشمند است و آن این است که افرادی که توانایی نوشتن خاطراتشان را نداشتند با کمک یک نویسنده آنها را بازپروری کردند.
این استاد دانشگاه و نویسنده عنوان کرد: بازپروری خاطرات در حوزه دفاع مقدس به دو دلیل بیشتر اتفاق افتاده است یکی حضور نویسندگان در دفاع مقدس است. نسلی از داستان نویسان در عرصه های نبرد و جبهه حضور داشتند. اینها داستان نویسانی بودند که استعداد داشتند و در دفاع مقدس هم حاضر شدند. اگر در هر صحنه ای بودند آن را به شکل داستان می نوشتند چون یک استعداد و جذبه درونی دارند.
پرویز با بیان اینکه داستان جای خاطره را نمی گیرد، گفت: خاطره به عنوان سند و واقعیت باقی می ماند. کسی از داستان توقع واقعیت عینی و صددرصد را ندارد اما از خاطره این توقع می رود. آنچه در تاریخ برای مخاطبان عام باقی می ماند روایت داستانی است. مخاطبان عام بیش از اینکه به خاطره تمایل داشته باشند به سمت خواندن رمان و داستان گرایش دارند. اگر بخواهیم به واقعیتی بال و پر دهیم و به ماندگاری آن کمک کنیم باید آن را به داستان و فیلمنامه تبدیل کنیم. در حقیقت باید به آن واقعیت شکل هنری دهیم. داستان هنر است و خاطره از درجات نازلی از هنر برخوردار است.
نظر شما