خبرگزاری شبستان// قزوین
احتجاجات و مباحثات حضرت رضا(ع) با فرقه های مختلف در مجلس مامون، مقام علمی آن حضرت را آشکار می کند، چنانکه مامون بارها می گفت: هیچ کس را در روی زمین داناتر از حضرت رضا(ع) نمی دانم.
فرید جعفری در دایره المعارف خود، در ذیل کلمه رضا می گوید:«مامون 33 هزار نفر از بزرگان طوایف وفرق مختلف را جمع کرد واز آنان خواست که لایق ترین افراد را از میان خود انتخاب کنند تا ولایتعهدی را به او واگذار نماید و همه آن 33 هزار نفر در علی بن موسی الرضا(ع)اتفاق نمودند.»
آنان که حضرت رضا(ع) را از مدینه به طوس آوردند، همه از کثرت و عبادت و تضرع و انابه وزاری و تهجد و مواظبت کامل آن حضرت در عبادت سخن گفته اند.
یاسر خادم آن حضرت می گوید: حضرت رضا(ع) همیشه با خدمه و کارگرهای خود غذا می خورد و دوست داشت که با آنها بنشیند و درد دل کند.
ابراهیم بن عباس از همراهان امام رضا(ع)از مدینه به طوس چنین می گوید:«ندیدم به احدی ظلم کند،هیچ وقت کلام کسی را قطع نمی کرد، هیچ حاجتی را رد نمی کرد، پای خود را مقابل کسی دراز نمی کرد و در مقابل احدی تکیه نمی داد و با هیچ کس سخن جسارت آمیز سخن نمی گفت.»
حضرت رضا(ع) در موارد متعددی ذکر کرده که سفرش به خراسان، قبول ولایت عهدی و ورود به دستگاه مامون بر ایشان تحمیل شده بود. تشکیل مجلس عزا در مدینه موقع حرکت، گریه های آن بزرگوار در مکه و خداحافظی با بیت الله قبل از موقع آمدن عمال مامون، گریه های آن بزرگوار کنار قبر جد بزرگوارش و خداحافظی با او بعد از آمدن آنان، قبول نکردن مکرر ولایت عهدی تا آنکه تهدید می شود و سپس قبول کردن آن مشروط بر اینکه در امور مملکتی هیچ دخالتی نکند، همه مبین این مطلب است که این جریان جبرا به حضرت رضا(ع) تحمیل شده است.
مامون دستور داده بود که حضرت رضا(ع) را از راه فارس به مرو ببرند و سفر ایشان حتی الامکان در شب صورت گیرد. آیا این دستور، خود دلیل بر این نیست که محبت اهل بیت در دل ها جایی داشته و مامون از اینکه امام رضا(ع)وارد شهرهای پرجمعیت و شیعه نشین شود در هراس بوده است و یا نمی خواسته که حضرت رضا(ع) در دلها جایی باز کند؟ ممانعت مامون از برگزاری نماز عید فطر توسط حضرت، احتمال دوم را تایید می کند.
حضرت رضا(ع) از برخوردش با مامون فوق العاده ناراحت بود، چنانکه هر وقت که از نماز جمعه باز می گشت با حالت خستگی از خداوند طلب مرگ می کرد.
آیا در خلوت حضرت رضا(ع) را زجر می دادند؟ آیا اعمال منافقانه روی آن بزرگوار اثر می گذارده است؟ آیا مطلب دیگری بوده؟ نمی دانیم، ولی ناراحتی فوق العاده حضرت رضا(ع)از مسافرت امری مسلم است.
آمدن حضرت رضا(ع)به مرو برای اسلام بسیار مفید بود، زیرا طوس برای بیگانگان میدان علم بود و اگر حضرت رضا(ع)در طوس نبود کسی وجود نداشت که شبهات انان را رفع کند و اگر آن شبهات رفع نمی شد،ب رای عالم اسلام خطرناک بود.
حضرت رضا(ع) در بین را ه به نیشابور رسیدند. نیشابور فوق العاده پرجمعیت و شیعه نشین بوده است. همه مردم به استقبال حضرت رضا(ع)آمدند و می خواستند که آن بزرگوار خود را در میان مردم آشکار کند و برای آنان روایت بگوید. عقل و درایت حکم می کند که حجت خداوند متعال در آن وضع حساس باید بهترین سوغات را به آنها عنایت کند.
حضرت رضا(ع) صبر کرد تا شوق مردم به نهایت رسید پس از آن سر از هودج بیرون آورد و چنین فرمود: پدرم و او از پدرش تا به رسول اکرم(ص) و او از جبرئیل و او از خداوند متعال نقل فرموده است: کلمه لا اله الا الله قلعه محکم من است و هر که در آن داخل شود از عذاب من در امان است.
سپس حضرت سر را در هودج بردند و چند قدمی رفتند دوباره سر از هودج بیرون آوردند و فرمودند: گفتن لا اله الاالله که کوجب سعادت است شرایط اساسی دارد،و یکی از شرایط اساسی آن من هستم، یعنی اقرار به ولایت. حضرت رضا(ع) با جمله شرط ها و شروط ها همان آیه اکمال و تبلیغ را یادآوری می کند و می فرماید شرط اساسی کلمه لا اله الا الله ولایت است.
بنابراین باید گفت که حضرت رضا(ع)به یک جمله تمام ایمان، تمام سعادت، تمام قرآن و تمام سنت را عرضه کرده است.
اسم امام رضا(ع) علی و کنیه او ابوالحسن الثانی و لقب مشهور رضا است. عمر مبارک آن حضرت 55 سال بود. در یازدهم ذی القعده سال 148هجری به دنیا آمد. مدت امامت امام رضا(ع) 20 سال بود که تقریبا 17 سال آن را در مدینه، ملجا عوام و منجی انام و معلم علما و مروج دین بود. سه سال آخر، او را از مدینه جبرا به طوس بردند و در طوس تا توانست از حریم دین حراست کرد تا سرانجام در آخر صفرسال 203هجری به دست مامون شهید شد.
منبع:
کتاب چهارده معصوم(ع)نویسنده: آیت الله حسین مظاهری
پایان پیام/
نظر شما