خبرگزاری شبستان: ایران و ایرانی بیش و پیش از تاریخ چند هزار ساله خود و برخورداری از فرهنگی باقدمت، به میزبانی امام هشتم (ع) بر خود می بالد و قرار گرفتن مشهد و مدفن امام رئوف را مایه فخر و مباهات خود و برکت گرفتن این خاک آریایی می داند.
از این رو است که مرکز خراسان را مشهدالرضا (ع) نام نهاده اند که سالانه پذیرای هزاران و شاید میلیون ها زائری است که تنها به شوق دیدار یار، خود را به این شهر می رسانند، اما این شور و و شوق با فرا رسیدن ایام ولادت باسعادت ثامن الائمه (ع) دوچندان که نه صدچندان می شود به گونه ای که از جای جای ایران زائران مشتاق خود را به حیاط باصفای حرم اما رضا (ع) می رسانند تا در جوار او میلاد پربرکتش را جشن بگیرند.
این همه شور و شوق نشان از آن دارد که قرار گرفتن مشهد امام هشتم (ع) در ایران به نقطه ای کانونی برای تجمیع شیعیان تبدیل شده است، بنابراین ضرورت دارد تا به ابعاد مختلف پذیرش ولایت عهدی مامون از سوی این همام بپردازیم.
از این رو در گفت و گویی تفصیلی با حجت الاسلام والمسلمین محمد الله اکبری، رییس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت (ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دلایل این مهم و نیز دیگر ابعاد اثرگذار زندگی امام هشتم (ع) به بحث گذاشته شده است؛ آنچه می خوانید مشروح این گفت و گو است:
چه شرایط خاص سیاسی، اجتماعی و تاریخی ایجاب کرد تا امام هشتم (ع) ولایت عهدی مامون را بپذیرد و از مدینه به مرو هجرت کند؟
حضور امام در دستگاه خلافت عباسی اختیاری و به انتخاب ایشان نبود چراکه ولایت عهدی ایشان در چرخه بازی های سیاسی حکومت عباسی رخ داد.البته این پدیده سیاسی چیزی نیست که یک مرتبه رخ داده و تمام شده باشد بلکه از ابتدای خلافت عباسی دو جریان سیاسی قوی در دستگاه حکومت فعال بود یکی جریان سیاسی عجم ها و ایرانی ها به ویژه خراسانی ها که با توجه به کمک رسانی در به خلافت رسیدن این خاندان از قدرتی ویژه برخوردار بوده اند که معمولا والیان و فرماندهان این دستگاه و خاندان از میان آنها انتخاب و کل دستگاه آنها بر شانه ایرانی ها اداره شده است.
این قدرت گرفتن تا جایی پیش می رود که خلفای عباسی با احساس خطر کردن از قدرت گرفتن ایرانی ها جریان سیاسی عربی را در کنار جریان ایرانی ها ایجاد کردند و همین احساس خطر منجر به حذف ابومسلم در سال های آغازین خلافت این خاندان شد.
البته خلفای عباسی همواره درپی ایجاد موازنه قدرت میان این دو حزب بوده اند و اجازه نمی دادند یکی از آنها تاخت و تاز زیادتری داشته باشد؛ این جریان پیش رفت تا دوران هارون الرشید که با حمایت حزب ایرانی روی کار می آید و 21 سال خلافت می کند اما توطئه های حزب عربی از یک سو و نفوذ جریان سیاسی از سوی دیگر هارون را ترغیب می کند به قتل عام برامکه در یک شب تا وزیر خود را از جریان عربی انتخاب کند.
بنابراین جریان عربی تا جایی پیش رفته و قدرت می یابد که در هنگام مرگ هارون وزیر او از جریان عربی است اما او که به اشتباه خود پی برده می کوشد ولیعهد خود را بر اساس جریان ایرانی تربیت کند چراکه خلفای تربیت یافته مکتب ایرانی شایسته و بالیاقت و خلفای تربیت یافته جریان عربی بی لیاقت و بی عرضه بودند از این رو هارون از سرداران سپاه خود برای حمایت ولیعهد خود پیمان گرفت اما این پیمان پس از مرگ او زیرپا گذاشته شد در نتیجه امین مجبور به خلع مامون از ولایت عهدی خود و فراخواندن او به بغداد شد اما همراهان مامون او را از این سفر بازداشتند.
این جریان و تقابل دو جریان سیاسی ایرانی و عربی چه طور امام رضا (ع) را ناگزیر به پذیرش ولایت عهدی کرد در حالی که در دوران امامت امامان پیشین نیز وضع بر همین منوال بوده است؟
سرباز زدن مامون از سفر به بغداد درپی فراخوانده شدن از سوی امین اختلاف دو جریان سیاسی ایرانی و عربی را شدت بخشید که همین امر منجر به تضعیف قدرت مرکزی و شورش در اطراف و کنار خلافت همچون قیام بنی امیه در شام، دمشق و مصر شد همچنین خوارج، علویان و خاندان اهل بیت (ع) نیز در شهرهایی همچون مکه و طائف و بصره سر به شورش برداشتند به گونه ای که تقریبا بخش غربی خلافت عباسی از کرمانشاه به سمت غرب تا حجاز از دست عباسیان خارج شده بود. البته در این میان تنها قیام کنندگان علوی با شعار عمل به کتاب و سنت و به خلافت رساندن برگزیدگانی از اهل بیت پیامبر (ص) قیام کردند.
با شکست امین از مامون در بغداد حزب عربی به شدت احساس ضعف و زبونی کرد و مجبور شد درخواست مامون مبنی بر خلافت را بپذیرد. در این میان مامون که به شدت از جانب علویان احساس خطر می کرد با اتخاذ سیاست انتخاب امام رضا (ع) کوشید رضایت آنها را بدست آورد که البته این سیاست وی کارساز شد و پس از آنکه سکه به نام مبارک حضرت ضرب شد و ایشان از مدینه به مرو هجرت کردند شورشیان علوی شمشیرهای خود را غلاف کردند چراکه امام رضا (ع) را به عنوان شخصیت برگزیده از خاندان نبوت و از اهالی علم، فضیلت و تقوا قبول داشتند بنابراین مامون با انتخاب زیرکانه امام رضا (ع) به ولایت عهدی خود نه تنها خود را از خطر علویان رهانید بلکه گوشمالی بزرگی به جریان سیاسی عربی داد! که یا خلافت من را به رسمیت بشناسید یا خلافت را از خاندان عباس بیرون می برم...
تمامی این بازی های سیاسی زمانی انجام می شود که امام مختار در انتخاب نیست و علی رغم آگاهی به اغراض سوء مامون ناچار به پذیرش ولایت عهدی است بنابراین این واقعه تاریخی اتفاقی نیست بلکه در چنبره بازی های سیاسی و جریان اختلاف میان دو حزب ایرانی و عربی به وقوع می پیوندد و زمانی هم که دیگر مامون برای پیشبرد اهداف خود به این امام بزرگوار نیازی ندارد ایشان را به شهادت می رساند و در حقیقت با شهادت ایشان و نیز کشتن دیگر تاجداران خود می کوشد تا در برابر جریان عربی قدرت نمایی کند و به آنها نشان دهد به جریان ایرانی اتکایی ندارد.
این جریان سازی های سیاسی در صدر اسلام و آثار سوء آن برای جامعه امروز به ویژه مسئولان و سیاستمداران چه پیام و آموزه ای دارد؟
حزب بازی و جریان های سیاسی مختص امروز و دیروز نبوده و در گذشته هم رواج داشته و با تبعید و توطئه همراه بوده است؛ مطالعه این دو جریان سیاسی در تاریخ عباسیان جای پند و عبرت دارد و نشان می دهد باید از غره نشدن در هنگام قدرت و یا ضعف و زبونی در هنگام شکست پرهیز کرد از سوی دیگر به جوانان و سیاستمداران می آموزد که اگر انگیزه خود را فقط برای خدا و خدمت با اخلاق خالص کنند به موفقیت می رسند.
باید بدانیم نمی توان با بداخلاقی منصب بدست آورد یعنی عدالت با بی عدالتی و ظلم محقق نمی شود اگر بنا باشد از طرق نادرست و با ظلم به منصب برسیم چگونه می توانیم در آن منصب خدمت کنیم نیت خالص باعث نمی شود که همه دیانت و اخلاق را زیرپا بگذاریم و باید بدانیم اگر کسی با حفظ دیانت، اخلاق و عدالت به منصبی رسید می تواند ادعای رد ظلم کند. آنچنان که امیرالمومنین (ع) می فرمایند: "من گمراهان را به پشتیبانی خود برنمی گزینم و برای عدالت بعدی اکنون بی عدالتی نمی کنم؛ برای برقراری عدل در آینده چگونه می توانم مبنای کار خود را بی عدالتی بگذارم من دیندار و پایبند به اخلاق هستم" بنابراین با اتکاء به تجارب تاریخی می توان گفت ایجاد حکومت با تکیه بر ظلم همچون کاخی است بر بنیاد یخ که با کوچکترین باد فرو می ریزد.
آنچه امروز ما به آن نیاز داریم اخلاق و رفتار رضوی است یعنی اگر ما بتوانیم مردم را رضوی تربیت کنیم نه در شعار و فرافکنی در تریبون ها آنگاه می توان گفت جامعه به سمت سعادت و در مسیر مطلوب قرآن و خدا حرکت می کند.
علاوه بر درایت و عاقبت اندیشی چه ویژگی هایی در امام رضا (ع) متبلور است که او را به عالم آل محمد (ص) معروف کرده است؟
امام رضا (ع) درر روایات با لقب عالم آل محمد (ص) یاد شده اند البته تمامی امامان را به دلیل برخورداری از علم لدنی می توان با این لقب یاد کرد چون بنابر اعتقاد ما شیعیان هر یک از ائمه در عصر خود اعلم علمای زمان در امور دین و دنیا بوده اند.
محیط مدینه و روحیه مردم آن به گونه ای است که اهل نقل و حدیث هستند، با دلایل عقلی سروکار چندانی ندارند و اهل سوال و جواب های پیچیده نیست اگر بخواهیم درصدی بگیریم از سخنان امام در 17 سال نخست امامتشان در مقایسه با سه سال پایانی درمی یابیم محیط آماده ایران بهترین فرصت برای ارائه علو الهی توسط این امام همام بوده است. این به معنای عالم شدن در آن دوران نیست بلکه محیط این مهم را قم زده است به دلیل شرایط مهیای خراسان در دوران ولایت عهدی بنابراین در این سه سال اکثر فرمایشات ایشان شکل می گیرد برخلاف مدینه که به احکام محدود می شد هرچند که ممکنه برخی شیعیان سوالات عقلی هم مطرح کرده باشند. باید توجه داشت محیط آماده خراسان و تمایل مردم آن به سوال و جواب و نقل و عقل زمینه ساز عرضه داشته های علمی امام به جهان شده است، ایشان مباحث فقهی تفسیری را نیز در کنار مباحث عقلی مطرح کرده اند بنابراین اگر در آن 17 سال نیز این زمینه مهیا می شد اکنون ما گنجینه ای عظیم از علوم رضوی داشتیم.
علاوه بر این، ایشان با علمای دیگر مذاهب و ادیان تعامل برقرار کرده و در این تعاملات علم خود را عرضه می کرد بنابراین اکثر فرمایشات امام رضا (ع) بیشتر در مرو و خراسان و ایران آن روز عرضه شده است. کتابی نیز در علم فقه موجود است با نام فقه الرضا (ع) هرچند به لحاظ سند در نزد علما محل بحث است.
امام رضا (ع) در زمینه تفسیر قرآن و تبیین آموزه های وحی برای مردم روزگار خود چه اقداماتی انجام داده و چه توفیقاتی کسب کرده اند؟
در بحث تفسیر روایات متعدد از ایشان در دست است به لحاظ آنکه فضای علمی در مسیر عقلی پیش رفته به ویژه در دوران امام رضا (ع)، از این رو سوالات به طور کلی و سوالات قرآنی به طور خاص مسائل عقلی را نشانه رفته است مثل آفرینش که پاسخ آن در بساط همه علما یافت نمی شود.
البته کتبی شامل برخی از روایات تفسیری امام رضا (ع) است مثل "مسند اما رضا (ع)" نوشته شیخ عزیزالله عطاردی نیز هم اکنون در دست است.
سیره عملی امام رضا (ع) در ارتباط با اقشار مختلف جامعه چگونه بود؟
امام در زمان حیات پربارشان با عامه مردم از اقشار مختلف همچون قضات، خلفا و مردم گله مند از حکومت ارتباط داشتند و بزرگان دیگر ادیان و مذاهب اسلامی نیز در جلسات نقلی و عقلی ایشان حضور می یافتند.
امام رضا (ع) در زمان خود بزرگترین مربی اخلاق و تربیت بودند و رسالتشان نبوی بود بنابراین ابتدا خودشان بزرگوار هستند که با دیگران رفتار توهین آمزی و تحقیرآمیز ندارند برای ایشان مهم نیست که شخص مقابلشان کافر است یا مومن بلکه به حکم طبیعت فطری و الهی خود به موجودیت انسانی انسان ها احترام می گذارند
ایشان به هیچ عالمی چه مسلمان و غیر مسلمان از هر دین و مکتب و مذهب توهین و تحقیر نمی کند و در نهایت مدارا، صبوری و احترام رفتار می کند حتی اگر طرف مقابل به ایشان توهین کرده باشد و در هیچ کجا از ایشان پرخاش نمی بینیم چراکه امام به دیده انسانی به آنها می نگریست.
گفت و گو: آمنه مستقیمی
پایان پیام/
نظر شما