به گزارش خبرگزاری شبستان از خرم آباد؛ علی اسدالله حسنوند، در 1334 در یکی از روستا های توابع شهرستان الشتر بنام بتکی دیده به جهان گشود و درکانون گرم خانواده ای مومن ومذهبی پرورش یافت.
وی مقطع ابتدایی را در روستای دو آب علیشاهی گذراند و مقطع متوسطه و سپس برای ادامه تحصیل به شهرستان خرم آباد آمد و تحصیلات خود رادر این شهر به اتمام رسانید.
شهید در سال 1356 به سربازی رفت و خدمت سربازی را در جوار امام رضا گذرانید.
بعد از اتمام دوره سربازی در بانک استخدام شد و چند ماه کار در بانک به دلیل تلاش برای امر به معروف و نهی از منکر و همچنین دعوت به حجاب و بی توجهی رئیس بانک و کارکنان ازخدمت در بانک استعفا داد.
وی سپس به شغل معلمی روی آود و با پیروزی انقلاب اسلامی مدتی سرپرستی کمیته امداد در شهرستان الشتر را به عهده گرفت.
عده اي از محصلين را مي برد و اما خودش چنان نيروي در وجودش بود براي جبهه و جنگ هر سال در خدمت سپاه در خط مقدم حضور پيدا ميكرد و در اواخر زندگيش مسئول گزينش آن بخش در خرم آباد شد.
در اين شغل بسيار مهم و وجداني احساس ناراحتي مي كرد بارها مي گفت بايد حضرت علي (ع) قضاوت كند بداند كدام شخص خوب است و كدام لياقت اسلام را ندارند.
اسدالله حسنوند، با شروع جنگ تحمیلی بارها خود را به جبهه های نبرد حق علیه باطل رسانید.
وی بارها در میادین جنگ و نبرد حق علیه باطل شرکت کرد و با روحیه ای بالا و شجاعتی وصف ناپذیر ایثار و رشادتهای فراوانی از خود نشان داد.
این سردارشهید در حمله والفجر 6 در تاریخ 3 اسفند سال 62در حمله چزابه به عنوان آرپی چی زن به قلب دشمن تاخت و درمصاف با دشمن بعثی در منطقه چزابه به درجه رفیع شهادت نائل آمد به آرزوي خود رسيد.
برادر شهید در نقل خاطره ای از شهید اسدالله حسنوند، گفت: وی زندگيش عبادت و جنگ و جبهه بود، مي گفت اگر بدانم صد سال ديگر شهيد مي شوم از حال خوشحالم تا آن صد سال برسد.
وی با بیان اینکه اسدالله تعداد هفت 7 مرتبه در حمله ها خط شكن بوده است و شركت داشته است، افزود: هر موقع اطلاع پيدا مي كرد نزديك حمله كردن است از زيربار مسئوليت شانه خالي مي كرد و خودش را به جبهه مي رساند.
برادر شهید، با بیان اینکه شهيد حسنوند درعملیات آبادان-خرمشهر شركت داشت، اظهار داشت: وی در عملیات هويزه، جزيره مجنون، سوسنگرد،حمله والفجر يك و دو و عمليات خيبر شرکت داشتند.
همرزم شهید، هم در نقل خاطره ای از رشادت های شهید، با بیان اینکه اسدالله در حمله ها خط شکن بودند، گفت: روز عملیات به همراه عده ای که غالب محصلین وی بودند و گلوله آرپیچی را حمل می کردند در حال جنگیدن با دشمن بود.
وی افزود: بعد از رشادت های این دلاور در میدان جنگ در به شهادت رسید و پیکر وی در میدان ماند.
برادر شهید، افزود: زماني كه سرپرست دبيرستان بود آماده شده بود به جبهه برود، ماه رمضان بود، اسدالله از بخش به خرم آباد آمدند چون خانه اش در خرم آباد پيش پدر و مادرش بود.
وی تصریح کرد: آن شب كه به خانه آمده بود، برای صرف سحري بلند نشد مادر نگران شد و با خود تکرار می کرد اسدالله نمی شود یک روز را روزه نگیرد حتما دلیلی دارد و خود به اتاق اسدالله رفت و وی را بیدار کرد.
برادر شهید با بیان اینکه اسدالله بیشتر مواقع پنهان از مادر به جبهه می رفت، ابراز کرد: يادم هست آن شب اسدالله کمی کنار مادر نشست وساعت 3 الي 4 بود از خانه بيرون رفت.
وی ادامه داد: اسدالله آن شب با رفتن از خانه به مسجد می رود و می خوابد وفردا هم از همان مسجد راهی جبهه شد.
برادر شهید، افزود: در یکی از عملیات شركت دارد يكي از رفقاي خوبش در ميدان جنگ جنازه اش مي ماند و مادر همان پسر شهيد مي آيد پشت خط مي گويد من جنازه فرزندم را مي خواهم.
وی افزود: اسدالله پس از صحبت های مادر شهید در زیرگلوله دشمنان وارد ميدان شد و پیکر دو شهید را در زير خاك پيدا مي كند و در شرایط سخت پیکرها را حمل می کند.
برادر شهید، ادامه داد: وقتي كه ايشان در ميدان مانده و شهيد شدند همان زن از فرزندانش مي خواست برويد همچنان او برادر شما را آورد.شما هم پیکر شهید را از میدان برگردانید.
وی افزود: برادر شهیدم در كمك كردن به افراد نیازمند و بي بضاعت و يتيم دريغ نداشت.
برادر شهید، در ادامه با بیان اینکه در یکی از عملیات ها یکی از رزمندگان به تعداد هفت روز در خط مقدم می ماند و مجروح می شود، افزود: اسدالله بعد از هفت روز با شجاعت و شهامت برای نجات این رزمنده به دل دشمن می زند و وی را نجات می دهند.
وصیت نامه شهید اسدالله حسنوند
تقوی ملکه ای است که صاحب خودرا اززیاده روی وهرج ومرج و هوس های زودگذرحفظ کرده واورا به سوی هدفی معین و مشخص پیش می برد و نمی گذارد که او درمسیرخودرا باانحرافاتی روبه رو شود.
شک نیست که هرانسان متعهد و مشمول خواه ناخواه باید اصولی درزندگی خود اخذ نموده و ازآن اصول و قواعد پیروی کند.
همواره یاور انقلاب باشید و فرزندانم می خواهم همواره حامی انقلاب باشند، و چهار خصلتي كه پدرتان داشته شما هم داشته باشيد.
حمایت از انقلاب اسلامی و حفظ وحدت و یکپارچگی راه مقابله با توطئه های دشمنان است.
این چهار خلصت پرهیز از دروغ گویی، زنا، غیبت و رعایت حلال و حرام است.
هميشه اوقات قرآن بخوانید و نهج البلاغه مطالعه كنند ودر مواقع ناراحتی همواره با یاد خدا و قرائت قرآن قلب خود را تسکین دهید.
نظر شما