چاپ نخست «آسمان نزدیک است(خاطرات شفاهی داود محقق کرکی)»

«آسمان نزدیک است(خاطرات شفاهی داود محقق کرکی)» اثر«محمد مهدی بهداروند» را انتشارات «بوستان کتاب» چاپ کرده است.

 

 به گزارش خبرگزاری شبستان،  در بخشی از این اثر می خوانیم:«آن روز از سپیده صبح تا طلوع خورشید به یگان ها سر زدیم. آقای محلاتی سخنرانی می کرد، با فرماندهان جلسه می گذاشت و گاهی هم به حرف های دل رزمندگان گوش می کرد. بودنش برای همه غنیمت بود. او مرد خدا بود و اهل ادا و اطوار نبود. هر بار که قصد بازگشت به تهران داشت، احساس خلأ وجود مرا می-گرفت و دعا می کردم باز هم به اهواز بیاید. انگار بودن ایشان برکت داشت! هرگز مراسم بدرقه کردن ایشان را فراموش نمی کنم. همیشه در آن مواقع می گفت: «روزهایی را که با هم به جبهه می رفتیم، جزو عمرم حساب نمی کنم. دعا کن باز هم توفیق برگشتن پیدا کنم». یک¬بار هنگام رفتن گفت: «دیدارهایی که با رزمندگان داشتیم، فکر مرا مشغول کرده است. رفتارهایی که از بسیجی های چهارده – پانزده ساله دیدم، باور کردنی نیست. امام حق دارند بگویند که این ها راه صد ساله را یک شبه رفته اند». احساس می کردم آقای محلاتی حال خوشی پیدا کرده و پای برگشتن به تهران را ندارد. به شوخی گفتم: «اگر خیلی دوست دارید، همین جا بمانید و تهران نروید!» -     کاش می توانستم! می ترسم امام ناراحت شود! می روم؛ اما دلم در جنوب و جبهه هاست. دلم نمی آمد از او جدا شوم. همان طور که هم دیگر را در آغوش گرفته بودیم، در گوشش گفتم: «فَاللهُ خَیزُ حافِظاً وَ هُوَ إرحَمُ الرّاحمین!...»

«آسمان نزدیک است(خاطرات شفاهی داود محقق کرکی)» اثر«محمد مهدی بهداروند» را انتشارات بوستان کتاب چاپ کرده است.

کد خبر 734838

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha