به گزارش خبرگزاری شبستان ، در بخشی از این اثر می خوانیم:«منِ دانشجو قادر به درک و تشخيص اين موضوع نبودم که اشتباه در شيميدرماني موجب مرگ بيمار شده بود يا سرطان خون ِپيشرفته. اما آنچه شاهدش بودم، تأثيري بود که اين اتفاق در پزشک گذاشت. از آنروز به بعد، بهنظر ميرسيد ديگر نميتواند سرش را بلند کند. طي هفتههاي بعد مخفيانه او را زير نظر داشتم، در آسانسور و از آن طرف لابي بيمارستان زيرچشمي نگاهش ميکردم. ديگر هرگز نديدم صاف بايستد. حالت بدنياش که گواه شرم و پشيمانياش بود، هرگز از ذهنم محو نميشود. هر بار که در راهرو از کنارش عبور ميکردم، قلبم درد ميگرفت. آرزو ميکردم اي کاش کاري از دستم برميآمد. ايکاش ميتوانستم با او ارتباط برقرار کنم و به او بفهمانم لااقل يک نفر به احساسش توجه دارد و او را درک ميکند. اما مگر من که بودم؟ يک دانشجوي سال سوم پزشکي که در سلسله مراتب عظيم باليني بيمارستان از «هيچکس» هم رتبهي پايينتري دارد.»
«نيمهي پنهان پزشك» اثر «افري دكتر دنيل»با ترجمه«معتمد دكتر افروز» را نشر قطره در 340 صفحه چاپ کرده است.
نظر شما