حبیبه بدری: نرگس کریمی خواهر حاج داوود کریمی است، همسرش را هم در دوران انقلاب از دست داده و به همین دلیل در جنگ حضور مستقیم نداشته، اما در همه سالهای جنگ معلمی بود که در پشت جبهه در بخش آموزش امدادگری فعال بود و در کنار آن فعالیتهایی چون فرستادن بچهها به اردوهای نظامی را نیز انجام میداد.
نرگس 14، 15 ساله بعد از خواندن زندگی جمیله بوپاشا دختر الجزایریآنقدر برایش بت شده بود که دلش میخواست برود او را ببیند، چرا که او الگوی یک مبارز برای جامعه دختران آنروز بود،اما او می گوید: بعد که انقلاب شد دیدییم که چقدر جمیلهها داریم که آنها را نمیشناسیم. اگر مردانی در 17 شهریور کشته شدند، زنانی هم در کنارشان بودند؛ اما این موضوع ثبت و ضبط نشده.
او اما خاطرات جنگ را خوب ثبت و ضبط کرده، مانند خاطرات شنیده نشده از شهید محمد جهانآرا، فرمانده سپاه خرمشهر.
آنچه می خوانید حاصل دغدغه های امروز و درد دل ها و ذکر خاطرات سال های دفاع مقدس از زبان نرگس کریمی است، وقتی «کافه خبر» میزبان خبرنگار شبستان بود.
_ شروع کننده جنگ ما نبودیم، طرف مقابل بود، ما دفاع کردیم. جنگ چه در یک خانواده باشد و چه در یک کشور آزار دهنده است. صلح چیزی است همه انسانها دوستش دارند و انسان بالغ و رشد یافتهای پیدا نمیکنیم که طالب جنگ باشد. آنقدر که در قرآن از صلح و مشتقاتش گفته شده، از جنگ گفته نشده است، جنگ منفور جامعه است. وقتی میکروبی وارد بدنمان میشود بدن شروع به دفاع میکند. امروز دنیا دارد به سمتی میرود که بساط جنگ را برچیند.
_ زنان در جنگ بیشترین نقش را دارند؛ اما بیشترین آسیبها را میبینند. بعد از جنگ هم این آسیبها ادامه دارد. مارگارت میل که روی مردمشناسی جنگ کار کرده است جمله معروفی دارد که میگوید: «نخستین وظیفه ما برچیدن بساط جنگ از جوامع است. جنگ از آنجایی شروع میشود از همان جا باید صلح را شروع کنیم.
_ هنگام جنگ همه آسیب میبینند، و اولین قربانیان آن زنان و کودکان هستند. وقتی جنگ میشود مرد که به جنگ میرود، نقش زن چند برابر میشود. او نقش مرد را هم به عهده میگیرد، حالا اگر آن مرد برگردد یا مجروح یا جانباز یا شیمیایی یا اسیر بر میگردد. هر کدام از اینها پیامدهایی برای خانواده دارد. وقتی مردها از خانوادهشان خارج میشوند، زنها این مسئولیت را به عهده میگیرند.
_ در هیچ جای دنیا ملتی را پیدا نمیکنیم که حماسه نداشته باشد. همه حماسههایی دارند که به آن افتخار میکنند. ملت بدون حماسه، ملت بدون حافظه است.
_ همه ملتهایی که تاریخ را نوشتهاند، روایتشان مردانه بوده است. در حالی که تاریخ چون برای یک جامعه است همه انسانها در آن نقش دارند. باید بدانیم که جریان دفاع مقدس ما و یا تاریخ انقلاب ما که مکتوب و تصویری شده است، هم زنان و هم مردان در آن نقش داشتهاند. آقای مطهری میگوید که تاریخ اسلام ما تاریخ «مذنث» بوده. حتی در مشروطه آنقدر که ستارخان و باقرخان را میشناسیم، زنانی که درکنار آنها جنگیدهاند را نمیشناسیم. این خانمها را معدود آدمهایی که تاریخ خواندهاند میشناسند.
_ این واقعیت وجود دارد که ما روایت زنانه از جنگ نداشتهایم. کمتر زنانی آمدهاند خاطراتشان از جنگ را مکتوب کردهاند، اکثر فیلمنامهها را مردها نوشتهاند و بیشتر فیلمها را مردان ساختهاند، این شده که روایتهای زنانه در تاریخمان کم میبینیم. حتی وقتی تصویرهای دفاع مقدس را میبینیم، زنان را در نقش کسانی میبینیم که دارند مردهایشان را بدرقه میکنند، اصلا ندیدهایم زنانی را که اسلحه در دست داشته و دوشادوش مردان جنگیدهاند.
_ زنان در تاریخ نقش داشتهاند، اما کسی درباره آنها چیزی ننوشته است، یک بخشی هم خود زنان مقصر هستند که نیامدند خاطراتشان را بازگو کنند. ما چقدر تاریخنویس زن داریم.
_ سال 62 یکی از علما نامهای به امام نوشت حالا که انقلاب پیروز شده، ما خواهشی از شما داریم که خانمها به خانه برگردند. این حرف مصداق این نظریه پارسون در جامعهشناسی است که زنان نقش خانگی دارند؛ باید بپزند و شیر دهند و مردان باید کار کنند. این نامه را به امام دادند، امام پاسخی ننوشتند تا پیام روز زن را دادند. ایشان در دیداری که با خانمها داشتند گفتند: زنان باید در مسایل اجتماعی و نظامی وارد شوند. یکی از دستاوردهایی که نهضت امام (ره)برای زنان داشت، خودباوری بود که بدانند چه هستند.
_ شهید محمد جهانآرا مسئولیت بخش تسحلیات سپاه را در زمان محاصره خرمشهر به گروهی از زنان سپرده بود. تعدادی از آنها هنوز هستند، وقتی قصههای زندگیشان را میشنوی، فکر میکنی که واقعیت ندارد. آنها خیلی از رموز دفاعی را بلد بودند. در فیلمی که هر سال از 45 روز مقاومت خرمشهر از تلویزیون پخش می شود، در حرکت سریع دوربین دختری دیده می شود که مانتو پوشیده و یک ژ-3 دستش است. این ها در تمام این هشت سال یک روز از خرمشهر خارج نشدند. بعد از جریان قطعنامه هم دلشان نمیآمد بروند. روز دفاع میکردند و شب شهدا را دفن میکردند. فکر کنید که یک زن چقدر میتواند روحیه بالایی داشته باشد که تمام این کارها را باهم انجام دهد.
_ افکاری وجود دارد که نمی گذارد درباره زنان در دفاع مقدس نوشته شود یا فیلم ساخته شود. تندیسی در کرمانشاه هست که یک زن کودکی در آغوش دارد و تبری در دست. اما خیلی ها گفتهاند که باید این تندیس از اینجا برداشته شود، در حالی که این تندیس نماد زنی است که وقتی شهر خالی بود با تبر رفته سراغ عراقیها و اسیر گرفته است، این مجسمه یک زن لخت نیست؛ اما چه افکاری میآید میگوید این را بردارید، همان افکار نمینویسد. همان افکار اجازه تصویرپردازی به آنها نمیدهد.
_ اگر آن زمان یک کسی جمودی داشت و میگفت خانمهای پزشک نباید کار کنند، از طرف دیگر روحانیونی داشتیم که این طور نبودند. مرتضی شبستری استاد ما بود و برای زنان کلاس میگذاشت و سوره نساء را تفسیر میکرد، ولی میگفت اگر هم لباسیهای من بفهمند مرا نکوهش میکنند.
_ زنان و دختران خوزستانی در مقاومت 45 روزه کشته میشوند اما امروز نامی از آنها نیست. وقتی میخواستند کتابی درباره شهناز علیشاه بنویسند چیزی پیدا نکردند. این همان چیزی است که درباره بسیاری از زنان ما وجود دارد، طبیعی است وقتی از واقعهای سی سال میگذرد همه چیز از یاد میرود.
_ تاریخ شفاهی دفاع مقدس توسط حوزه هنری جمع آوری می شود، اما درباره زنان چنین اتفاقی نیفتاده. وقتی زنان در جنگ اسیر میشوند یکی از چیزهایی که مطرح میشود تجاوز به زنان بود و تعصب روی این مساله زیاد است. حالا این اتفاق هم ممکن است نیفتاده باشد، اما حساسیت وجود دارد.
_ خانمی تعریف میکرد چادری نبود، بلوز و دامن میپوشید. او یکسری سوال از جهانآرا که فرمانده خرمشهر بود داشت، آن خانم تعریف میکرد که «فکر میکردم جهانآرا فرد حزباللهی و بستهای است. بعد که رفت فکر کرد الان اگر بروم پیش او چون چادر ندارم میگوید: برو بیرون. وقتی وارد اتاق شدم سلام کردم، شهید جهانآرا تمام قد جلوی بلند شد جلو من ایستاد، آن لحظه خجالت کشیدم و تمام افکارم فرو ریخت. به جهانآرا گفتم می توانم با شما همکاری کنم؟ گفت: بله، اینجا کشور شماست. من به جمع خانم های آنجا پیوستم و تحول بزرگی در زندگی من به وجود آمد».
_ در اوایل جنگ تفکیک جنسیتی نبود. همین نگاه را در انقلاب هم میبینید. خانمهایی را میبینید که بدون پوشش در راهپیماییها شرکت داشتند، آنها که با حجاب بودند یک یا دو روسری یدک داشتند که اگر آنها میخواستند به آنها میدادند؛ نگاه انسانی حاکم بود. نگاه خواهرانه و برادرانه و دوستانه. در تظاهرات که یکی کفشهایش جا مانده بود، یکی کفش نویش را میداد به او. الان اگر کسی کفشاش جا بماند، ما میگوییم که برو یک جفت دمپایی بخر.
_ هفته دفاع مقدس باید دستاوردهایی داشته باشد، یکی از دستاوردهایش باید پیوند با تاریخ باشد، یکی دیگر ارتباط دو نسل با یکدیگر و نشان دادن فداکاریها.
پایان پیام/
نظر شما