گوش و ذهن مردم خسته است/ «ماه عسلی» که «هزارداستان» شد

مریم نوابی نژاد گفت: گوش و ذهن مردم از برنامه های تکراری خسته شده است؛ به همین خاطر تفاوت ما را می بینند. مطمئنم با ساعت پخش مناسب در ماه محرم و صفر و تبلیغات، بازخورد خواهیم گرفت.

به گزارش خبرنگار تلویزیون خبرگزاری شبستان، «هزارداستان» برنامه ای اجتماعی از شبکه نسیم است که آمده است تا امید را در جامعه تزریق کند، سازندگان این برنامه قصد جلب ترحم ، دلسوزی، کمک های مادی و معنوی برای سوژه های برنامه ندارند و حرفشان تنها این است که می شود در هر شرایطی امیدوار بود. «هزار داستان» از غصه ها و کمبودها گذر می کند و به داشته ها می رسد و به  قول معروف نیمه پر لیوان آدم ها را می بیند. این برنامه که از همان ابتدا خیلی ها گفتند شبیه برنامه ماه عسل شبکه سوم سیما است تفاوت های اساسی با ماه عسل دارد که بهانه این گفت و گو شد؛ گفت و گو با مریم نوابی نژاد که سال ها سوژه یاب برنامه ماه عسل بود و ید طولائی در خبرنگاری اجتماعی دارد.او کارگردان برنامه «هزار داستان» است.

 

شباهت «هزارداستان» به «ماه عسل» را می پذیرید یا اینکه قائل به تفاوت این دو برنامه هستید؟

در واقع من سوژه های اجتماعی را به ماه عسل بردم و پیش از آن نیز 20 سال در مطبوعات روی سوژه های اجتماعی مختلف کار می کردم.از سال 88 تا 94 در ماه عسل بودم.

 

راستش من در ماه عسل هم که بودم از نوع پردازش به سوژه ها در خیلی از قسمت ها راضی نبودم و آن نوع نگاه را دوست نداشتم، چون سوژه هایم را قهرمان می دیدم. برای مثال یک خانم دکتر را به برنامه آ ورده بودیم که در لرستان درس خوانده بود و پزشکی دانشگاه تهران قبول شده بود، از ترم اول دیده بود که توده ای زیر پایش است و آن توده تا جائی پیش آمده بود که مجبور شدند پایش را قطع کنند.

 

این خانم مهمان ماه عسل سال 90 بود. این آدم حتی یک ترم مرخصی نگرفته بود و تازه شاگرد اول برد تخصصی و دکتر متخصص بیمارستان محک هم  شده بود، فکرش را بکنید کسی که خودش درگیر توده سرطانی بود. در چنین شرایطی اگر من باشم روی آن بخشی از قصه او زوم می کنم که این آدم در زمان شیمی درمانی شب ها جزوه ها را می خوانده و حتی یک ترم عقب نیفتاده است.

 

ولی در ماه عسل  روی این زوم شد که شما نامزد داشتی و تو را رها کرد. آخی چرا؟ چرا تو را ول کرد. من اما می گویم این داستان 2 رو دارد. من می توانم موفقیت را ببینم یا ضربه های آن وسط را برجسته و پررنگ کنم. حال الان آن آدم برای من مهم است.

 

ما از سال گذشته تا الان بالای 300 داستان را در «هزارداستان» روایت کردیم و تفاوتمان با ماه عسل در همین است. ما تلاش کردیم امید را زنده کنیم و تزریق کنیم. داستان هائی که هر کدام قابلیت یک ساعت برنامه شدن را داشتند. یعنی خیلی وقت ها می شنیدم که می گفتند حیف نیست کنار این داستان می خواهی داستان دیگری بیاوری و می گفتم خیر، چون داستان های زیادی دارم. داستان ها معنی یکدیگر را کامل می کنند. این داستان ها تمامی ندارند و تا بی نهایت می شود ادامه داد. تا جائی که جامعه زنده است و نفس می کشد ادامه دارد.

 

 

«هزار داستان» تیم سوژه یاب دارد یا به شخصه مشغول این کار هستید؟

تیمی برای پیدا کردن سوژه ها نداریم. آن زمان هم که در ماه عسل بودم و بعضا روزی 3 الی 4 داستان در می آوردیم همیشه می گفتند تیمی مسئول این کار است، اما در واقع تنها من بودم و در هزارداستان هم که بالای 300 داستان روایت کردیم به تنهائی سوژه یابی را برعهده داشتم.

 

چطور سوژه ها را شناسائی می کنید ؟

پروسه پیدا کردنشان مسیر طولانی است و نمی توانم توضیح بدهم،  به واسطه سال ها  خبرنگاری ام  در حوزه اجتماعی و تجربیاتی که دارم سوژه ها را پیدا می کنم،  وقتی برای مثال بهرام اسد زاده را دعوت می کنم که کاشت حلزونی داشته در کنارش با چند آدم دیگر هم  آشنا می شوم.

 

 

در سری جدید برنامه چند داستان خواهید داشت؟

برای ماه محرم و صفر بالای 150 داستان را روایت خواهیم کرد.

 

آیا مخاطبان در سری جدید این برنامه با تغییرات اساسی در ساختار یا فرم  مواجه خواهند شد؟

فرم برنامه تغییر نخواهد کرد. همچنان نیازمند محیط کوچکی هستیم که تالار عروسی نباشد و جائی شبیه کافه ای چیزی باشد، یک جای دنج کوچک می خواهیم که دو نفر نشسته و به حرف های هم گوش می بدهند. این فرصت و فراغت نشستن و گوش دادن را می خواهیم برای مخاطب پرشتاب و رهگذر ایجاد کنیم که اگر ایستاد و مکث کرد دست خالی نرود. ممکن است در نحوه چینش، میزبان یا مهمان ها تغییراتی داشته باشیم اما در کلیت تغییراتی نخواهیم داشت چون معتقدیم این برنامه در استمرارش است که جواب می دهد.

 

 

بر اساس بازخوردهائی که گرفته اید می توانید ادعا کنید که از ماه عسل پرمخاطب تر بوده اید؟

ما خیلی بازخورد گرفته ایم و خیلی ها که رهگذری دیده اند این برنامه را پاگیرش شده اند. برنامه ما، هم خوب معرفی نشد همه ساعت پخشش از تلویزیون بد بود و با سریال شبکه سه همزمان شد. مطمئنیم با ساعت پخش خوب در محرم و صفر و تبلیغاتی که خواهیم داشت بازخورد عالی خواهیم گرفت. من دلم به قصه هایم قرص است و البته به میزبان هائی که می دانم بلد این کار هستند، مثلا امیر جعفری کافیست روبروی سوژه ای که من می خواهم بنشیند. می دانم با او چه خواهد کرد. هم با هنرمندان کار کرده ام و هم چون لابه لای قصه های اجتماعی بسیاری بودم فکر می کنم تا ابدیت این برنامه می تواند ادامه داشته باشد.

 

اگر مجری های برنامه چهره های شاخص نبودند بازهم برنامه این کشش و بازخورد را داشت؟

من خودم از برنامه مجری محور حالم بد است و مدل سلام های متفاوت را دوست دارم. دوست دارم بهروز رضوی بنشیند روبروی دوربین و امیرحسین رستمی بارها از جایش بلند شود.من این تفاوت ها را دوست دارم و این باعث می شود من علاوه بر تغییر موضوع و داستان تغییر شکل و محتوا هم داشته باشم. ما در این برنامه کافی است رنگ دیوارها را عوض کنیم، چون هر آدمی اکت خود را دارد و هر داستانی قصه خود را دارد. اتفاقی که دربرنامه های مشابه می افتد این است که از یک موضوع صدبار از یک دریچه حرف می زنند. هزاران دریچه وجود دارد و تو می توانی هر بار از دریچه ای متفاوت آن را نگاه کنی. گوش و ذهن مردم خسته شده است و بنابراین وقتی ما را می بیند می گویند چقدر متفاوت هستید.  

 

گفت و گو: الهام عطائی

کد خبر 713916

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha