راه نجات این مملکت بستن دانشگاه هاست

خبرگزاری شبستان: امینی گفت: اگر وزیر آموزش و پرورش بودم تمام ساختمان‌های بزرگ و خالی را تبدیل به مدرسه می کردم زیرا مهم‌ترین پایه و زیرساخت مملکت آموزش و پرورش است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، سلسله برنامه‌های شب شعر طنز "در حلقه رندان" آخرین یکشنبه هرماه با حضور طنزپردازان در حوزه هنری برگزار می شود. «صندلی داغ» آیتمی است که به تازگی به این نشست ها اضافه شده. روز گذشته اسماعیل امینی، شاعر، طنز پرداز و استاد دانشگاه به عنوان نخستین شاعر در این آیتم حضور پیدا کرده است.  امینی، در این بخش به سوالات طنز و  جدی داریوش کاردان، مجری برنامه پاسخ داده است.

 

او درباره خانواده خود گفت:  زبان مادری من ترکی است و در مدرسه، فارسی را آموخته‌ام. پدرم یک روحانی بود اما شغلش کشاورزی بود و از روحانی بودن درآمد کسب نمی کرد. شغل من معلمی است و در حال حاضر در دانشگاه آزاد و علمی کاربردی تدریس می‌کنم.

 

وی در پاسخ به این سئوال که از چه چیز نفرت دارد، اظهار داشت: افرادی که در دوستی تلاش می‌کنند ،طرف مقابل را مدیریت کنند وف قط  به منافع خودشان فکر می‌کنند، مرا آزارم می‌دهند. آدم‌هایی که در حال گله و شکایت از شرایط بد اقتصادی خود هستند و مدام ناشکری می‌کنند را نیز نمی‌پسندم.

 

این شاعر و استاد دانشگاه درباره تجربه‌های شغلی خود توضیح داد: 25 سال در رشته برق صنعتی فعالیت داشتم. تجربه‌های دیگر شغلی داشته‌ام و در مشاغلی مانند نقشه‌کشی، خیاطی، آهنگری و عکاسی مشغول بودم و  تجربه کسب کردم.

 

امینی از افزایش تعداد دانشگاه‌ها  انتقاد کرد و افزود: یکی از راه‌های نجات این مملکت این است که امروز، بسیاری از دانشگاه‌ها را ببندند. در کشورمان دانشگاه‌هایی داریم که کتابخانه ندارند و دانشجویان بدون اینکه در طول تحصیل یک کتاب متفرقه بخوانند، فارغ التحصیل می‌شوند. اگر وزیر آموزش و پرورش بودم تمام ساختمان‌های بزرگ و خالی را تبدیل به مدرسه می کردم زیرا معتقدم مهم‌ترین پایه و زیرساخت مملکت مدرسه و آموزش و پرورش است . معلمان و  باید بیشترین درآمد و سطح رفاه را در جامعه داشته باشند.

 

این استاد دانشگاه پیش از این در گفتگویی با خبرنگار شبستان طنز پرداز را به پزشک تشبیه کرده و گفته بود: طنزپرداز مثل کسی است که متخصص و صاحب نظر است. فرض کنید یک پزشک است که متوجه می شود یک آدم رنگش زرد است یا پی می برد که آدمی دندان هایش پوسیده است. او نمی خواهد آدمی که چهره اش زرد است را مسخره کند و یا کسی که دندان هایش پوسیده است را سرزنش کند. طنز پرداز می خواهد هشداری به آنها بدهد اما یک هشداری که به آنها برنخورد بنابراین می خواهد با دلسوزی این کار را کند. مخاطبان هم غالبا مراکز قدرت هستند و اینطور نگاه می کنند که لابد طنزپرداز با من دشمنی دارد و می خواهد مرا ضایع کند به همین دلیل خیلی ها از طنزپردازها دلگیر می شوند. گاهی از طنزپردازها شکایت می کنند و برای آنها دردسر ایجاد می شود. گاهی نیز نشریه آنها را تعطیل می کنند که هیچ یک از این کارها خوب نیست.

 

گفتنی است، اسماعیل امینی متولد ۱۳۴۲ در تهران است که در رشته زبان و ادبیات فارسی تا مقطع دکترا تحصیل کرده است.  وی تاکنون جشنواره های بسیاری از جمله  جشنواره بین المللی طنز عنوان کسب کرده و به رتب نخست بخش پژوهش دست یافته و در جشنوار فجر نیز صاحب عنوان برتر درب خش فعالیت های ادبی شده است. وی در حوز ترانه و تصنیف نیز آثار فراوانی ساخته که توسط موسیقی دانان و خوانندگان برجسته کشور اجرا شده است.خندمین تر افسانه، لبخند غیر مجاز، اسبها و خرها، نشر اکاذیب و دلقک و شاعر دربار از جمله آثار وی است.

 

 

کد خبر 711409

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha