امربه معروف ونهی از منکر و خود مدیریتی راهکار اسلام برای نظارت برجامعه

امر به معروف و نهی ازمنکر، دو اصلی است در اسلام، که می خواهد همه چیز را اصلاح کند. به همه ماموریت داده که باید همه را وادار کنید به کارهای صحیح و جلوگیری کنید از کارهای فاسد.

خبرگزاری شبستان: نظارت و کنترل از ارکان جدا نشدنی مسئولان و مدیران در جامعه و سازمان است. کنترل را می توان تلاش منظم در جهت رسیدن به اهداف استاندارد،برای نیل به حداکثر کارآیی دانست. بنابر حکم عقل هر موجود هدف داری به کنترل و نظارت برای رسیدن به اهدافش نیازمند است. در رویکرد اسلامی نظارت بر 4 قسم است. اول نظارت الهی که مقدم است بر هر کنترل و نظارتی. دوم نظارت همگانی که ناظر بر اصل امر به معروف و نهی از منکر است. سوم نظارت بر خود یا خود کنترلی است. چهارم نظارت سازمانی که شامل نظارت مستقیم، غیر مستقیم و نظارت مخفی است. اعمال نظارت و کنترل در مدیریت اسلامی به منظور ارتقای شخصیت انسانی و به وسیله خود انسان صورت می گیرد، نه به وسیله ابزار مکانیکی (دوربین تلویزیونی)، انسان زمینی(بازرسان علنی) و انگیزه های مادی (تشویق و تنبیه یا پول).
 

طرح مسئله
ما مسلمانان اعتقاد داریم که اسلام به عنوان دین خاتم از چنان جامعیت و شمولی برخوردار است که برای هر پرسشی در تمام ادوار تاریخ و در تمام زمینه ها پاسخی قانع کننده و معقول دارد. لذا بررسی مدیریت با رویکردی اسلامی ضروری می نماید. یکی از قسمت های مهم مورد بحث در علم مدیریت کنترل و نظارت بر سازمان است. بر این اساس به نظر می رسد باید به فکر استخراج پاسخی جامع و کامل برای چگونگی کنترل و نظارت بر سازمان با رویکردی اسلامی به آن باشیم. در این مقام پرسش های گوناگونی مطرح است؛ اساسا کنترل و نظارت بر سازمان چیست و ضرورت بحث از آن کدام است؟ آیا سازمان های ما به کنترل و نظارت نیازمندند؟ فرآیند کنترل در سازمان چگونه است؟ نحوه نگرش اسلام و یا به عبارتی رویکرد اسلام به کنترل و نظارت چگونه است؟ پرسش های زیادی در این باب مطرح است؛ که نمونه های دیگر ذکر خواهد شد. قابل ذکر است که این مقاله عهده دار پاسخ به مسائلی است که پیش از این مطرح شد.


در صورت اجرای راه حل های پیشنهادی اسلام در این باب چه آثار مثبتی مترتب است؟ آیا واقعا کنترل و نظارت با رویکردی اسلامی در سازمان های ما عملی شده است؟ به روشنی پیداست که پاسخ این سوال منفی است، حال با توجه به دین داری مردم چه علل و عواملی مانع از تحقق این مهم است؟ راهکارهای دست یابی به این مهم کدامند؟ و غیره.


1. چیستی کنترل و نظارت بر سازمان و ضرورت بحث از آن 
1.1: ضرورت بحث
در ابتدا لازم است ضرورت پرداخت به مقوله کنترل و نظارت مورد بحث قرار گیرد. یک سازمان در روند شکل گیری و حرکت به سمت اهداف تعیین شده، همواره با موانع گوناگونی روبرو می شود که این موانع هر یک به فراخور توان، در به انحراف کشاندن سازمان به سمت مسیر های پیش بینی نشده و گاه متوقف نمودن آن فعالند. پذیرش این واقعیت نشان می دهد که ضرورت دارد یک مکانیزم کنترل مبتنی بر استانداردهای خاص و مشخص، تضمین کننده و حافظ بقای اهداف سازمان باشد.
به عبارت دیگر اگر مدیریت را اداره حرکت انسانها و جوامع با نظر به دو ساحت انسان آنچنان که هست و انسان آنچنان که باید، در مسیر هدفهای مادی و معنوی تعریف کنیم تنها راه حلی که ما را کمک می کند تا به بی راهه نرویم و در مسیر حرکت کنیم، همین فرآیند کنترل و نظارت است.

2.1.چیستی کنترل و نظارت
درباره مفهوم کنترل و چیستی آن، نظرات متفاوت و متعددی وجود دارد. عده ای بر این باورند که کنترل یکی از وظایف حائز اهمیت مدیران است که ضمن ارتباط با سایر وظایف آنها عاملی موثر در تحقق اهداف و برنامه های سازمان تلقی می شود. به عبارت دیگر فرآیند کنترل وضع موجود را با وضع مطلوب مقایسه می کند و بر اساس این مقایسه به برنامه ریزی مجدد مبادرت می نماید.
عده ای دیگر بر این باورند که کنترل اصلاح گر سازمان است یعنی با اقدامات اصلاحی تنظیم سیستم را بر عهده می گیرد.
 

گروهی دیگر کنترل را چنین تعریف می کنند: فراگرد کنترل به مقایسه بایدها و هست ها می پردازد و فاصله وضع موجود تا وضع مطلوب را اندازه می گیرد و از طریق آن، می توان فهمید که آیا پیش بینی های برنامه ریزان صحیح بوده است یا خیر، نقطه مشترک بین اکثر نظریه پردازانی که درباره کنترل نظر داده اند استمراری بودن این فعالیت می باشد.
برای جمع بندی می توان به این عبارت اشاره کرد: «کنترل تلاش منظمی است در جهت رسیدن به اهداف استاندارد، طراحی سیستم بازخورد اطلاعات، مقایسه اجزای واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده و سرانجام تعیین انحرافات احتمالی و سنجش ارزش آنها بر روند اجرایی که دربر گیرنده حداکثر کارآیی است.»

 

2. نیاز یا عدم نیاز سازمان ها به کنترل و نظارت
عقل آدمی حکم می کند هر موجود هدف داری که بخواهد در مسیر مستقیم و درست طی طریق کند، نیازمند نوعی کنترل و نظارت است. استاد مطهری در این باره می فرمایند: «عقلًا قابل قبول نیست که موجودى بدون یک نظارت مدبّرانه آناً و دفعتاً موجود گردد.» سازمان را نیز می توان به مثابه یک موجود هدف دار در نظر گرفت. لذا سازمان ها در چند مرحله نیازمند کنترل و نظارت هستند.
مرحله اول مرحله تاسیس سازمان است. ساختارهای سازمانی، چارت سازمانی، رویکردها و غیره که از مهم ترین عناصر سازمانی می باشند، در مرحله تاسیس شکل می گیرد.
مرحله دوم، مرحله هدایت سازمان به سمت اهداف از پیش تعیین شده است. شاید مهم ترین نقش کنترلی در سازمان در همین مرحله باشد.
مرحله سوم، مرحله ای است که سازمان به اهداف خود رسیده و اکنون نیاز به حفظ این اهداف و دست یابی به اهدافی بالاتر دارد. در این مرحله هم نقش هدایت و کنترل، نقش مهم و تاثیر گذاری است.


3. چگونگی فرآیند نظارت و کنترل در سازمان
فرآگرد کنترل از چهار مرحله اصلی تشکیل می شود:
1.3. تعیین معیار ها و ضوابط کنترل: برنامه ریزی مستلزم شناخت دقیق اهداف سازمان است. منظور از تعیین معیار ها و ضوابط کنترل، تعریف و تفسیر اهداف سازمان در قالب بازداده های دقیق و قابل سنجش است. تعیین معیار ها با همه مراتب برنامه ریزی سر و کار دارد.
2.3.مقایسه عملکردها با اهداف و استانداردها: چنین مقایسه ای دست نایافتنی است، مگر با کنترلی دقیق و نظارتی همه جانبه.
3.3. تشخیص میزان انحراف ها و بررسی علل بروز آنها: انحرافها از طریق مقایسه نتایج عملیات با اهداف و معیار های از پیش تعیین شده، شناسایی می شوند. همان طور که در بخش قبلی هم بیان شد لازمه مقایسه دقیق، کنترل و نظارت دقیق می باشد.
4.3. تنظیم و اجرای برنامه ها و اقدامات اصلاحی: اگر نتیجه عملیات از استانداردها پایین تر باشد، تنظیم و اجرای برنامه های اصلاحی ضرورت می یابد.
پس از مشخص شدن این موضوع که راه ها و فرآیند کنترل و نظارت در سازمان چگونه است، بررسی این مطلب که رویکرد و نگرش اسلام به کنترل و نظارت بر سازمان چگونه است، ضروری است.


4. رویکرد اسلام به کنترل و نظارت سازمانی:
تا اینجا متوجه شدیم که مدیر برای اینکه بتواند، سازمان و اعضای سازمان را رشد دهد، به ابزاری به نام نظارت و کنترل نیاز دارد. استاد مطهری در این زمینه می فرمایند: رشد یعنى قدرت مدیریّت. وقتى که انسان مى‏خواهد انسانهاى دیگر را اداره کند یعنى وقتى که موضوع رشد اداره انسانهاى دیگر باشد، آن را «مدیریّت و رهبرى» مى‏نامیم. این نوع از رشد در اصطلاح اسلامى «هدایت» و به تعبیر رساتر «امامت» نامیده مى‏شود. بنابر این می توان ابزار هدایت و امامت را نظارت دانست.
 

در این مقام برای بررسی سطوح و انواع نظارت و کنترل دسته بندی های زیادی انجام شده؛ ولی شاید بهترین دسته بندی قابل ارائه در این بحث که از جامعیت و شمول کافی برخوردار باشد، این گونه باشد:

1.4. نظارت الهی
اسلام به پیروان خود می آموزد که خدای مستجمع جمیع صفات، هر آیینه ناظر و شاهد بر اعمال وی می باشد. چنین بنده ای که همیشه ناظری برای اعمال و رفتار خود ببیند، یقینا نیازی به نظارت و کنترل مدیر ندارد. لذا در این دیدگاه تنها مسئولیت مدیر افزایش بصیرت کارکنان سازمان در جهت خداشناسی است.
در این باب آیات و روایات فراوانی وجود دارد که این مقام تنها به بررسی اهم آنها اکتفا می کند.
خدای سبحان بارها در قرآن کریم به اینکه شاهد و ناظر اعمال و رفتار و کردار بندگان است گواهی داده:
إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ ، اللَّهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُون‏، بِما یَعْمَلُونَ بَصیر، أَنَّ اللَّهَ سَمیعٌ بَصیرٌ، إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبیرٌ بَصیر، إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد، إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیر، بَصیرٌ بِما تَعْمَلُونَ، إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ بَصیر .
 

استاد مطهری در توضیح این آیات می فرمایند: «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلونَ بَصیرٌ» و خدا به همه آنچه شما انسانها اعم از کافر و مؤمن انجام مى‏دهید، آگاه است؛ کوچکترین عملى از اعمال شما از دید الهى دور نمى‏ماند و هیچ چیزى از او پنهان نمى‏ماند. این آیه مربوط به خود انسان بود. قابل درک است که مفهوم کلی همه این آیات در کلمه بصیر مشترک است.
بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ، استاد مطهری در توضیح این آیه می فرمایند: ابتدا خودتان اعمالتان را بازرسى کنید، دقت کنید؛ بعد مى‏گوید خداوند به اعمال شما آگاه است؛ یعنى تو خیال نکن اگر دقت نکردى چشم دیگرى نیست که دقت کند؛ یک چشم بسیار بسیار دقیقى هست، او مى‏بیند. پس تو یک وقت این جور فکر نکن که حالا مى‏فرستیم هر چه شد شد، یک جور دیگر مى‏گوییم. نه، این جور نیست. خدا قبل از تو اعمال تو را مى‏بیند. پس تو در اعمال خودت دقت کن. 
همچنین امام علی علیه السلام فرموده اند: « قد علم السرائر. و خبر الضمائر. له الاحاطه بکل شئ و غیره» یعنی خداست که به رازها داناست و بر درونها بیناست. بر هر چیز احاطه دارد و چیره است، و بر هر چیز تواناست.
و یا در بیان علم و قدرت خدا می فرمایند: « و لا یعزب عنه عدد قطر الماء، و لا نجوم السماء، و لا سوافی الریح فی الهواء و ...» یعنی از علم او پنهان نیست شمار قطره های باران و نه ستارگان آسمان و نه خاکریزه ها که باد با خود به آسمان برد و ... .
 

و عرض شد از این حیث آیات و روایات بسیار است. همه اینها ناظر بر نظارت خدای سبحان بر عالم ماده و فرای آن است .
با توجه به آنچه بیان شد اگر کارکنان سازمان باور داشته باشند که خدای بصیر و خبیر همواره ناظر و شاهد اعمالشان است دیگر نیازی به نظارت عامل خارجی ندارد و همواره خدا را ناظر بر اعمالش می داند و آنچه باید انجام دهد را انجام می دهد.


2.4.نظارت همگانی
در اندیشه و ایدوئولوژی اسلامی نظارت همگانی مقارن و مرادف است با یک فریضه اسلامی به نام امر به معروف و نهی از منکر. لازم به ذکر است که نگارنده این سطور بر این باور است که نظارت همگانی و امر به معروف و نهی از منکر مهم ترین راه کنترلی و نظارتی است. لذا در این باب تفصیلا بحث و گفتگو می شود.
در جامعه شناسی مفهوم نظارت همگانی و اجتماعی یکی از مفاهیم پایه و بنیادی است، چرا که این امر آثار متعددی را از لحاظ اجتماعی بر جامعه باقی می گذارد. نظارت را به دو بخش نظارت عام و خاص طبقه بندی می کنیم. وظیفه مسئولان هر سازمان و نهاد اجتماعی است که با فرهنگ سازی لازم در این زمینه مردم را به مشارکت اجتماعی و همگانی سوق دهند.
 

باید همواره به این اصل توجه داشته باشیم که تحقق مفهوم نظارت همگانی در سازمان در نهایت به عنوان ابزاری برای افزایش کارآیی سازمان و در سطح ملی موجب افزایش کارایی نظام تبدیل خواهد شد.
نظارت همگانی به مثابه یک سرمایه اجتماعی محسوب شده و برای تحقق آن به همکاری تمام مدیران یک مجموعه نیاز است در صورتی که نظارت همگانی به خوبی در مجموعه سازمان نهادینه شود ما می توانیم شاهد کاهش تخلفات اداری در سازمان و اداره خود از یک سو و همچنین افزایش اعتماد افکار عمومی از سوی دیگر باشیم. مسئولان باید بدانند که نظارت همگانی یک فرصت است و نه یک تهدید چرا که به کمک اطلاعات و مصالح بدست آمده از این طریق، امکان رسیدن به مدیریت خوب سازمانی نیز فراهم می شود.


یکی از عواملی که موجب معنی دار شدن مفهوم نظارت همگانی می شود، ارتباط نظارت با پیشبرد اهداف سازمان می باشد. هر فردی در جامعه، در هر مقام، موقعیت، دانش و قدرتی که قرار دارد باید در ارتباط با این مهم احساس مسئولیت کند. همچنین نظارت همگانی جزء مسائلی است که تمام ادیان الهی به خصوص اسلام به آن تأکید دارد. می توان به جرأت بیان کرد که بهترین شیوه نظارت همگانی همان امر به معروف و نهی از منکر می باشد.
شما و ما موظفیم که هم در تمام اموری که مربوط به دستگاه های اجرایی است امر به معروف کنیم. و اگر اشخاصی پیدا می شوند که خلاف می کنند معرفی کنیم به مقاماتی که برای جلوگیری مهیا هستند. بنابراین امر به معروف و نهی از منکر بر همه واجب است و سفارش به حق از اموری است که بر همه واجب است.
 

به عبارت دقیق تر امر به معروف و نهی ازمنکر ، دو اصلی است در اسلام، که همه چیز را می خواهد اصلاح کند. یعنی با آن دو اصل می خواهد تمام اقشار مسلمین را اصلاح کند. به همه ماموریت داده، به همه افراد زیر پرچم ماموریت داده که باید همه را وادار کنید به کارهای صحیح و جلوگیری کنید از کارهای فاسد.
لذا امر به معروف و نهی از منکر با اصلاح همراه است. جامعه را اصلاح می کند. کما اینکه امام حسین علیه السلام در این باب فرموده اند: «انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی و ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر».
و یا امام خمینی (ره) فرموده اند: «اصل امر به معروف و نهی از منکر (نظارت همگانی) برای همین است که جامعه را اصلاح کند.»
 

حال جای بحث اینجاست که برای عمل به امر به معروف و نهی از منکر باید چه کار کنیم؟
1.2.4.شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر
هدف اساسی در امر به معروف و نهی از منکر تحقق معروف و زدودن منکر است. برای رسیدن به این هدف باید به دنبال مؤثرترین شیوه باشیم.


1) تبلیغ عملی: اولین شیوه بسیار مؤثر در امر به معروف و نهی از منکر تبلیغ عملی است.
مهمترین عامل موفقیت پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) در گسترش اسلام در همین نکته نهفته است و پیامبر اکرم (ص) در حفر خندق و ساختن مسجد قبل از این که دیگران را تشویق به این کار کند خود پیشقدم بود. همین طور امامان معصوم (ع).
2) احترام به شخصیت افراد: دومین اصلی که در تأثیر امر به معروف و نهی از منکر شایان توجه است، احترام به شخصیت افراد می باشد. مرتکبان منکر تا وقتی که متجاهر به گناه نشده اند و علنی دست به آن نیالوده اند، محترم هستند و نباید به هتک حرمت آنها پرداخت.
3) ارشاد تدریجی: این توقع نابجایی است که بخواهیم کسانی را که در گرداب منکرات غلطیده اند یک باره از گرداب در آوریم و از آنها مسلمان زمان سازیم. اصولا" تربیت، امری تدریجی است و رذایل و فضایل هیچ کدام یک مرتبه در جان انسان ها به وجود نمی آیند. و از رموز مهم نزول تدریجی قرآن همین است، زیرا قرآن کتاب تربیت است.

 

4) نرم خویی و محبت: از شیوه های بسیار مؤثر و مهم در امر به معروف و نهی از منکر، نرم خویی و محبت است: خصلتی که موفقیت پیامبر اکرم (ص) بنا به تصریح قرآن کریم مرهون آن بوده است.
5) تشویق به ارزشها: از امتیازات مکاتب الهی همین تشویق به خوبیهاست. پیامبر اکرم (ص) از عنصر تشویق برای پیشبرد اهداف خود فراوان استفاده می کرد. برای آنان که دو رکعت نماز برای خدا خوانده بودند، جایزه تعیین می کرد. پُست های حساس سیاسی، فرهنگی و نظامی را به افراد لایقی می سپرد و بدین ترتیب، امت را به نیکی و پاکی دعوت می فرمود؛ همچنان که اسامه بن زید هجده ساله را فرمانده لشکر قرار دادند و غیره.
6) ایجاد فضای امر و نهی: بدون تردید، محیط هر چند نقش زیربنائی ندارد، ولی در پرورش فضایل و رذایل نقش اساسی دارد. رسالت انبیاء نیز مبتنی بر این اصل بود که محیط را به گونه ای آماده سازند تا خود مردم «قائم به قسط و عدالت» باشند. لیقوم الناس بالقسط». لذا پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته».
 7) برخورد عملی با مرتکبان منکر: اگر در کنار شیوه های گذشته، این شیوه را مدنظر نداشته باشیم، بدون شک امر به معروف و نهی از منکر بی ثمر خواهد ماند.
 

بنابر آنچه بیان شد امر به معروف و نهی از منکر دارای آثار مثبتی است که از آن دست می توان به موارد ذیل اشاره کرد.
2.2.4.آثار و فواید امر به معروف و نهی از منکر
1)تبدیل شدن به بهترین امت و ملت از دیدگاه قرآن کریم.
2)دور شدن جریان نفاق و منافقین از جامعه به وسیله امر به معروف و نهی از منکر.
3)نزول رحمت الهی. « مردان و زنان باایمان، ولىّ(و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهى از منکر مى‏کنند؛ نماز را برپا مى‏دارند؛ و زکات را مى‏پردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت مى‏کنند؛ بزودى خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار مى‏دهد؛ خداوند توانا و حکیم است‏.»
4)از دیدگاه قرآنی چنین جامعه ای رستگار می شود. «باید از میان شما، جمعى دعوت به نیکى، و امر به معروف و نهى از منکر کنند و آنها همان رستگارانند».
5)ایجاد حس رقابت در جامعه برای به عهده گرفتن کار های خیر؛« به خدا و روز دیگر ایمان مى‏آورند. امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند.و در انجام کارهاى نیک، پیشى مى‏گیرند. و آنها از صالحانند»
6)مبارزه با فساد
7)قطع فحشا
8)اصلاح مطبوعات و رسانه ها.
9)اجرای احکام و حدود اسلامی.
10)استقلال فرهنگی و جلو گیری از غرب زدگی.
و آثار مفید فراوانی دارد که این مقام در پی بررسی آنها نمی باشد.
پس از بررسی آثار و فوائد و نحوه عملی کردن آن به نظر می رسد چگونگی اجرای امر به معروف و نهی از منکر، ضروری است.
3.2.4.سازوکار های اجرایی نظارت همگانی (امر به معروف و نهی از منکر):
امام خمینی در این باره می فرمایند: «ما مبارزه با فساد را با دایره امر به معروف و نهی از منکر که یک ستاد مستقل بدون پیوستگی به دولت است آغاز می کنیم.»


همچنین استاد مطهری در باب دایره احتساب می فرمایند: «تمام کارهایى که امروز شهرداریها انجام مى‏دهند، جزء امر به معروف و نهى از منکر بوده است. تمام کارهایى که شهربانى انجام مى‏دهد، نیز در حوزه احتساب بوده است.» به هر حال دایره حسبه همان دایره امر به معروف و نهى از منکر بوده و رنگ و صبغه دینى داشته است. محتسِبین و مخصوصاً آنان که در رأس دایره حسبه بوده، مى‏بایست هم عالم و مطلع باشند و هم با ورع و تقوا و امانت. و یک نوع احترام دینى در میان مردم داشته باشند. «محتسِب» ناظر و مراقب اعمال مردم بوده که مرتکب منکرات نشوند و مخصوصاً می خوارگى و می خواران را سخت تحت نظر قرار مى‏داده.» به هر حال همچو دایره‏اى به نام امر به معروف و نهى از منکر در تاریخ اسلام به وجود آمده و دایره وسیعى بوده است. هرچند حسبه و احتساب از آن نظر که وابسته به دستگاه حکومت و خلافت بوده، نمى‏توانسته کاملًا اسلامى باشد، اما نظر به اینکه خواسته مردم در مورد اجراى احکام و مقررات اسلامى آن را به وجود آورده بود، نسبتاً دایره مفید و ثمربخشى بوده است و حتى کتابهاى بسیار خوب و نفیس در موضوع حسبه و وظایف محتسب نوشته شده است.»
«نکته دیگر اینکه مطالعه تاریخ حسبه و احتساب معلوم مى‏کند که در سابق شعاع دید مسلمین امتداد بیشترى داشته و امر به معروف و نهى از منکر را محدود نکرده بودند به چهارتا مسئله عبادات، بلکه این اصل را عملًا ضامن همه اصلاحات اخلاقى و اجتماعى خود مى‏دانسته‏اند.»
اگر بخواهیم بحث از امر به معروف و نهی از منکر را جمع بندی کنیم ، می توانیم به اینجا برسیم که می توان با آموزش و انگیزش همگانی این فریضه الهی، نظارت و کنترل همگانی را در جامعه به وجود آورد.


3.4.خود کنترلی یا خود نظارتی
در عصر حاضر جوامع مختلف می کوشند تا از راههای گوناگون خود کنترلی را در افراد و سازمانهای خود تحقق بخشند و یا آن را تقویت کنند. تصور کنید اگر افراد سازمان، خود را کنترل کنند، کار مدیریت تاچه حد آسان خواهد شد. در چنین حالتی، بدون حضور مقام مافوق هم کارکنان بدون ترس از عواقب کنترل، وظایف خویش را انجام می دهند. اما آیا چنین وضعیتی عملی است؟ قطعاً جواب مثبت است. بیدارکــردن وجدان فردی و تقویت حس میهن پرستی، فرهنگ سازی و رشد آگاهیهای افراد از اثرات مثبت و مفید خودکنترلی، عواملی هستند کــــــه به تحقق خودکنترلی سرعت می بخشند.

 

1.3.4.ماهیت و هدف خودکنترلی
خودکنترلی، ایجاد حالتی است در درون فرد که او را به انجام وظایفش متمایل می سازد، بدون آنکه عامل خارجی او را تحت کنترل داشتــــه باشد. هدفی که در خودکنترلی دنبال می شود ارائه یک شخصیت سالم است که به بلوغ فکری رسیده و در برابر انواع مشکلات از خود مقاومت نشان می دهد و خود با بینش عامل آن را انتخاب می کند و علاوه بر محیط کار در زندگی شغلی خویش نیز خودکنترل می شود، و این میسر و ممکن نخواهد بود مگر اینکه بسترهای مناسب در سازمان فراهم شود تا خودکنترلی در سازمان نهادینه شود که مواردی از آن عبارتند از:

1) ایمان به خدا و اعتقادات مذهبی: دراسلام زمینه های مناسب برای رشد خودکنترلی افراد فراهم است. فرد مسلمان خود را در مقابل خدا مسئول می پندارد، نه در مقابل رئیس و سازمان. التفات و توجه به حرام و حلال و پرهیز از گناه شیوه هایی هستند که فرد مسلمان را خودکنترل می سازند و فرد همیشه خدا را ناظر اعمال خود می داند.(نظارت الهی).همچنین هدف بسیاری از دستورات اسلامی مثل نماز و روزه و ... آموزش و تمرین خود کنترلی می باشد.
2) توجه به شخصیت و حرمت کارکنان: واگذاری اختیارات و مسئولیت به کارمندان و مشارکت آنان در تصمیم گیریها اعتماد به نفس لازم را به آنان خواهد داد و احساس خواهندکرد که سازمان روی افرادش حساب ویژه ای دارد و آنها نیز می توانند نظرات و پیشنهادات خود را ارائه دهند و در رشد سازمان سهیم باشند.
3) رضایت شغلی و ارضای نیازهای کارکنان: هرچه کارکنان به شغل و کار خود علاقه مند باشند و سازمان نیز حقوق و امکانات مناسب را برای افراد فراهم سازد به همان نسبت، افراد تمایل بیشتری برای کنترل خود نشان می دهند. برعکس اگر دستمزد پایین و امکانات رفاهی محدود باشد، سخن گفتن از کنترل افراد هیچ ثمری نخواهد داشت و کارکنان یا شغل دوم را انتخاب می کنند و یا به فساد و رشوه گیری در محیط کار گرایش پیدا می کنند.
4) دادن انگیزه و تشویق افراد به خودکنترلی: اگر کارکنان بخواهند و اراده لازم را کسب کنند انگیــــزه خودکنترلی را راحت تر می توانند به دست آورند زیرا انگیزه نیرویی است که آنها را در جهت خودکنترلی رهنمون می سازد و اگر احساس کنند که خودکنترلی منافع خود و سازمانشان را حفظ می کند خود به خود یک عامل برای تشویق افراد به کنترل خود می شود.
5) حس تعلق و وفاداری به سازمان: اگر افراد سازمان را به مثابه خانه خود در نظر بگیرند و آن را به عنوان سرپناه قلمداد کنند در آن صورت کارکنان خود را در موفقیت و یا شکست سازمان سهیم می دانند. این تعلق خاطر موجب می شود که آنها تا پایان همکاری با سازمان نسبت به آن وفادار باقی بمانند. در آن صورت خودکنترلی غرورآفرین خواهدبود.

 

2.3.4.مرز بین کنترل و خودکنترلی
کنترل فرایندی است که مدیر ازطریق آن تطابق عملیات انجــام شده را با فعالیتهای برنامه ریزی شده می سنجد و بین بایدها و هست ها مقایسه می کند؛ زیرا با کنترل است که برنامه ریزان به صحت پیش بینی خود پی خواهند برد و درغیر این صورت هیچ برنامه ای بدون کنترل به درستی اجرا نمی شود. لذا باید بین این دو مرز مشخصی وجود داشته باشد و از هرگونه افراط و تفریط دوری شود؛ زیرا هر دو و به تناسب برای سازمان ضروری هستند. نظارت و کنترل وظیفه اساسی مدیر است و باید به وسیله آن از منابع و افراد سازمان حداکثر کارایی و اثربخشی را درجهت نیل به اهداف سازمان به دست آورد. بنابراین، جایگاه هر دو در سازمان باید حفظ شود، ضمن اینکه افراد خودکنترلی را رعایت می کنند، مدیر نیز باید با رعایت ضوابط، کنترل لازم را در سازمان اعمال کند و این باعث می شود رابطه کارکنان و مدیر دوستانه باشد و هزینه های کنترل نیز کاهش یابد. پس نمی توان گفت که چون افراد خودکنترل اند، احتیاجی به کنترل از طرف مدیر نیست.
خودکنترلی یک ضرورت است برای سازمان، و فرد چاره ای جز انتخاب آن ندارد، اگر می خواهد شرافتمندانه کار کند و زندگی خود را بچرخاند. سازمان نیز برای تحقق اهداف، چاره ای جز کنترل ندارد تا ازاین راه بتواند نارسائیها را شناسایی و در رفع آنها اقدام کند.
لذا برای جمع بندی خود کنترلی می توان به این نکته اشاره کرد که هر کس در هر جا هست،کارش را خوب انجام دهد.و کار به این نداشته باشد که دیگری کارش را چه طور انجام می دهد.البته دیگری را باید نصیحت کند و امر به معروف کند، ولی در عین حال باید بداند که اگر دیگری کارش را خوب انجام نداد،تکلیف انجام خوب کار از وی ساقط نمی شود.


5.نتیجه گیری
برای جمع بندی می توان این چنین بیان کرد که مفهوم نظارت و کنترل از دیدگاه غربی و اسلامی با توجه به اهداف مدیریت در غرب و اسلام باهم تفاوت های بنیادینی دارد از دیدگاه غرب مدیریت و کنترل با هدف کسب سود بیشتر اعمال می شود این نظارت بیرونی بوده و برافراد سازمان تحمیل می شود زیرا در این دیدگاه انسان در سازمان و محیط کار موجود ی است که کار برای او اجتناب ناپذیر است و باید با نظارت و کنترل دقیق و توام با سختگیری وی را وادار به فعالیت بیشتر کرد. نظارت و کنترل در این معنا تحقیر شخصیت انسانی کارمند را در سازمان به دنبال دارد
در صورتی که از دیدگاه مدیریت اسلامی ، در درجه ی اول هدف نظارت و کنترل تشویق نیروهای انسانی به ترس از خدا و نظارت او بر اعمال و کردار است. رشد و کمال ایشان در سازمان و جامعه بوده و این نظارت درونی است. یعنی فرد علاوه بر اینکه خدا را در درون خود ناظر و حاضر می بیند خود نیز به نظارت و کنترل خود می پردازد در این دیگاه انسان از کار بیزار نیست و موجودی است که کار جوهر وجودی اوست و کار او را به کمال می رساند و استعدادها ی بالقوه اش را شکوفا می سازد.
اعمال نظارت و کنترل در مدیریت اسلامی به منظور ارتقای شخصیت انسانی و به وسیله خود انسان صورت میگیرد،نه به وسیله ابزار مکانیکی (دوربین تلویزیونی) ، انسان زمینی(بازرسان علنی) و انگیزه های مادی (تشویق و تنبیه یا پول).

نویسندگان: حمیدرضا صادقی نیارکی، سید محمد حسین هاشمی گلپایگانی

 

منابع و مآخذ:
1) قرآن کریم
2) نهج البلاغه،سخنان گهر بار امیر المومنین،ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی،شرکت انتشارات علمی و فرهنگی،تهران 1380
3) علی رضاییان،اصول مدیریت،، سازمان مطاله و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها(سمت)،تهران،1385
4) علی رضاییان،مبانی سازمان و مدیریت، سازمان مطاله و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها(سمت)،تهران،1385
5) روح اله الموسوی الخمینی، صحیفه امام،ج10 موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،تهران،چاپ چهارم،1385
6) روح اله الموسوی الخمینی، صحیفه امام،ج13 موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،تهران،چاپ چهارم،1385
7) روح اله الموسوی الخمینی، صحیفه امام،ج18 موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،تهران،چاپ چهارم،1385
8) روح اله الموسوی الخمینی، صحیفه امام،ج6 موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،تهران،چاپ چهارم،1385

9) مرتضی مطهری،مجموعه‏آثار،ج1،صدرا،تهران،چاپ سیزدهم،1385
10) مرتضی مطهری،مجموعه‏آثار،ج3،صدرا،تهران،چاپ سیزدهم،1385
11) مرتضی مطهری،مجموعه‏آثار،ج4،صدرا،تهران،چاپ سیزدهم،1385
12) مرتضی مطهری،مجموعه‏آثار،ج27،صدرا،تهران،چاپ سیزدهم،1385
13) مرتضی مطهری،مجموعه‏آثار،ج20،صدرا،تهران،چاپ سیزدهم،1385
14) مرتضی مطهری،مجموعه‏آثار،ج17،صدرا،تهران،چاپ سیزدهم،1385
15) ،مرتضی مطهری،حماسه حسینی صدرا، تهران،1387،چاپ پنجاه و هفتم،جلد اول،ص 136
16) لهوف سید ابن طاووس
17) www.imi.ir

 

پایان پیام/

 


 

کد خبر 71956

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha