خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: حجتالاسلام «رضا غلامی»، رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا در مراسم افتتاحیه هماندیشی نخبگان جوان علوم انسانیِ اسلامی که صبح پنجشنبه، ۱۹ مهرماه در دانشگاه امام صادق(ع) آغاز شد به سخنرانی پرداخت که متن کامل آن از نظر شما میگذرد:
برپایی این هماندیشی بدون مشارکت برخی اشخاص و مجموعهها ازجمله آقای پاسبانیان در مجموعه فرهنگی بقیهالله الاعظم (عج) و همچنین مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) ممکن نبود لذا جا دارد از همه دوستان و مراکزی که در این حرکت مجدانه مشارکت داشتند، صمیمانه قدردانی کنم.
در سالهای گذشته، در کنار موجی از حمایتها و همافزاییهای علمی اعم از دانشگاهی و حوزوی با شکلگیری و تکامل علوم انسانی اسلامی، شاهد برخی مخالفتها و ناراحتیها چه از پایگاه علمی و چه از پایگاه سیاسی با علوم انسانی اسلامی هستیم.
مطمئنا اگر مخالفت از پایگاه علمی و بهصورت نقد عالمانه و دقیق بروز و ظهور پیدا کند فرصتهای تازهای را برای بحث، گفتگو و رشد علمی در کشور فراهم خواهد کرد، اما واقعیت این است که غالب منتقدان علوم انسانی اسلامی درک صحیح و عمیقی از علم اسلامی ندارند و تمایلی هم به کسب فهم درستِ علم دینی نشان نمیدهند. شاید عجیب باشد، اما برای بعضی، شنیدن سخنانی برخلاف چارچوب ایدئولوژی مدرن و دیسیپلینهایی که به آنها بهسختی عادت کردهاند ناراحتکننده شده است.
شما میدانید که علم مدرنی که در قرن هفدهم خود را مولود اسطورهزدایی معرفی میکرد، امروز به اذعان بسیاری از دانشمندان غربی، خود به یک اسطوره قرونوسطایی تبدیلشده است و ما نشانههای این اسطوره گرایی را در برخی مخالفتها و معرکهگیریها مشاهده میکنیم.
من به شخصه انتظار داشتم در سالهای اخیر نقدهای دقیقی را درباره علوم انسانی اسلامی خصوصا در جزئیات دریافت کنم اما تا الان، بیشتر مخالفان علوم انسانی اسلامی نقد عالمانهای را در تبیین مخالفت خودشان ارائه نکردهاند و بعضا با مخالفتهای کلیشهای و نخنما شده، ناخواسته به رخنمایی بیشتر منطق علوم انسانی اسلامی کمک کردهاند.
مجبورم که عرض کنم، معرکهگیریها یا نشستن در اتاقهای دربسته و بیانیه دادن، بدون آنکه مجالی برای شنیدن نقد باشد، مواجهه بعضی با علوم انسانی اسلامی را مضحک کرده است.
حالِ صاحبان بتخانههای علم مدرن، با حال بتخانههای عصر جاهلیت که پایان بخشیدن به بساط بتخانهها را پایان تجارت خود با مغزهای منجمدشده تلقی میکردند، یکسان است.
به اعتقاد من، درحالیکه رسالت اصلی دین، معنادار کردن حیات انسان و معرفی بنیادیترین حقایق هستی است، نمیتوان دین را از ساحت شکلگیری علمی که بتواند باهم افزایی مثلث وحی، عقل و تجربه، قدرت واقعنمایی مضاعف و همچنین قدرت خوشبخت کردن بشر را داشته باشد، بیرون کرد.
انکار این واقعیت ممکن نیست که مخالفان علوم انسانی اسلامی در شرایطی اصرار دارند از علم سکولار دفاع کنند که هیچگاه قادر به توجیه ناتوانی علم سکولار در کشف و تبیین واقعیتهای حاکم بر حیات اجتماعی، غلبه بر نیهیلیسم و آرامش بخشی به انسان نبودهاند.
و جالب اینکه، امروز کسانی بالاترین رتبه ناکارآمدیِ اقتصادی و مدیریتی طی چهل سال گذشته را به دولت فعلی اختصاص دادهاند که در این سالها از هیچ کوششی برای تمسخر علوم انسانی اسلامی و در نقطه مقابل، تکریم و تعظیم علوم انسانی سکولار دریغ نکردهاند، اما بهرغم دهها هزار میلیارد تومانی که در طول این سالها صرف فربه کردن علوم انسانی سکولار در دانشگاههای ایران شده است، اصحاب این علوم نهتنها قادر به خاموش کردن موتور تولید دردها و رنجهای ناشی از فقدان عقلانیت و عدالت نیستند بلکه خودشان در شکلگیری و تشدید این ناکارآمدی مشارکت مؤثر داشتهاند.
دوستان عزیز، چه کسانی خوشحال بشوند یا ناراحت، گفتمان علوم انسانی اسلامی در ایران و جهان اسلام روزبهروز بیشتر تثبیت میشود.
البته ما هیچگاه به دنبال تحمیل علوم انسانی اسلامی به کسی نبودهایم و نخواهیم بود و منطق علوم انسانی اسلامی در هر محفلی که وفادار به آزاداندیشی باشد طرفدار بحث و گفتگوست، اما طی چند سده اخیر، خط تحمیل علوم انسانی سکولار به جهان اسلام با روشهای مستبدانه هیچگاه متوقف نشده است.
امروز مهمترین رسالت ما، ازیکطرف سرمایهگذاری برای جبران ضعفها و کاستیهای علوم انسانی اسلامی و زمینهسازی برای نوآوریهای جسورانه، بزرگ و تاریخی و از طرف دیگر، عبور از انواع موانع در مسیر آوردن علوم انسانی اسلامی به صحنه عمل است.
باید قبول کرد، قدرت فکری فوقالعاده در حد نبوغ و دامن زدن به مطالعات بین علمی و بینرشتهای، فرصتهای جدیدی را برای گسترش و تکامل علوم انسانی اسلامی به وجود میآورد.
به نظر میرسد ظرفیتهای موجود میبایست در جهت عبور از مرزهای علمی و شکلگیری کارهای عظیم تحقیقاتی و عرضه آن به جهان چند برابر شود.
من معتقدم، حضور نخبگان جوان در میدانهای درجهیک پژوهشی میتواند موقعیت علوم انسانی اسلامی را چندین درجه ارتقاء دهد.
ما باید کمکاریها در به صحنه آوردن جوانان پراستعداد، بانشاط و انگیزهمند به میدانهای پژوهشی مهم و اثرگذار را جبران کنیم، هرچند نمیتوان انکار کرد که بعضی استانداردهای پژوهشی رایج در محیطهای آکادمیک به نفع نوآوری نیست و بازنگری شجاعانه در آنها کاملا ضروری است.
این نکته نباید ازنظرها دور بماند که تکامل علوم انسانی اسلامی و رساندن آن از نهالی جوان به درختی تنومند و پرثمر به سالها وقت نیاز دارد و آنچه امروز در اختیارداریم تنها بخش کوچکی از نیاز ما را پاسخ میدهد.
این هماندیشی میتواند نقطهای طلایی برای جهش در گسترش و تکامل علوم انسانی اسلامی قلمداد شود لذا لازم میدانم مجددا از دوستان عزیز و خوشفکرم در مرکز نوآوری و ایده پردازی علوم انسانی اسلامی، مستقر در مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) به خاطر اهتمامشان به این کار کلیدی تشکر کنم. مطمئن هستم این هماندیشی فتح بابی برای نقشآفرینی دهها چهره علمی جدید در گلوگاههای نظری و کاربردی علوم انسانی اسلامی خواهد بود.
نظر شما