خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "همه این قرائن و شواهد نشان می دهد که مردم عراق در این دوران به یک سستی و بی تفاوتی رسیده بودند و آمادگی شان در برابر جهاد بسیار کم بود با همه این اوصاف اما امام از کوشش برای بسیج نیروها باز نایستاد و با عده خیلی کمی شهر کوفه را به سمت اردوگاه نخیله ترک کردند اما بی وفایی یاران در همان جا هم باعث شد که امام به کوفه برگردند و تدبیر دیگری بیندیشند. نکته دیگر این است که جامعه امام حسن (ع) در آن زمان جامعه عجیبی بود، جامعه متشکل و متحد نبود. در این جامعه خوارج و مسلمانان غیر عرب و ثابتی ها و جمعی از یاران خاص حضرت بودند این ناهمگونی شرایط خاصی را ایجاد کرده بود. شیخ مفید درباره سپاه امام حسن علیه السلام می گوید: کندی و بی علاقگی در نزد مردمان عراق مشهود بود و سپاه حضرت یک ساز و هم ساز نبود. این همه در حالی بود که حضرت همه کوشش خود را برای دفاع از ولایت و اسلام صرف کرده بودند اما جامعه آماده این جانبازی ها و حمایت ها نبود."
آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی گروه قرآن و معارف با حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید رضا مودب درباره حیات امام حسن مجتبی خصال و ویژگی های حضرت و کیفیت صلح ایشان در دوره معاویه است.
جناب مودب! قول مشهور و پذیرفته شده ای است که ائمه معصوم علیهم السلام همه از نور واحد بودند بنابراین اختلافی در میان آن ها در خصال و ویژگی ها نیست با این همه مقتضیات و شرایط زمانی که معصومان (ع) ما در آن قرار می گرفتند باعث می شد که یکی از ویژگی ها و خصال معصوم برجسته تر شود. این اتفاق درباره امام حسن مجتبی (ع) چگونه روی داد؟
در آغاز شهادت امام حسن مجتبی (ع) پیشوای جهان تشیع و نخستین میوه پیوند حضرت علی (ع) با دختر گرامی پیامبر اسلام (ص) حضرت فاطمه زهرا (س) را تسلیت عرض می کنم. امام حسن مجتبی (ع) در نیمه رمضان سال سوم هجرت به دنیا آمدند. برخی مورخان اذعان می کنند که حضرت دوران کمی را با پیامبر (ص) بودند و تقریبا 7 سال بیشتر نداشتند که رسول گرامی اسلام بدرود حیات کردند.
آنچه در زندگی حضرت مهم است این که پس از درگذشت پیامبر (ص) 30 سال در خدمت پدر گرامی شان امیر مومنان (ع) بودند، 25 سال در دوران خانه نشینی و 5 سال در دوره خلافت. متاسفانه به این 30 سال کم تر توجه شده است. این دوران از این حیث مهم است که اگر ما به این دوران خوب توجه نشان دهیم به فهم بهتری از تصمیم گیری های حضرت خواهیم رسید.
از سال 40 تا سال 50 هجری که مصادف با شهادت حضرت است 10 سال دوره امامت حضرت است. جالب است که در این دوران 10 ساله، امام حسین علیه السلام به امام حسن علیه السلام اقتدا می کنند و امام حسن (ع) را امام و پیشوای خود قرار می دهند و در همه مسایل زندگی همراه امام حسن (ع) هستند. باز می دانید که امام حسن مجتبی (ع) نه تنها در زهد، عبادت، پارسایی و فضایل اخلاقی مثل همه امامان معصوم هستند بلکه یک صفت که در حضرت بیشتر به ظهور می رسد کرامت، فضل، دستگیری از نیازمندان و پناه دادن به مستمندان و تهیدستان است به گونه ای که حتی حضرت با کسی که مخالف شان بودند با محبت و جود و بخشش برخورد می کردند و هیچ فقیر و هیچ آزرده دلی را دست خالی برنمی گردادند و چنان به شرح پریشانی های آشفته حالان گوش می دادند که مرهمی بر قلب های رنجور می شدند. این برجسته ترین خصلت از میان خصال حضرت است و برخی از علمای اهل سنت که هم مورخ بوده اند و هم مباحث تفسیری را دنبال کرده اند از امام حسن مجتبی (ع) به عنوان شخصیتی بزرگوار، بردبار، باوقار، متین و بخشنده یاد کرده اند. در حقیقت این حالت کرامت حضرت در شخصیت ایشان یک ارزش مهم است.
برخی در باره صلح امام حسن (ع) تشکیک هایی را ایجاد می کنند. کانه منش و راه امام حسن مجتبی (ع) از امام حسین (ع) جدا بوده است. در حالی که به نظر می رسد اقتضائات زمانی در این جا هم دخیل بوده است. در این باره چه می توان گفت؟
همچنان که اشاره کردم ما زمانی به شناخت درست از تصمیمات امام حسن مجتبی (ع) می رسیم که آن دوران 30 ساله و دوره 10 ساله امامت را خوب مطالعه کرده باشیم. ٱنچه مهم است این که در آن 30 سال که امام حسن (ع) در خدمت پدر بزرگوارشان امام علی (ع) بودند سختی های زیادی پیش آمد جنگ هایی که پیش آمد از جمله جمل، صفین و نهروان بسیاری از یاران امام را خسته کرد و این رخدادها روحیه خیلی از کسانی که ظاهرا می گفتند امام را قبول داریم سست و پرهیز از جنگ و درگیری و علاقه به صلح را در مردم ایجاد کرد. چرا این اتفاق افتاد؟ از یک حیث می تواند گفت جنگ هایی که در دوره امام علی (ع) پیش آمد با بیگانگان و غیر مسلمان ها نبود. در این جنگ ها اقوام و آشنایان و برادران در برابر هم می ایستادند و طبیعی است این پیوندها و علقه ها کار را سخت می کرد. مردم عراق در چنین فضایی برای آمادگی جنگ کند و سست شدند. یکی از مورخین معاصر به نام طه حسین می گوید: بعد از شهادت امیر المومنین (ع) در سال 40 وقتی امام حسن (ع) به خلافت رسید خستگی مفرط جنگ ها آثار خود را نشان داد. از همین رو بود که وقتی امام حسن (ع) مردم را به جنگ با سپاه شام یا معاویه دعوت کرد خیلی از مردم کُند آماده شدند. امام دستور داد که برای مقابله با سپاه معاویه مجهز شوند، خطبه مهم و حماسی ای خواندند و مردم را در برابر سپاه معاویه و باطل فرا خواندند که درست است که خسته شده اید اما باز در راه اسلام تحمل و فداکاری کنید اما با وجود دعوت امام از آن سو اجابت کم رنگ بود و ظاهرا بعد از خطبه ای که در کوفه خوانده شد خیلی ها اظهار یاری نکردند. این صحنه به قدری تاسف برانگیز بود که یکی از یاران دلیر و شجاع حضرت ناراحت شدند و مردم را به خاطر این مقدار از سستی و بی تفاوتی سرزنش و مواخذه کردند و گفتند شما قهرمان های دروغین هستند.
همه این قرائن و شواهد نشان می دهد که مردم عراق در این دوران به یک سستی و بی تفاوتی رسیده بودند و آمادگی شان در برابر جهاد بسیار کم بود با همه این اوصاف اما امام از کوشش برای بسیج نیروها باز نایستاد و با عده خیلی کمی شهر کوفه را به سمت اردوگاه نخیله ترک کردند اما بی وفایی یاران در همان جا هم باعث شد که امام به کوفه برگردند و تدبیر دیگری بیندیشند.
نکته دیگر این است که جامعه امام حسن (ع) در آن زمان جامعه عجیبی بود، جامعه متشکل و متحد نبود. در این جامعه خوارج و مسلمانان غیر عرب و ثابتی ها و جمعی از یاران خاص حضرت بودند این ناهمگونی شرایط خاصی را ایجاد کرده بود. شیخ مفید درباره سپاه امام حسن علیه السلام می گوید: کندی و بی علاقگی در نزد مردمان عراق مشهود بود و سپاه حضرت یک ساز و هم ساز نبود. این همه در حالی بود که حضرت همه کوشش خود را برای دفاع از ولایت و اسلام صرف کرده بودند اما جامعه آماده این جانبازی ها و حمایت ها نبود.
نظر شما