سرّ تولد «ما رأیتُ الّا جمیلاً» از دل مصائب کربلا

حجت الاسلام رضانژاد با اشاره به جمله «ما رأیتُ الّا جمیلاً» حضرت زینب(س)، گفت: کسی که تسلیم امر خدا باشد حتی در رنج و مصیبت هم جز زیبایی نمی بیند، ««ما رأیتُ الّا جمیلاً» نگاهی توحیدی است که اعتقاد به امر و قضای الهی را نشان می دهد.

خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: مرور بر گزارش های تاریخی از منزلگاه های مختلف واقعه کربلا چه قبل از شهادت امام حسین(ع) و از لسان مبارک آن حضرت(ع) و چه بعد از شهادت شان و در بیانات حضرت زنیب کبری(س) و امام سجاد(ع)، نشان می دهد که این خاندان از خُرد و کلان شان جز رضای خدا هیچ نمی خواستند و این خواست و هدف را به زیباترین شکل در قول و فعل تجلی داده اند، چنان که حضرت سیدالشهداء(ع) فرمودند: «إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ» و حضرت زینب(س) نیز از ورای واقعه ای چنان جانکاه، خطاب به ابن زیاد لعنت الله علیه فرمودند:  «ما رأیتُ الّا جمیلاً».

 

اینکه چگونه می توان این درجه از توحید را در باور کاشت و در سبک زندگی متجلی کرد و به این مقام از عرفان دست یافت، موضوعی است که در گفت وگو با حجت الاسلام عزالدین رضانژاد امیردهی، رئیس پژوهشکده علوم اسلامی المصطفی(ص) و استاد حوزه به بحث و بررسی گذاشته ایم و مشروح آن تقدیم حضورتان می شود:

 

یکی از ماندگارترین میراث های گفتاری عاشورا که هنوز هم بعد از گذشت قرن ها شورآفرینی کرده و عظمت نگاه خاندان رسالت را نشان می دهد جمله تاریخی حضرت زینب(س) است که در مقابل آن همه مصائب کربلا فرمودند: «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا»!، چه چیز باعث می شود از ورای آن همه رنج و محنت چنین افق دید و نگاهی شکل بگیرد؟

 

در رابطه با جمله حضرت زینب(س) که فرمودند: «ما رأیتُ الّا جمیلاً» در کتب مختلف اشاره شده است و شبیه به این جمله را از امام سجاد(ع) نیز نقل کرده اند.

یکی از منابعی که این عبارت تاریخی از حضرت زینب(س) را نقل کرده کتاب « الإرشاد في معرفه حجج الله على العباد» از مرحوم سید بن طاووس است. در جلد دوم اثر این جریان نقل شده است که بعد از حادثه ظهر عاشورا زمانی که اهل بیت و اسرا به کوفه و نزد ابن زیاد آمدند حضرت زینب(س) را در حالی که کم قیمت ترین لباس ها را با پوشیده بود با آن وضعیت و شرایط به محلی بردند که ابن زیاد نشسته بود. آن ملعون بعد از دیدن حضرت زینب(س) گفت: «ستایش خدا را كه شما خانواده را رسوا ساخت و كشت و نشان داد كه آنچه میگفتید دروغی بیش نبود.»

حضرت زینب(س) پاسخ داد: «ستایش خدا را كه ما را به واسطه پیامبر خود (كه از خاندان ماست) گرامی داشت و از پلیدی پاك گردانید. جز فاسق رسوا نمیشود و جز بدكار، دروغ نمیگوید، و بد كار ما نیستیم بلكه دیگرانند‌ (یعنی تو و پیروانت هستید) و ستایش مخصوص خداست.»،  آن ملعون گفت: دیدی خدا با خاندانت چه کرد؟

حضرت(س) در پاسخ فرمودند: «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا؛ آنان كسانی بودند كه خدا مقدّر ساخته بود كشته شوند و آنها نیز اطاعت كرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و بزودی خداوند تو و آنان را (در روز رستاخیز) با هم روبرو میكند و آنان از تو، به درگاه خدا شكایت و دادخواهی خواهند كرد، اینك بنگر كه آن روز چه كسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!»

 

این اقوال در گزارش های تاریخی آمده است که حضرت زینب(س) پاسخ داد که جز زیبایی ندیدم و علاوه بر آن با خطاب ابن زیاد به عنوان پسر مرجانه که هیچ کس جرات نداشت او را این گونه خطاب کند به شدت ابن زیاد را عصبانی کرد.

 

حال سوالی که مطرح می شود این است که اساسا تاثیر و تفسیر این سخن حضرت زینب(س) چیست؟ به شخصه معتقدم از چندین بُعد می توان این مساله را بررسی کرد. یک جهت دیدگاه اعتقادی و کلامی است با این توضیح که یکی از مسایل توحیدی که همه به ویژه مسلمانان باید در مورد آن اهتمام داشته باشند، اعتقاد عمیق به این مساله است که هر کاری در عالم وجود چه به سرمنزل مقصود برسد یا نرسد علت العلل دارد و آن علت العلل خداوند متعال است و این نگاه از مبنایی توحیدی سرچشمه می گیرد.

باید توجه داشت در عالم وجود هیچ کاری بدون اذن خداوند انجام نمی شود و از طرف دیگر آنچه که از طرف خدا صادر می شود به دلیل آنکه فعل الهی است بنابراین خیر محض است؛ لذا با این نگاه توحیدی می توانیم این جمله را بگوییم که خدای جمیل تمام افعال اش جمیل است؛ خدایی که خیر محض است فعلی از او صادر نمی شود که جمیل نباشد؛ لذا به دلیل آنکه در اعتقادات توحیدی قایل به علت العللی خداوند هستیم بنابراین آنچه که در این عالم اتفاق می افتد چه آنکه در نظر برخی شر باشد و چه آنکه از دیدگاه دیگران خیر، همه و همه مربوط به خدا و زیبا است.

 

آیا این مهم مستند دینی قرآنی دارد؟

 

بله، در آیات قرآن در قالب های مختلفی به این مساله اشاره شده است برای مثال خداوند در آیه 79 سوره مبارکه نساء می فرماید: «مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا؛ هر چه از خوبي ها به تو مى ‏رسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مى ‏رسد از خود توست و تو را به پيامبرى براى مردم فرستاديم و گواه بودن خدا بس است».

از این رو، اگر کسی دیدگاه توحیدی داشته باشد آنچه که در صحنه زندگی برایش اتفاق می افتد همه را انتخاب و فعل و اذن الهی می داند که در هر صورت برایش خیری در آن نهفته است که از آن بی خبر است.

به عبارت دیگر، نگاه توحیدی نشان می دهد که اسارت، پیروزی و شهادت و جراحت و دیگر مصائب از جمله اموری است که مِن الله بوده و به اذن حضرت حق انجام می شود. لذا اگر صحنه کربلا را مرور کنیم طبق نقلی که از امام حسین(ع) ذکر شده «إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ» امام و یاران شان در پی دستیابی به رضای الهی بودند.

 

بنابر این، کسی که تسلیم امر خدا باشد حتی در رنج و محنت و مصیبت هم جز زیبایی نمی بیند، ««ما رأیتُ الّا جمیلاً» نگاهی توحیدی است که اعتقاد به امر و قضای الهی را نشان می دهد، همان رویکردی که به شکل تام در حضرت زینب(س) تجلی داشت.

 

این درجه از ایثار و گذشت، توجه به کسب رضای الهی و بذل هستی برای این هدف آیا امروز هم در سبک زندگی های ما قابل الهام گیری و پیاده شدن است(حداقل در مختصات کوچک)؟

 

اگر در فراز  و نشیب زندگی با توکل بر ذات حضرت حق حرکت کنیم و به نتایجی که به دست می آوریم، قانع باشیم به این معنا که مامور به وظیفه باشیم نه نتیجه، در این صورت سبک زندگی ما این کیفیت را پیدا می کند. به بیان دیگر، اگر در انجام وظیفه، کارها را به درستی انجام دهیم چه به نتیجه برسد و چه نرسد و چه به ظاهر به پیروزی برسیم یا نرسیم در هر حال در مسیر درست حرکت کرده ایم.

 

اگر انسانی در دفاع از دین و در دفاع از وطن و مال و جان اش پیروز شود نمونه «احدی الحسنین» می شود؛ اگر شهید یا در مبارزه با دشمن جانش فدا شود، همه و همه مصداقی از این اشاره قرآنی است. در این صورت است که انسان هرچه که برایش پیش بیاید بر اساس وظیفه و تکلیف الهی عمل کرده و دیگر نگران آینده نیست، لذا امام حسین(ع) در ابتدای سفر به سوی عراق، فرمودند: «اَرْجُو ان یکونَ خیراً ما اراد اللهُ بنا، قُتِلنا ام ظَفِرْنا؛ امیدوارم آنچه خدا برای ما اراده فرموده است، خیر باشد، چه کشته شویم و چه پیروز گردیم».

 

امروز هم اگر مسلمانان نگرش و بصیرت حسینی داشته باشند در این صورت بسیاری از مشکلات شان حل می شود. چنانچه باباطاهر، شاعر شیرین سخن همدانی در ابیاتی سرود:

 

یکی درد و یکی درمان پسندد/یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران/پسندم آنچه را جانان پسندد

 

از ورای چنین نگاهی است که حضرت زینب(س) درباره رنج ها، مصائب و محنت های کربلا فرمودند: «ما رایتُ الّا جمیلاً».

 

فواد کرمانی در شعری به زیبایی هر چه تمام به توکل و هم مسیر شدن با مسیر رضای الهی را تصویر می کند:

 

زنده‌ي جاويد كيست كشته‌ شمشير دوست/كه آب حيات قلوب، در دم شـمشير اوسـت

گر بشـكافي هنـوز، خاك شـهيـدان عشـــق/آيد از آن كشتگان زمزمه‌ي، دوست دوست

آن كه هلاكـش نمود سـاعد سيــمين يار/باز به آن ساعدش كشته شدن آرزوست

بنده‌ي يزدان شـناس موت وحيـاتـش يكي‌ست/زآنكه به نور خداش، پرورش طبع وخوست

 

از این رو، اگر توجه داشته باشیم که در زندگی خود بر اساس توکل و نگاه توحیدی عمل کرده و از حرص و ولع دوری کنیم، در این صورت زندگی می تواند بارقه هایی از سبک زندگی حسینی را داشته باشد و رنگ ایثار و گذشت به خود بگیرد.  

 

چقدر باور و عمل به تعبیر «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» می تواند «مارایتُ الّا جمیلاً» را بر نگاه و باور ما حاکم کند؟

 

اصل جمله بسیار زیبا و حاوی پیامی مهم است، اما از این نظر که حدیث است یا خیر؟، به شخصه در  جوامع حدیثی این جمله را به عنوان روایت ندیده ام هرچند بزرگان همواره از این جمله استنباط های مختلفی داشته و اصل قضیه را به عنوان گزاره ای معقول و آنچه که در زندگی راهنمای ماست، قبول کرده اند.

این تعبیر شعار سیاسی اجتماعی عظیمی را فریاد می زند بر این مبنا که اگر هر زمان ظلمی در کار باشد و ظالمی حق مظلومی را از بین ببرد، همه عاشورائیان باید در مقابل آن ظلم و ستم مقاومت کنند، لذا درسی که کربلا به همه ما می دهد آن است که در هر زمان اگر یزیدیان و بدعت گذارانی در جامعه حضور داشته باشند، حسینیان و اهل عاشورا باید در مقابل آن ایستادگی و مبارزه کنند.

 

بنابر این، نمی توان این گونه بیان کرد که صحنه کربلا و واقعه عاشورا فقط یک بار در تاریخ رقم خورده بلکه درس های عاشورا و پیام حضرت حسین بن علی(ع) فراتر از مکان و زمان زنده و جاری است. در نتیجه راه و روش و خط و مشی انسان ها در آینده را این جمله رقم می زند که هر کس آزاده و دین دار است باید در مقابل فساد و تباهی بایستد به این دلیل که ظالمان همواره در طول تاریخ بودند و هستند و حسینی ها و عاشوراییان همیشه باید باشند تا در مقابل ظلم و ستم  بایستند و طاقت بیاورند تا حق و باطل به وسیله حرکت آنان از یکدیگر مشخص شود.

 

چگونه می توان نهضت عاشورا و قیام امام حسین(ع) در این سطح از کمال و تعالی را به نحوی شایسته زنده نگاه داشته و شور و شعور را درهم آمیخت؟

 

آنچه که در مورد عاشورا اهمیت دارد رساندن این پیام به جوامع مختلف بشری است، لذا هر کدام باید به سهم خود تلاش کنیم. تاریخ نشان داده هر کجا پیام عاشورا ابلاغ شد چه آن اشخاص دین دار و مسلمان بودند و چه بی دین و غیرمسلمان، این پیام والا را پذیرفتند و دیدگاه امام حسین(ع) نسبت به زندگی و مسایل را سرلوحه زندگی خود قرار دادند. معتقدم باید از طریق ابزارهای جدید و به ویژه رسانه ها مکتب عاشورا و فرهنگ حسینی را در جهان ترویج کنیم.

 

مساله دیگری که در این مجال می خواهم اشاره داشته باشم دوری از غلوها و برخی کارهای ناشایستی که بعضا انجام و کوجب وهن شیعه می شود، است از جمله قمه زنی که البته در سال های اخیر به حداقل رسیده، اما توجه داشته باشیم که این آسیب است و باید خودمان را از این آسیب ها مبرا کنیم.

 

کد خبر 728513

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha