جهانی شدن فرایندی کلان با زوایای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی

جهانی شدن یک فرایند کلان با زوایای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است گستردگی جوانب این فرآیند موجب شده که اندیشمندان از جهات مختلفی این پدیده و تاثیر آن بر زندگی جوامع و افراد را مورد بررسی قرار دهند.

دکتر حسن زهریی: جهانی شدن امروزه به یکی از اصطلاحات متداول در حوزه های مختلف تبدیل شده و ذهن بسیاری از پژوهشگران عرصه های سیاست، اقتصاد و فرهنگ را به خود مشغول داشته است. چند بعدی بودن و پیچیدگی خاص موجود در ماهیت این پدیده ارایه تعریف جامع و مورد پذیرش عموم را دشوار ساخته است.

هر دسته از صاحبنظران به تناسب برداشتی که از این پدیده دارند و پیش زمینه های ذهنی و ایدئولوژیک خود تعریف خاصی از این پدیده ارایه می دهند در برخی از تعاریف جنبه اقتصادی جهانی شدن غلبه دارد و در برخی دیگر ابعاد سیاسی و فرهنگی آن در بررسی های صورت گرفته می توان گفت حداقل پنج کاربرد از واژه جهانی شدن قابل تشخیص است اغلب از واژه جهانی شدن برای ایفای معنای بین المللی شدن استفاده می شود در حالی که این کلمه به معنای گسترش تعاملات فرامرزی و وابستگی متقابل کشورهااست.

در کاربرد دوم از جهانی شدن به معنای آزادسازی (liberalization) استفاده می شود که به معنی رفع محدودیت های دولتی از نقل و انتقال بین کشورها است تا بتوان اقتصاد جهانی را آزاد و یکپارچه کرد در کابرد سوم منظور از جهانی شدن، جهانی سازی (universalization) است که به معنای ابقای اهداف و برنامه های خاص به مردم سراسر جهان است در کاربرد چهارم بسیاری از مردم منتقدان امپریالیسم فرهنگی، جهانی شدن به معنای قلمرو زدایی است یعنی تغییرات جغرافیایی که براساس آن مناطق جغرافیایی، فواصل و مرزهای جغرافیایی بخشی از اهمیت پیشین خود را از دست می دهند این مفاهیم پنجگانه در برخی موارد با یکدیگر هم پوشانی دارند؛ اما نقاط مورد تایید هر یک متفاوت است.
اگر چه واژه لاتین globval به معنای جهانی، قدمتی بیش از چهارصد سال دارد، اما اصطلاح هایی نظیر globalize,globalization از حدود 1960 م رواج یافته است در فرانسه به عنوان معادل کلمه globalization از کلمه mondialistion استفاده کرده اند و آلمانی ها به آن globalisierung می گویند.

در سالهای بعد این اصطلاح به تدریج مورد استفاده محافل علمی و دانشگاهی قرار گرفت و رفته رفته در کانون اغلب مباحث سیاسی و اقتصادی بوده است برخی تعاریف ارایه شده از آن به شرح ذیل می باشد:

رابرتسون (Robertson) جهانی شدن را فشرده شدن جهان و تشدید آگاهی نسبت به جهان به عنوان یک کل می داند. (2)

مالکوم واترز) (malcom waters می گوید جهانی شدن عبارتست از فرایندی اجتماعی که در آن قید و بندهای جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است، از بین می رود و مردم به طور فزاینده از کاهش این قیدوبندها آگاه می شوند. (3)

پل هرست (P.Hirst)و گراهام تامپسون (G.Thompson) جهانی شدن را جریان یافتن گسترده و روبه رشد تجارت و به کار انداختن سرمایه در میان کشورها تعریف می کنند.

هاروی (D.Harvey) مدعی است که جهانی شدن به مرحله ای شدید از فشردگی زمان و مکان منجر شده است که دارای تاثیر گیج کننده و مخربی بر رویه های سیاسی اقتصادی، توازن قدرت و نیز بر زندگی فرهنگی و اجتماعی است.

عده ای جهانی شدن را به معنای غربی کردن یا نوگرایی به ویژه به شکل آمریکایی شده می دانند، از این دیدگاه جهانی شدن نوعی پویایی است که از طریق آن ساختارهای اجتماعی نوگرایی (سرمایه داری، عقل گرایی، صنعت گرایی، دیوان سالاری و غیره) در سراسر دنیا گسترش می یابند و به طور طبیعی فرهنگ های پیشین و خودمختاری محلی را نابود خواهد کرد جهانی شدن بدین مفهوم را گاهی امپریالیسم به سبک مک دانالد، هالیوود و سی.ان.ان توصیف کرده است. مارتین کر(c.martin) در این زمینه اعلام کرده است که جهانی شدن همان چیزی است که ما در جهان سوم صدها سال آن را استعمار نامیده ایم. (4)

در ایران هم نویسندگان معادل های مختلفی را برای واژه globalization در نظر گرفته اند که جهانی شدن تنها یکی از این معادل هاست و البته بیش از بقیه متداول شده است برخی از نویسندگان با تکیه بر نقش اراده خارجی در جهت دهی به این پدیده تعبیر جهانی سازی را به کار برده اند. (5)

جهان گستری، جهان گرایی، جهان گیری، یکپارچگی جهان، فراگیر شدن جهان و سیاره ای شدن از دیگر کلماتی است که نویسندگان ایرانی در برابر واژه جهانی شدن آورده اند.

جهانی شدن یک فرایند کلان با زوایای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است گستردگی جوانب این فرآیند موجب شده که اندیشمندان از جهات مختلفی این پدیده و تاثیر آن بر زندگی جوامع و افراد را مورد بررسی قرار دهند برای بحث درباره شاخص های مختلف جهانی شدن و چگونگی تاثیر آنها لازم است ابعاد و وجوه مختلف جهانی شدن را مورد بررسی قرار داد.

در بررسی ابعاد و وجوه جهانی شدن توجه به ماهیت چندبعدی و مرکب این پدیده ضروری است چرا که جهانی شدن به طور همزمان پدیده ای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و حتی فنی است که هر یک از اینها ما را به فهم یکی از جنبه های جهانی شدن نزدیک می سازند.

در این قسمت به بررسی بعد اجتماعی جهانی شدن می پردازیم.
بعد اجتماعی جهانی شدن

جهانی شدن تاثیر بسزایی بر زندگی بشر به لحاظ اجتماعی داشته است و فارغ از این بعد نمی توان وجوه مختلف آن را بررسی کرد در بعد اجتماعی علاوه بر تاثیر بر ملت ها و شکل آنها و علاوه بر شکل گیری هویت های جمعی فراملی و علایق جهان وطنی و هویت های چندگانه بر ابعاد دیگری نیز تاثیرگذار بوده است بعد اجتماعی جهانی شدن را می توان در موضوعات زیر بهتر بررسی کرد.

جنبش های اجتماعی:
امروزه در پی جهانی شدن جنبش های مختلف میل به جهانی شدن دارند از جمله جنبش های برادری، برابری، کارگردان، زنان، طرفداران محیط زیست و ... که البته با توجه به ابزار و وسایل ارتباطی جدید و نوع گفتمان تجدد خیلی دور از ذهن نیست اما مطالعات مقایسه ای که اخیراً در مورد جنبش های اجتماعی برحسب جهانی شدن انجام گرفته به شدت محدود است مقایسه ها برحسب تفاوت های میان ملی انجام گرفته به طوری که همچنان به جنبش های اجتماعی در ارتباط با زمینه ملی نگریسته می شود، البته این مساله قابل دفاع است چرا که دولت ملت ها همچنان بازیگر اصلی حکومت جهانی و واسطه تاثیر فرایندهای بین المللی و فراملی بر جمعیت های ملی می باشند و به موضوعاتی که مردم حول آنها بسیج می شوند و چگونگی سازماندهی و اقدام آنها و نتایج بسیج شکل می دهد اما بدیهی است که فرایندهای جهانی نیز مستقیماً بر جنبش های اجتماعی تاثیر می گذارد به طوری که تمرکز تنها بر زمینه ملی که جنبش ها در آن عمل می کنند کفایت نمی کند به علاوه جنبش های اجتماعی فراملی خودشان یکی از جنبه های مهم جهانی شدن هستند بطوری که توجه به این نکته نیز مهم است که چگونه آنها در زمینه سیاست جهانی عمل می نمایند.

حداقل از چهار جنبه باید جنبش های اجتماعی را در رابطه با جهانی شدن تئوریزه نمود اول اینکه بسیاری از جنبش ها در ارتباط با مشکلات جهانی بسیج می شوند که مهمترین آنها جنبش زیست محیطی، جنبش صلح و جنبش زنان می باشند در واقع جنبش های اجتماعی سابقه ی طولانی فراملی دارند از جمله جنبش ضدبردگی یا حق رای زنان در قرن نوزدهم و جنبش کارگری بین المللی که همه اینها در مبارزات و مبادلاتی درگیر بوده اند که هدف انها دولت ملت ها بوده اند و خود را در مرزهای ملی محدود نساخته اند.

دومین جنبه عبارتست از افزایش گسترش ارتباطات فراملی، این امر نه تنها باعث رسیدن خبرهای وقایع مناطق مختلف جهان به افراد و گروهها می شود و آگاهی نسبت به مشکلات مکان های دیگر و پیوند متقابل در سراسر کره خاکی را افزایش می دهد بلکه همکای مشترک بین بخش های محلی یک جنبش را نیز تسهیل می کند و پیوندهای فراملی درون آن را محکم می سازد.

سومین جنبه به این موضوع می پردازد که مهاجرت های توده ای در قرن بیستم موجب تحریک جنبش های اجتماعی بین المللی شده است مساله ای که بار دیگر به تسهیل فرایند ارتباطات و توسعه حمل و نقل بین المللی ارتباط دارد این است که مهاجرانی که به کشورهای صنعتی غربی مهاجرت می کنند معمولاً ارتباط نزدیک خود را با هم میهنانشان حفظ می کنند، انها ممکن است از این موضع به مبارزات ناسیونالیستی که برای رهایی از تعقیب و آزار سیاسی مذهبی و ملی در آن کشورها به عنوان بخشی از یک شبکه اجتماعی فرامی انجام می شود؛ یاری رسانند مانند فلسطینیان در نیویورک یا کردهای ترکیه در لندن و الجزایری ها در فرانسه.

چهارمین جنبه زوال دولت ملت ها به عنوان نهادهای سیاسی حاکم برای مطالعه جهانی شدن و جنبش های اجتماعی اهمیت دارد با توجه به اینکه خود زمینه ملی به گونه ای فزاینده تحت تاثیر روابط بین المللی و نهادهای فوق ملی قرار دارد اهمیت فوق حتی در صورتی که دولت ملت کانون اصلی فعالیت جنبش اجتماعی باقی بماند باز هم به قوت خود باقی است.

جنبش های اجتماعی فراملی را می توان کمک کننده یک جامعه مدنی جهانی تلقی نمود که آنها در این جامعه مدنی جهانی بر دولت های بین المللی، نهادهای سیاسی فوق ملی و سازمان های فراملی نظیر شرکت های چندملیتی فشار وارد می کنند. (6)

گسترش ارتباطات و وسایل ارتباطی و تسهیل این موضوع و گفتمان حاکم که از ویژگی های آن ترویج خردورزی، فردگرایی، آزادی، انسان مداری و عام گرایی است، زمینه ساز شکل گیری جنبش های اجتماعی مختلف شده است اگرچه دولت ملت ها معمولاض سعی نموده اند امور اجتماعی خود را در محدوده مرزهای می محصور کنند اما بنا به دلایلی که ذکر شد در این امر با ناکامی های فراوانی روبرو شده اند جهانی شدن باعث شده که به واسطه آن امور اجتماعی بیش از پیش از حصار تنگ و محدود دولت ها رها شود و انسانها در چارچوب جامعه ای گسترده تر زندگی اجتماعی را از سر گیرند اگرچه اینگونه زندگی اجتماعی هنوز رقیق و کمرنگ است اما به هر حال وجود دارد و هر روز گسترده تر و پررنگ تر می شود. (7)

مهاجرت های گسترده

جهانی شدن شهروندی را به شیوه های گوناگون تحت تاثیر خود قرار می دهد این تاثیر از سه جهت قابل بررسی است که دو جهت آن غیرمستقیم وز مینه ای است ولی یک جهت آن مستقیم تر است جنبه اول این است که جهانی شدن مفهوم خودمختاری نسبی دولت – ملت را که شهروندی ها جداگانه ملی بر پایه آن استوار شده اند را زیرسوال می برد جهانی شدن اصل سرزمین یعنی نقطه پیوند میان قدرت و مکان را گسسته است.

جنبه دوم تاثیر جهانی شدن تضعیف ایدئولوژی حمایت کننده از فرهنگ های متمایز ملی و نسبتاً مستقل است.

جنبه سوم تاثیر جهانی شدن بر حرکت و جابجایی فزاینده مردم در طول مزهای اصی است دوره بعد از سال 1945 م و به ویژه از سال 1980 م شاهد مهاجرت های وسیع از همه نوع بوده است از مشخصات این دوره جابجایی موقتی و دایمی، مهاجرت های کارگری و مهاجرت جمعی پناهندگان، مسافرت های فردی و خانوادگی و مهاجرت متخصصان فنی، ماهر و کارگردان غیرماهر بوده است.

مهاجرت های ایخر دارای دو ویژگی بدیع و تازه است اولین ویژگی صرف مقیاس این مهاجرت هاست چنانچه این مهاجرت ها به صورت همزمان همه مناطق و اکثر کشورهای جهان را تحت تاثیر قرار می دهند سرعت ظهور اقلیت های جدید چنان بالا بوده است که سیاستگذاران را مبهوت و قوانین و رویه های مربوط به ادغام و شهروندی را تضعیف کرده است.

دومین ویژگی مهاجرت های جدید خصوصیت های قومی، فرهنگی بسیاری از مهاجران این طیف است مهاجران جدید از مناطقی می آیند که نه تنها از لحاظ مسافت به صورت چشم گیری از کشور مقصد دور است بلکه از لحاظ سوابق فرهنگی نیز تفاوت فاحشی با آن دارد.

نتیجه اینکه جهانی شدن باعث ایجاد نوع جدیدی از مهاجرت ها در سطح وسیعی از جهان شده است و خصوصیات و شرایط کسب شهروندی را هم تغییر داده است امروزه اکثر کشورهای صنعتی مخصوصاً کانادا و آمریکا شاهد حضور اقلیت ها و شهروندانی از کشورهای مختلف اند که خود شهروند جامعه و کشور میزبان شده اند و حتی با گذر زمان به مقامات و مسئولیت های عالی کشور میزبان رسیده اند.

سازمان های بین المللی

یکی از وجوه جهانی شدن در بعد اجتماعی شکل گیری سازمان های بین المللی و جهانی است که هر یک عهده دار مسئولیت هایی فراتر از مرزهای ملی می باشند در مجموع این سازمان های بین المللی دو نوع می باشند سازمان های بین دولتی (Inter-govermental organization) و سازمان های بین المللی غیردولتی (International non – governmental organizations (INGOS)) چنین سازمان هایی فی نفسه و لزوماً از لحاظ قلمرو، جهانی نیستند و در واقع ممکن است حتی تعداد کمتری مثلاً دو جامعه ملی رادر برگیرند اما روی هم رفته این سازمان ها یک شبکه تار عنکبوتی جهانی تشکیل می دهند که از طریق آن تعیین هدف و تصمیمات مربوطه به نحوه تخصیص منابع جریان می یابد.

سازمان های بین دولتی نه تنها شامل سازمان های متعلق به کلیه دول مانند سازمان ملل متحد یا اتحادیه بین المللی مخابرات است بلکه بخش های مختلف نظام های حکومتی همانند پارلمان ها، بانک های مرکزی یا سازمان های مسئول محیط زیست را به یکدیگر مرتبط می سازد چنین ارتباطاتی در حوزه هایی که به آنها مسایل مشترک جهانی گفته می شود بیشتر است سازمان های بین المللی غیردولتی ممکن است از لحاظ جهانی شدن مهمتر از سازمانهای بین دولتی تلقی شوند زیرا دولت ملت ها را دور می زنند و مزها را مورد تهدید قرار می دهند این سازمانها سرکش هستند زیرا پیچیدگی آنها دستورات صادره را نقض می کند و ظرفیت و توان آنها برای ایجاد ارتباط بین افراد مختلف در ارتباط با منافع و انگیزه های مشترک اهمیت دولت را زیرسوال می برد. (9)

تحولات اولیه در سازمان های بین المللی به حدود سال های 1920 م برمی گردد قبل از آن تاریخ روابط بین الملل عمدتاً براساس سیستم های متکی بر دولت با ابزارهایی مانند تجارت، دیپلماسی استعمار، اتحاد نظامی و جنگ هدایت می شد مهم ترین نقطه عطف در این مورد کنفرانس صلح ورسای بود که درصدد تحمیل یک نظم بین المللی پس از جنگ جهانی اول برآمد.

لازم الاجرا شدن پیمان ورسای(Versailles) در 10 ژانویه 1920 م نشانه ای برای آغاز رسمی حیات و فعایت های جامعه ملل بود. (10)

مدت بیست سال بین دو جنگ جهانی بحران هایی گذشت که کشورهای غاب و مغلوب جنگ بزرگ یعنی فاشیست ها و دموکراسی ها را در مقابل هم قرار داد از سال 1919 م یکی از اصول اصلی سیاست خارجی المان در مقابل علامت سوال قرار دادن مواد معاهده ورسای بود که این کشور آن را غیرمنصفانه می دانست و در نهایت منجر به جنگ جهانی یک نظام بسیار موثر و کارامد از سازمان های بین المللی ایجاد شد در طول سال های 1945 و 1946 م بسیاری از مردم با تاسیس سازمان ملل متحد رویای صلح طولانی را در سر می پروراندند. (11)

ناتوانی جامعه ملل در جلوگیری از بروز جنگ جهانی دوم موجب گردید تا کشورهای بزرگ قبل از خاتمه جنگ طرح تاسیس سازمان جهانی جدیدی را پی ریزی نمایند که جهت حفظ و حراست از صلح و امنیت بین المللی قدرت و توان کافی داشته باشد، در نهایت فکر تاسیس یک سازمان بین المللی برای صلح که در دوران جنگ در کنفرانس های متفقین مورد بحث قرار گرفته بودند در سال 1945 م به تأسیس سازمان ملل متحد (united nation organization) انجامید. اساسنامه سازمان ملل که از اکتبر 1945 م با قدرت به میدان آمد پیش‌بینی کرد که فقط سیاست نمی‌تواند ضامن تعاون بین‌المللی باشد بلکه روش‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز برای ایجاد ارتباط نزدیک و همکاری باید ضمیمه آن شود و برای رسیدن به این هدف شورای اقتصادی و اجتماعی تأسیس گردید. جهانی بودن سازمان ملل از اولین جملاتی که در منشور به کار رفته، مشهود است.

پس از تأسیس سازمان ملل شاهد شکل‌گیری مؤسسات و سازمان‌های وابسته به آن مانند فائو(food and agriculture organization2)، انکتاد (ANCTAD)، یونسکو (united nations Educational,scientific,and cultural organization)، یونیسف (5united nations children s fund، سازمان بهداشت جهانی (WHO)، صندوق بین‌المللی پول (international monetary fund)، بانک جهانی (world bank) و سیستم‌های مبتنی بر اتحاد نظامی مانند سنتو، ناتو (NTO)، سیتو (SITO)و ده‌ها سازمان و نهاد دیگر هستیم که همگی جلوه‌هایی از بعد اجتماعی جهانی شدن هستند.

رشد سازمان‌های بین‌المللی غیر دولتی در مقایسه با سازمان‌های بین دولتی از این هم بیشتر بوده است. در تشکیل و ایجاد سازمان بین‌المللی غیر دولتی کشورها مستقیما دخالتی نداشته و در انعقاد معاهده تأسیس آن شرکت ندارند. در نتیجه چنین سازمان‌هایی دارای استقلال و شخصیت بین‌المللی جدا از کشورها می‌باشند. هدف چنین سازمان‌هایی فعالیت در کلیه زمینه‌های انسانی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... می‌باشد. برخی از این سازمان‌ها عبارتند از گروه‌های فشار زیست‌محیطی مانند دوستداران کره زمین، صلح سبز، انجمن‌های حرفه‌ای و دانشگاهی، اجلاس‌های مذهبی، سازمان‌‌های ورزشی و سازمان‌های رفاهی (صلیب سرخ، هلال احمر)... که تا سال 1992 م حدود 1500 سازمان از این دست بدون در نظر گرفتن سازمان‌های بین‌المللی غیر دولتی تجاری تأسیس شده بود.

این سازمان‌ها مجموعا شبکه بسیار پیچیده و غیر قابل کنترلی تشکیل دادند که بسیار فراتر از گستره دولت ملت بود.

انواع سازمان‌های بین‌المللی حکومتی و غیر حکومتی که در سطح جهان یا منطقه‌ای فعال هستند، نمادی از هم‌گرایی جهانی محسوب می‌شوند. نیمه دوم قرن بیستم جهان تحت سلطه سازمان‌های بین دولتی بوده و به همین دلیل دولت‌ها بخش مهمی از حاکمیت خود را از دست دادند. از حدود سال‌های 1960 م با افزایش سریع تعداد سازمان‌های بین‌المللی غیر دولتی مواجه‌ایم که مؤید این ادعاست که ویژگی اصلی این مرحله فشار فرهنگی است نه مادی یا فشار سیاسی. به عبارتی دور بودن از هدف‌ها و ملاحظات سیاسی از خصوصیات برجسته سازمان‌های غیر دولتی است و شاید یکی از عوامل ثبات و پابرجایی و فعال بودن چنین سازمان‌هایی همین خصوصیت غیر سیاسی آنهاست.

این نکته روشن است که حکومت‌های ملی مجبورند که سازمان‌های بین دولتی و سازمان‌های بین‌المللی غیر دولتی را کاملا جدی بگیرند و با آنها سر و کار داشته باشند.

ضعف و درماندگی سازمان‌های جهانی در حل مسایل بین‌المللی کشورها را متوجه تشکیل سازمان‌های قاره‌ای و منطقه‌ای نمود تا بتوانند در چهارچوب محدودتری امنیت دست‌جمعی بهتر و همکاری‌های سیاسی و اقتصادی مؤثرتری با یکدیگر داشته باشند. همچنین می‌توان به این جمع‌بندی رسید که روز به روز اختیارات بیشتری از طرف دولت‌ها به سازمان‌های بین‌المللی اعطا می‌شود تا وظایفی را که سابقا در اختیار دولت‌های ملی بود، انجام دهند. این سازمان‌های بین‌المللی در پی برقراری صلح و امنیت بین کشورها همکاری با دولت‌ها در امر توسعه، فعالیت در اجتماع و حتی نظارت بر حقوق بشر و تعیین معیارها، برقراری عدالت در داخل کشورها، اعطای کمک‌های بشردوستانه و ... می‌باشند.

مسایل محیط زیست:

اغلب ساکنان کره زمین به ویژه آنهایی که از تمکن مالی برخوردارند کره زمین را به عنوان خانه مشترک قلمداد می‌کنند و معتقدند که اگر افراد بشر خواهان یک زندگی راحت توأم با سلامت و خوشبختی باشند باید در حفظ و نگهداری آن بکوشند. جنبه ویژه جهانی‌کننده این نظریه این است که جامعه بشری نمی‌تواند محدودیت کره زمین و محدودیت منابع آن را نادیده بگیرد. طلاق لقب سفینه زمین توسط فولر (1) یکی از طرفداران محیط زیست در دهه 1980 گویای این تفکر است که کره زمین محدودیت‌ فضایی ندارد.

امنیت در سیاست‌های جهانی موضوعاتی بیش از مسایل نظامی را دربر می‌گیرد. امنیت به حفظ رابطه کارآمد میان مردم و محیط طبیعی آنان نیز بستگی دارد. در اینکه زندگی انسان مستلزم شرایط جوی، کره ‌آبی، جغرافیای کره و زیست کره خاکی است هیچ تردیدی وجود ندارد. انسان به هوای قابل تنفس، آب آشامیدنی، زمین قابل کشت و همزیستی با سایر گونه‌های حیات نیاز دارد. ماشینی شدن صنعت که در سده 18 آغاز شد پیش‌درآمد رها شدن خارق‌العاده نیروی مولد بود. با اختراعات جدید بنیادهای فعالیت‌ صنعتی ماشینی جدید گذاشته شد.

در نتیجه تحولات بوم‌شناختی جهانی مسایل زیست‌محیطی در متن بحث امنیت به مفهوم گسترده آن در دنیای معاصر اهمیت خاصی پیدا کرده‌اند. گروه‌های مدنی بی‌شمار، اندیشمندان، سازمان‌های رسمی و شرکت‌ها از دهه 1960 توجه عموم را به مسایلی جلب کرده‌اند که قبلا هیچ‌گاه مطرح نبوده‌اند. به طور کلی این حساسیت بیشتر به مسایل بوم‌شناختی موجب افزایش آگاهی مردم از آسیب‌پذیر بودن زندگی و احساس عدم امنیت ناشی از آن شده است. واقعیت این است که فن‌آوری‌های مربوط به جهانی شدن توانایی‌های بی‌سابقه‌ای برای دست‌کاری نیروهای طبیعی در اختیار انسان اندیشه‌ورز قرار داده است.

از سوی دیگر فن‌آوری‌های جهانی شدن گرایش زیادی به آلوده‌سازی دارند. هواپیماها هوا را آلوده کرده‌اند و موتور کشتی‌هایی که از تجارت جهانی حمایت به عمل می‌آورددن دریاها را آلوده کرده‌اند. بیشتر نیروی برقی که ارتباطات جهانی را تأمین می‌کند با نیروگاه‌های هسته‌ای و سوخت‌های فسیلی تولید می‌شوند که فرآورده‌های جانبی آنها هوا، زمین و دریاها را آلوده می‌کنند. برخلاف برخی از انتظارها کامپیوترها در عمل مصرف کاغذ را افزایش داده‌اند که در نتیجه فشار بیشتر به جنگل‌ها وارد می‌شود، هر چند فعالیت‌های مربوط به بازیابی هدفمندتر شده گردش سریع کالاهای مصرفی جهانی موجب افزایش چشم‌گیر زباله‌های جامد تجزیه‌ناپذیر شده است. در همین حال موشک‌ها و ماهواره‌های از کار افتاده در فضای پیرامون کره زمین زباله‌دانی ایجاد کرده‌اند. افزایش خارق‌العاده جمعیت انسانی کره زمین و تمرکز آنها در شهرهای بزرگ و رشد آنها و شکل‌گیری سرمایه‌‌داری جهانی منجر به تضعیف امنیت محیط زیست گردید. برخی شرکت‌ها به منظور استقرار در مناطقی که مقررات زیست‌محیطی چندان دشواری ندارند، به جهانی شدن روی آورده‌اند.

تجارت جهانی زباله‌های سمی خطرهایی را از نظر آلودگی در کشورهای جنوبی ایجاد کرده‌اند. از طرف دیگر جهان خود را در دام منابع جمعیت گرفتار می‌بیند که در آن سیستم بازخوراند موجب تشدید مشکل می‌شود. هر چه جمعیت زیادتر می‌شود منابع تجددناپذیر بیشتر مصرف و آلودگی افزایش می‌یابد. کمبود منابع و وجود آلودگی باعث کاهش ظرفیت بین‌المللی برای ارایه رشد اقتصادی پایدار در درازمدت می‌شود. با این وجود رشد اقتصادی نیروی محرکه نوسازی جوامع است و موجب تغییر ارزش‌های سنتی در خصوص تعداد افراد خانواده و سن ازدواج می‌شود و در نتیجه به عنوان یک عامل بازدارنده در مقابل افزایش جمعیت عمل می‌کند. اگر این نگرش‌های سنتی تغییر نیابد در آن صورت جمعیت جهان افزایش خواهد یافت و این دور بار دیگر تکرار خواهد شد.

مسایلی مانند مرگ و میر بر اثر گرسنگی، تهی شدن منابع و الودگی دارای اهمیت فراوانی هستند در کنار این مسایل بحث های جدید تنوع زیستی و گرم شدن کره زمین آن چنان حاد هستند که در نخستین اجلاس بین دولتی مربوط به کره زمین در سال 1992 به عنوان موضوع محوری مطرح شدند (15) گرم شدن کره زمین یک اصطلاح عام است که شامل چهار تحول عمده می باشد: سوراخ شدن لایه اوزون، آلودگی جو زمین، از بین رفتن جنگل ها و تغییرات اب و هوایی، از بین رفتن تنوع زیستی ممکن است منجر به کاهش گونه ها شود که سرانجام به فروپاشی زیست کره منتهی خواهد شد.

بالا امدن آب دریاها در اثر تغییرات آب و هوایی ممکن است منجر به زیراب رفتن نواحی ساحلی پرجمعیت و جزایر کوچک شود الودگی گسترده خاک و آب شیرین ممکن است هستی انسان را مورد تهدید قرار دهد.

با چنین دورنمایی در نیمه دوم قرن هنگامی که پیامدهای زیست محیطی اقدامات بشر آشکار شد وحشت زیست محیطی موجب هراس همگان گردید. البته برای نظارت به مسایل زیست محیطی جهانی اقداماتی بین المللی صورت گرفته است، راهکار رهبران سیاسی دولت ملتها کاهش حاکمیت دولت در قبال معاهدات بین المللی است.

در کنار وحشت ابراز علاقه به محیط باعث حمایت گسترده از سیاست های محکم تر برای حفاظت محیط زیست شد در 22 آوریل 1970 م بیش از 20 میلیون نفر در مراسم روز زمین که برای نخستین بار اعلام شده بود شرکت کردند همچنین براساس معاهده ژنو در سال 1985م و پروتکل مونترال در 1987 م تولید جهانی بیشتر مواد تخریب کننده اوزون کاهش یافته است و با معاهدات مربوط به ممنوعیت آزمایش و تکثیر سلاح های هسته ای، کنوانسیون های مختلف مربوط به حقوق دریاها که بین سالهای 1967 و 1982 م به امضاء رسید.

صدسال گذشته شاهد مجموعه ی رو به افزایشی از قوانین بین المللی برای قانونمند کردن استفاده بشر از طبیعت بوده است رفته رفته این خط فکری که انسانها محور طبیعت بوده و بر آن مسلط می باشند به این دیدگاه که انسانها یک بخش آسیب پذیر از یک شبکه حیات می باشند تغییر کرد، این دگرگونی بنیادی در تفکر مربوط به ادراک ماهیت زندگی بشر بر روی کره زمین منجر به فعالیت های مهمی در سیاست اجتماعی به خاطر حفاظت محیط زیست شد. (16)

در انجام این ترتیبات بین المللی بخش های خاصی از محیط کره زمین خارج از قلمرو حاکمیت دولتها قرار می گیرد و این بخش ها را به عنوان میراث مشترک جهانی تعریف می کنند این میراث مشترک دارای درجات متفاوت و سطوح مختف اجرایی است مانند دریای آزاد، بستر دریا، مناطق ماهیگیر، ماهواره ها، کره ماه، امواج هوایی، قطب جنوب این میراث مشترک بعد از تثبیت نیازمند مدیریتی در سطح بین الملل است تا از گزند بهره کشی نامحدود اقتصادی درامان بماند.

بنابراین مسایل زیست محیطی نماد خوبی از مسایل مشترک جهانی است که به هم گرایی بیشتر در سطح جهانی کمک کرده و می کند.


پی نوشت ها

1- استیوا اسمیت و جان بیلیس، جهانی شدن سیاست بین الملل – ترجمه ابوالقاسم راه چمین – تهران موسسه مطالعات فرهنگی ابرار معاصر سال 1382 ص 47.
2- حمید احمدی، هویت قومی یا هویت ملی فصلنامه مطالعات ملی، سال 3 شماره 11، بهار 1381،ص16.
3- مالکوم ورترز، جهانی شدن، ترجمه اسماعیل مردانی گیوی و سیاوش مریدی، تهران انتشارات سازمان مدیریت، 1379 ص12.
4- یان آرت شولت، نگاهی موشکافانه بر پدیده جهانی شدن، ترجمه مسعود کرباسیان، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1382 ص8.
5- محمدکاظم معتمدنژاد، جهانی شدن یا جهانی سازی مجله سنجش و پژوهش، شماره 25، بهار 1380.
6- کیت نش، جامعه شناسی معاصر، ترجمه محمدتقی دلفروز، تهران انتشارات کویر، 1387، ص 186.
7- احمدگل محمدی، جهانی شدن فرهنگ، هویت، تهران، نشرنی، ج سوم 1386 ص 79.
8- استفان کاستلز، آیستر دیویه سون، مهاجرت و شهروندی جهانی شدن، ترجمه فرامز تقی لو، تهران پژوهشکده مطالعات راهبردی غیرانتفاعی، 1382 ص 50.
9- مالکوم ورترز، پیشین، ص 165.
10-رف.پی.والترز، تاریخ جامعه ملل، ترجمه فریدون زند فرد، تهران انتشارات علمی فرهنگی 1372 ص 67.
11- شرژ بریشتین و پی یر میلزا، تاریخ قرن 20 ترجمه امان ا... ترجمانف ترهانف انتشارات استان قدس 1370 ص 339.
12- ژاک نم و کلت نم، سازمان های اقتصادی بین المللی، ترجمه ابراهیم مدرسیف تهران انتشارات دانشگاه تهران سال 1352 ص 30.
13- هنری لوکاس، تاریخ تمدن، ترجمه عبدالحسین اذرنگ، ج 2 تهران انتشارات کیهان سال 1368 ص 297.
14- آرنولد توین بی، تاریخ تمدن، ترجمه یعقوب آژندف تهران انتشارات مولی 1368 ص 690.
15- مالکوم واترز، پیشین، ص154.
16- ریچارد بوبیت، تاریخ قرن 20، ترجمه محمد رفیع ابادی، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه 1382 ص 891.

پایان پیام/
 

کد خبر 72555

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha