به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از روزیاتو، ناآگاهی از فرهنگ و تاریخ کشورمان و از آنسو لهجه بد بازیگرهای ایرانی در این فیلم ها و اطلاعات غلطی که از ایران به مخاطب داده می شود هم طبیعتا برای بیننده ایرانی آزار دهنده است. می خواهیم نگاهی داشته باشیم به صحنه هایی که نام ایران در فیلم های هالیوودی ذکر شده و آن ها را به چالش بکشیم.
۳۰۰
معروف ترین و بی شرمانه ترین فیلمی است که درباره ایران و تاریخ ایران نوشته شده است. فیلم ۳۰۰ که بر اساس یک نوول گرافیکی از فرانک میلر ساخته شده به طرز عجیبی جنگ بین ایران (خشایارشا و لشکر خودش) را با یونانیان نشان می دهد و تاریخ را البته نه برعکس ولی کاملا تحریف می کند. دروغ گفتن در این فیلم حد و مرز ندارد و نویسنده و کارگردان تا جایی که وجدانشان اجازه داده (اگر چنین چیزی داشته باشند البته) از ایران و تمدن ایران بد گفتند و در برخی سکانس ها ما را شبیه هیولاهای دنیای ارباب حلقه ها به تصویر کشیده اند. سیاهپوست بودن بسیاری از ایرانیان نیز مسئله ایست که نمی دانیم به حال آن باید گریه کنیم یا بخندیم. حتی محض رضای خدا نمادها و لباس ها و جنگ افزارهای ایرانیان هم درست خلق نشده و همه چیز بر طبق مغز معیوب و ناآگاه نویسنده به نمایش در آمده است.
جنجالی که اکران این فیلم در ایران پیدا کرد را اکثر افراد لااقل بالای ۲۰ سال خاطرشان هست. نشست ها و کتاب ها و مقالاتی که درباره ۳۰۰ چاپ شد و حواشی داغی که در سینمای ایران به وجود آمد مبنی بر اینکه به زودی ایران جوابیه ای بر فیلم ۳۰۰ خواهد ساخت و… که البته همه آنها در حد جوگیری همیشگی خصلت ایرانی مان باقی ماندند و هیچ گاه رنگ واقعیت را بر خود نگرفتند. در کنار این ماجراها آهنگ های بسیار زیادی نیز علیه ۳۰۰ و عوامل آن در ژانرهای گوناگون موسیقی خوانده شد که در زمان خودش موج جالب و بدیعی بود.
قسمت دوم ۳۰۰ هم چند سال بعد از موفقیت قسمت اول(فیلم اول با توجه به بودجه اش فروش نسبتا خوبی را در گیشه داشت) به اکران در آمد که در آن ایرانیان به مراتب بدتر و پست تر نشان داده شده بودند. عجیب آنکه با وجود گسترش رسانه های جمعی و اینترنت و… در زمان اکران قسمت دوم، کمتر حرف و حدیثی درباره آن زده شد و واکنشها به مراتب کمتر از قسمت اول بود. البته همین دامن نزدن بیش از حد به فیلم دوم باعث نادیده گرفته شدن آن توسط بسیاری از افراد در دنیا شد و فروش آن را آنقدر کم کرد که ضرر خوبی را برای سازندگانش به جا گذاشت و حقشان را کف دستانشان قرار داد!
پلیس آهنی
بازسازی فیلم پلیس آهنی که در سال ۲۰۱۴ به اکران در آمد جدا از خراب کردن خاطرات قشنگ و زیبای طرفداران قدیمی تر این شخصیت و سه گانه محبوب و کلاسیک آن، یک مسئله عجیب و غریب دیگر را هم در خود داشت که به ویژه برای ما ایرانیان غیر قابل هضم بود. سکانس اول فیلم بدون دلیل خاصی (صرفا ایران هراسی) در تهران اتفاق می افتاد و چند تروریست ایرانی را با اسم های کاملا اصیل ایرانی (مثل نوید و آرش) نشان می داد که سعی در کشتن یک عده و انجام عمل تروریستی چون بمب گذاری داشتند.
اینکه چرا این سکانس زاید و بی معنی در اول فیلم گذاشته شده هیچ جوابی ندارد مگر استفاده ابزاری از نام ایران توسط گروه سازنده. آوردن نام ایران در سینمای هالیوود در فیلم پلیس آهنی یکی از بی ربط ترین موارد این لیست به حساب می رود. البته بی ربط تر از آن هم داریم که بهش می رسیم!
جوخه خودکشی
یک فیلم ابرقهرمانانه دنیای دی سی (همان دنیایی که در آن بتمن و سوپرمن خلق شده اند)با محوریت ضدقهرمان ها که فروش خوبی هم در گیشه داشت و گریم شخصیت هایش بسیار بین مردم محبوب شد. در یکی از سکانس های فیلم که یکی از این ابرشرورها قصد نشان دادن قدرت فوق العاده خود را به یک سری نظامی رده بالای آمریکایی دارد، به سرعت محو شده و با یک انبوه پرونده بر میگردد که بر روی جلد آن پرچم و نام ایران به چشم می خورد.
کاشف به عمل می آید که این شخصیت می تواند به سرعت در بین مکان ها سفر کند و جابجا شود و حالا هم به یکباره غیب شده و به سمت وزارت اطلاعات ایران سفر کرده و یک سری پرونده محرمانه را در یک ثانیه دزدیده و آورده و تحویل مقامات آمریکایی داده. مقام آمریکایی هم گل از گلش می شکفد و می گوید که سالهاست دنبال این پرونده ها هستیم و دمت گرم! این مورد همان بی ربط ترین آوردن نام ایران در یک فیلم اکشن ابرقهرمانانه هالیوودیست.
تبدیل شوندگان ۳
روبات های غول پیکر این فیلم با تبدیل شدن به اتوموبیل و برعکس (یعنی بازگشت به همان حالت روباتیک خودشان) با یکدیگر مبارزه می کنند و دلیل مبارزه شان هم عموما کتک زدن همدیگر است. سری فیلم های تبدیل شوندگان به جز جلوه های ویژه هیجان انگیز چیز چندان دندان گیری در چنته ندارد و روز به روز ضعیف تر می شوند.
در سکانسی کوتاه از قسمت سوم به دلایل بازهم عجیب و غریب یک ماشین سیاسی با پرچم های ایران به صورت برعکس برافراشته!! وارد یک منطقه نظامی می شود و دیالوگ هایی کوتاه به زبان فارسی در این سکانس رد و بدل می شود. بازهم گویا قضیه از این قرار است که ایران در این فیلم قصد ساخت بمب را دارد و روباتهای مبدل غول پیکر از اتفاق این مصیبت جهانی جلوگیری می کنند!
یک شب با پادشاه
از معدود فیلم هایی که دیدگاه آنچنان بدی هم به ایرانیان ندارد و داستان همسر خشایارشا و زندگی او را دربار این پادشاه بیان می کند. البته جمله اول این قسمت از یادداشت بدان معنی نیست که فیلم یک شب با پادشاه از ایران و ایرانی تعریف کرده، ولی بالاخره کمتر از سایر آثار ساخته شده درباره تاریخ ایران مورد تحریف قرار گرفته است. فیلم تلویزیونی اشتر محصول سال ۱۹۹۹ هم همین داستان را دارد و هر دو فیلم نگاه معقولانه تری به ایران باستان داشتند.
مردی به نام اوه
( این فیلم در زمره آثار هالیوودی قرار نمیگیرد اما از آنجا که زمزمه ساخت نسخه هالیوودی آن نیز به گوش میخورد در لیست گنجانده شده است)
فیلم که بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده و رقیب فیلم فروشنده آقای فرهادی هم در مراسم اسکار دو سال پیش بود روایتگر داستان پیرمردی لجبار و یکدنده هست که روزی ار روزها یک زن ایرانی به اسم پروانه همسایه اش شده و روابطی که بین این پیرمرد و این خانواده ایرانی ایجاد می شود منجر به بهتر شدن زندگی پیرمرد می شود. فیلم و کتاب هر دو سوئدی هستند و خوشبختانه سوئدی ها رابطه نسبتا خوبی با ایرانی جماعت دارند و سعی در نشان دادن خوبی های ما دارند! (نویسنده اصلی کتاب آقای بکمن خود یک سوئدی اصیل است که یک همسر ایرانی هم دارد) فیلم مردی به نام اوه انصافا نه به ایرانیان توهینی می کند و نه روی اعصاب بیننده راه می رود چرا که بازیگرانش فارسی را بدون لهجه حرف می زنند.
انیمیشن پرسپولیس
مرجان ساتراپی تاریخ انقلاب را از افکار و خاطرات دنیای کودکی خودش به صورت یک نوول گرافیکی ۴ جلدی در آورد و بعد هم آن را تبدیل به یک انیمیشن بلند سیاه و سفید کرد. انیمیشنی که البته حواشی خاص خود را در زمان اکران داشت ولی با عموم نظرات مثبت منتقدان همراه شد.
جالب اینکه اما واتسون بازیگر هالیوودی که بیشتری ها وی را با نقش آفرینی در مجموعه هری پاتر می شناسند، چندی پیش اعلام کرد که از طرفداران پروپاقرص این کتاب است و عکس آن را دو مرتبه در اینستاگرام خودش منتشر کرد.
آدمکش آمریکایی
فیلم آدمکش آمریکایی که محصول همین امسال است به قدری ضد ایرانی ساخته شده که دلتان می خواهد هرچه دم دست دارید بردارید و سمت تک تک عوامل آن پرتاپ کنید. ساخت این فیلم بدون هیچ منطق و عقلی صورت گرفته و مسایلی که در آن درباره ایران مطرح می شود به قدری احمقانه هستند که بیننده را بیشتر از عصبانیت به حالت خنده وا می دارند. گرچه در انتهای داستان همین فیلم هم مشخص می شود که در آخر ایرانی ها دشمنان اصلی نیستند ولی همان سکانس های کوتاه و اشارات متعدد به ایرانیان و حضور بازیگران ایرانی در فیلم باعث شده که با خود فکر کنید چرا لااقل یکی از این بازیگران نرفت به کارگردان بگوید که در ایران در حال حاضر رییس ارتش کراوات نمی زند و شش تیغ نمی کند؟؟ تمامی تروریست های این فیلم که ایرانی هستند هم بازیگران عرب زبان هستند که نه چهره و نه لهجهشان نمیتواند ایرانیان را نشان دهد.
۶ روز
داستان ۶ روز سعی کرده نگاهی بی طرفانه به واقعه گروگانگیری سفارت ایران در لندن در اوایل دهه ۸۰ میلادی در بحبوحه جنگ ایران و عراق داشته باشد. نگاهی که چون بدون هیچ مطالعه ای صورت گرفته چنان احمقانه به نظر می آید که نمی دانید چگونه باید با آن برخورد کنید. تروریست های عرب تبار فیلم که به سفارت ایران حمله می کنند به دو صورت میکس شده فارسی و عربی با هم حرف می زنند ! همچنین گریمی روی صورت بازیگران نقش بسته که شبیه هر چیزی هست جز تبار عرب.
بدتر از همه اینکه دایما در فیلم مطرح می شود که این تروریست ها از منطقه ای به نام عربستان از جنوب ایران آمده اند. (منظور از منطقه عربستان در ایران در این فیلم خوزستان است!) باز هم سوالی که پیش میآید اینست که مگر بازیگران ایرانیالاصل فیلم از قدرت تکلم برخوردار نیستند که به کارگردان و دیگر عوامل فیلم خبر نمیدهند در ایران استان یا هر منطقهای به نام عربستان نداریم؟
ساخت آمریکایی
آخرین فیلم آقای تام کروز داستان بسیار گسترده ای دارد و روایتگر خلبانی است که به تدریج تبدیل به یک مامور سیا می شود. این خلبان نقش حامل را برای این سرویس جاسوسی ایفا می کند و کم کم به کار خلاف هم می افتد و پول پارو می کند ولی بعد دستگیری مجبور می شود برای زندان نرفتن کارهای بیشتری برای سیا والبته کاخ سفید انجام دهد. کارهایی که در نیمه دوم فیلم صورت می گیرد مربوط به انقلاب نیکاراگوئه شده که اگر کمی تاریخ معاصر را مطالعه کرده باشید قطعا ربط آن را با ماجرای پرونده ایران گیت یا همان ایران کنترا می دانید. پرونده ای که تا به امروز هم بیشتر مسایل آن مسکوت باقی مانده و چیز زیادی از آن درز نشده و کسی اصل ماجرا را نمی داند. در این فیلم تا ثانیه های پایانی اشاره مستقیمی به ایران نمی شود و در همان سکانس پایانی به نقش ایران در رسوایی دولت آمریکا در جریانی به نام مک فارلین اشاره می کند.
تصادف
فیلم تصادف که از قضا برنده جایزه اسکار هم شده داستان های متعددی از کاراکترهای گوناگونی دارد که یکی از آنها را یک خانواده ایرانی ساکن لوس آنجلس تشکیل می دهد. خانواده ایرانی داخل فیلم تصادف دقیقا یک خانواده ایرانی مورد ظلم واقع شده در آمریکای معاصر هستند که به خاطر مسلمان بودنشان گاها با حملات تند و جملات شدید شهروندان این کشور روبرو می شوند.
فیلم تصادف مستقیما کاری به ایران و ایرانیان ندارد و صرفا حضور شخصیت های ایرانی باعث جذاب شدن آن برای بینندگان هموطن می شود.
خانه ای از شن و مه
فیلم که بر اساس کتابی به همین نام نوشته شده (این کتاب ترجمه شده و در بازار داخل کشور هم یافت می شود) داستان یک نظامی بازنشسته ایرانی که به همراه خانواده اش به آمریکا فرار کرده و درگیر یک سری اتفاقات با یک زوج آمریکایی می شود. بن کینگزلی که رابطه خوبی با نقش آفرینی در شخصیت های ایرانی دارد در این فیلم بازی می کند.
شهره آغداشلو هم برای بازیگری زیبای خود در مقام بازیگر دوم زن آن سال کاندیدای اسکار شد که متاسفانه موفق به دریافت این جایزه نشد ولیکن برای همیشه نامش در داوران اسکار باقی ماند.
فیزیکدان
داستان ابوعلی سینا دانشمند ایرانی که البته بازهم با یک سری تحریف های تاریخی روایت می شود ولی به خاطر بازیگری خوب بن کینگزلی می توان آن ها را مورد چشم پوشی قرار داد. اصولا در دنیای سینما به شخصیت بزرگ ابوعلی سینا کم بها داده شده و این فیلم هم جزو معدود آثاری است که مستقیما به زندگی و کارهای موثر او در تاریخ علم پزشکی می پردازد.
نگهبان: افسانه عمر خیام
داستان شاعر و منجم و ریاضیدان ایرانی خیام را روایت می کند که به همراه با آواز و ساز ایرانی در طول فیلم باعث شده که حال و هوای ایرانی سنتی آن حفظ شود. در این فیلم با اینکه بازهم ایرانیان تا حد زیادی با عرب ها یکی شده اند (مسئله ای که انگار سالیان سال طول می کشد تا بتوانیم آن را به هالیوودی های بفهمانیم) ولی اشارات خوبی هم به سنت ها و فضاهای ایرانی دارد. حضور کوتاه خواننده لوس آنجلسی آندرانیک مددیان و همسرش (شینی ریگزبی) در فیلم و ساخت موسیقی این اثر توسط خود آنها هم از نکات جالب توجه دیگر این اثر به شمار میرود.
شاهزاده پارسی شن های زمان
سری بازی های شاهزاده پارسی تا حد زیادی توانستند آبروی ایرانیان و تمدن آنها را در بازار سرگرمیهای دیجتیال بخرند. خبر ساخته شدن فیلمی از روی این بازی خیلی خوب به نظر می رسید و البته تا قبل از اکران رسمی آن! چون بعد از اکران بود که همگان متوجه شدند که فرمول تکراری اقتباس بد از روی بازی های کامپیوتری تکرار شده و فیلم مذکور یک فاجعه تمام عیار است. فروش کم فیلم و نظر منفی منتقدان و تماشاگران به این اثر هم باعث شد که ساخت ادامههای سینمایی برای آن منتفی شود.
گفتنیست این فهرست لیست کاملی نیست و آثار متعدد زیادی از جمله Rosewater (داستان مازیار بهاری در ایران) و Alexander (داستان حکمرانی و لشکر کشی اسکندر) و Under the Shadow (فیلمی ترسناک که در زمان موشک اندازی سالهای جنگ ایران و عراق در یک خانه رخ میدهد) و Syriana (که وقایه نیمه اول این فیلم سیاسی در تهران میگذرد) و Argo (داستان گروگانگیری سفارت آمریکا در ایران) و The Wrestler (داستان ظهور و افول یک کشتی کج کار آمریکایی که در یک صحنه با مبارزی ایرانی میجنگد) و… هم جا ماندهاند و صرفا نگاهی به گلچین این آثار داشتهایم.
باشد تا روزی به جای ایران هراسی، نام ایران در آثار سینمایی دنیا به نیکی بدرخشد.
نظر شما