به گزارش خبرگزاری شبستان، نام این اثر مزین به گل سر سبد خاندان نبوت و امامت دردانه رسوال الله ، حضرت زهرا(س) است و نویسنده کتاب نیز از بزرگان اهل دانش امام موسی صدر می باشد که اگر سرنوشت نامعلوم امانش می داد شاید شاهد آثار بیشتری از ایشان در عرصه های مختلف بودیم.
کتاب زهر فصلی از کتاب رسالت به زندگی حضرت زهر(س) می پردازد و الگویی تاثیر گذار از بانوی آب و روشنایی ارایه می دهد که حتی برای مخاطب امروز نیز کاربدی و حیاتی است.
زهرا فصلی از کتاب رسالت، دومین جلد از مجموعه پرتوهاست. این مقاله به درخواست «سلیمان کتانی»، ادیب و محقق مسیحی لبنانی، نوشته شده است که در مقدمه کتاب معروف او، فاطمه الزهرا وتر فی غمد، به چاپ رسیده است. امام موسی صدر در تألیف این مقدمه در حالی که به ساختار فرقهای و چند دینی لبنان و حفظ وحدت میان مسئولان اعتقاد دارد، اما لمحهای از بیان اصول و مبانی اعتقادی خود عدول نمیکند.
حضرت على(ع) مى فرماید: نزد رسول خدا رفتم. آن حضرت وقتى مرا دید خندید و فرمود: «اى اباالحسن چه شده؟» خویشاوندیم را با آن حضرت و سابقه خود را در اسلام بیان کردم و از یاورى ها و جهاده ایم با آن حضرت سخن گفتم. فرمود: «على راست مى گویى، بلکه تو بهتر از آنى که خود گفتى.»
سپس عرض کردم: «اى رسول خدا، فاطمه(س) را همسر من قرار می دهی؟» فرمود: «پیش از تو کسان دیگرى نیز چنین درخواستى کرده بودند و من خواسته آنان را با فاطمه در میان گذاشته ام، اما در چهره او آثار نارضایتى مشاهده کردم. لختى درنگ کن تا باز گردم.»
در بخشی از این اثر آمده است:«پیامبر به نزد فاطمه رفت. فاطمه بر پاى ایستاد و رداى پیامبر را برگرفت، نعلین از پاى آن حضرت به در آورد و براى وضو آب آورد و به دست خود، پیامبر را وضو داد و دو پاى آن حضرت را شست و آنگاه نشست. پیامبر به او فرمود: «فاطمه» پاسخ داد: «بلى... بلى اى رسول خدا، کارى دارید؟» فرمود: «على پسر ابوطالب، کسى است که به مراتب خویشاوندى و فضل و اسلام او به نیکى آگاهى. من از پروردگارم درخواسته ام که تو را به همسرى بهترین و محبوبترین مخلوقش درآورد. اینک ازدواج با تو را پیشنهاد داده است. تو خود در این باره چه نظرى دارى؟» فاطمه خاموش ماند، ولى رویش را برنگرداند. رسول خدا نیز در چهره او آثار ناخشنودى مشاهده نکرد. پس آن حضرت برخاست در حالى که مىفرمود: «اللّه اکبر، سکوت او قبول این پیشنهاد است.»
سپس جبرئیل به نزد محمد(ص) آمد و گفت: «اى محمد، او را به همسرى على بن ابیطالب درآور که خدا او را براى على و على را براى او پسندیده است.»
على(ع) گفت: سپس پیامبر(ص) فاطمه را به همسرى به من داد. پیش من آمد و دستم را گرفت و فرمود: «به نام خدا برخیز و بر برکت خدا بگو: ماشاء اللَّه لا حول و لا قوة الا باللَّه و توکّلت على اللَّه.» سپس دستم را گرفت و در کنار خود نشاند و آنگاه فرمود: «بار خدایا! این دو محبوبترین مخلوقات در نزد من هستند. پس تو هم این دو را دوست بدار و در نسل آنها برکت قرار ده و از جانب خودت نگاهبانى بر آنان بگمار. این دو و فرزندانشان را از شر شیطان مصون بدار...»
موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر؛ به سفارش سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران این کتاب را چاپ کرده است.
نظر شما