به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه خبری پلیس؛ ترك خانه و بزهكاري يكي از پيامدهاي جبرانناپذير نابساماني و تشنج در كانون خانواده است، نوجوان دختر يا پسر پس از ماهها و سالها تحمل وضعيت نابسامان خانواده، سرانجام تاب تحمل خود را از دست داده و به اميد رهايي از آشفتگيها ، نزاع و درگيريهاي روزمرة زندگي مشترك والدين خود از ظلم خانه به ظلم جامعه پناه ميبرد، غافل از اين كه روزهاي به مراتب سختتري در آينده انتظارش را ميكشد.
پسران درصد قابل توجهي از بزهكاريها را به خود اختصاص دادهاند و اين در حالي است كه سهم دختران در بزهكاري كمتر از پنج درصد است. امروزه سرقتهاي كوچك ، اعمال منافي عفت و فرار از خانه بيشترين عامل مراجعة دختران به دادگاه است.
برخورد نامناسب والدين با فرزندان، ضرب و شتم كودكان و حتي برخورد والدين با يكديگر عاملي براي دورشدن فرزندان از والدين ميشود بهطوريكه ديگر حاضر به تحمل والدين خود نيستند و در اكثر مواقع تحمل محيطهاي نامناسب خانوادگي براي نوجوان طاقتفرسا ميشود و نوجوانان نيز به دليل داشتن روحية حساس، حاضر نيستند چنين محيطي را تحمل كنند بنابراين ، از خانه متواري ميشوند و اين اولين قدم براي بزهكاري كودك است.
اكثر نوجوانان جداشدن و يا درگيريهاي ميان والدين را از عوامل مؤثر در بزهكاري خود ميدانند و حتي حاضر به بازگشت به خانه نيز نميشوند، با توجه به اين كه والدين مهمترين نقش را در آينده و شكلگيري شخصيت نوجوانان دارند، بايد نسبت به سرنوشت و وضعيت كودكان خود حساسيت بيشتري داشته باشند و نگاه و نوع برخورد با كودكان خود را تغيير دهند.
در غير اين صورت هر ساله با تعداد بيشتري از پروندهها در دادگاه مواجه خواهيم بود، به هر حال اكثر قريب به اتفاق صاحبنظران علوم اجتماعي بر اهميت و نقش خانواده به عنوان زيربناي هر جامعة سالم تأكيد ويژه دارند.
در شرايط فعلي نميتوان از كنار اين واقعيت تلخ گذشت كه مأسفانه نهاد مقدس خانواده به طور جدي مورد تهديد قرار دارد كه اين امر خود هشداري جدي براي متوليان امور است تا هر چه زودتر تمهيداتي دراين زمينه بينديشند، چرا كه در غير اين صورت در آيندهاي نه چندان دور با يك بحران پيچيدة اجتماعي روبهرو خواهيم بود كه حلّ آن اگر نگوييم غيرممكن ولي به طور قطع دشوار خواهد بود.
در حقيقت بايد متوجة اين نكته بود كه فرزندان امروز ، مادران و پدران آينده هستند و اگر در معرض آسيب باشند ، در آيندهاي نهچندان دور ، نه اثري از خانوادهاي سالم ميماند و نه فرزندان سالم . با توجه به واقعيتهاي فوق در اجتماع و نهاد خانواده ، بايد تا دير نشده ، از طريق تحقيقات و پژوهشهاي علمي ، راهكارها و راهبردهايي در سطح كلان براي نجات خانواده از بحراني كه گريبانگيرش شده است، ارائه داده و بلكه نتايج اينگونه تحقيقات مثمر ثمر باشد.
خانواده به عنوان يك نهاد محسوب ميشود كه دوام آن سبب دوام جامعه ميگردد. خانواده به مثابة تنها باقيماندة ثبات اجتماعي است لذا وظيفة جامعهشناسي تشكيل گروههاي كوچك و مناسبات خصوصي انسانهاست يا بهتر بگوييم بازسازي يا قوامبخشيدن به خانواده است.
بنابراين ، هر گونه اصلاح جامعه بايد از خانواده آغاز شود زيرا در روند تكامل بخشيدن به نام و مناسبات پابرجاي جامعه خانواده پيشتاز است.
تهیه و تنظیم: مرکز خدمات روانشناسی آرامش معاونت اجتماعی پلیس کرمانشاه
نظر شما