مدعیان نظریه پردازی کمترین وقت را در حوزه علم صرف کرده اند/در قیل و قال های سیاسی نمی توان اندیشه ورزی کرد

خبرگزاری شبستان: در قیل و قال های سیاسی نمی شود اندیشه ورزی کرد. می توان موضوع شکار کرد اما سر و سامان دادن به بحث فراغت می خواهد. فارابی، ابن سینا و ابن خلدون و بسیاری از متفکران مسلمان به دلیل در حاشیه قرار گرفتن توانسته اند کاری کنند کارستان.

دکتر تقی آزاد ارمکی، استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گفت وگو با خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، در مورد تاثیر کرسی های آزاداندیشی در تحول علوم انسانی، گفت: قطعا با برگزاری این کرسی ها به نتیجه می رسیم اما واقعیت آن است که این جریان از مسیر اصلی اش خارج شده، شاید هم حداقل نتیجه ممکن در تحقق این جریان را شاهد هستیم.

 

وی ادامه داد: به طور خاص همین که ما در این باره گفت وگو می کنیم به معنی فایده مندی این جریان است. اگر این جریان حتی به شکل ناقص آن وجود نداشت بحث هایی که در این زمینه در طول چندین سال شکل گرفته است هم محقق نمی شد. این از نتایج حداقلی این جریان است. اما بررسی اینکه این جریان چه نقشی در ارتقابخشی به ساحت علوم انسانی دارد، نیازمند بحث دقیق تری است؛ در این زمینه کمی باید تامل کرد و دید که علوم انسانی در جهان غرب چگونه رشد کرده است.

 

این پژوهشگر تصریح کرد: سوال آن است که این معارف در گذشته تمدن اسلامی چگونه رشد کرده اند؟ آیا با تلاش های سازمانی و اداری بوده است یا با تلاش های متخصصان علاقه مند و مطلع و مدعی. در یک داوری، ادعایم این است که علوم انسانی به معنای قدیم و جدیدش بر اساس تلاش بزرگانی که مدعی بودند و علاقه مند، شکل گرفته و توسعه یافته است. به طور خاص می توان به اقدامی که ابن سینا و فارابی در معارف انسانی صورت داده اند، اشاره کرد.

 

فارابی و ابن سینا در حاشیه کارستان کرده اند

 

وی در ادامه بیان کرد: فارابی نقش محوری در این زمینه دارد. او بیشتر آثارش را خارج از فضاهای اداری نگاشته است. درست است که همه در دوره طلایی تمدن اسلامی بوده اند اما این افراد کمترین بهره را از شرایط برده اند. بیشترشان در حاشیه قرار داشته و به دلیل حاشیه ای بودنشان هم بوده است که توانسته اند نقش اساسی تری داشته باشند. در قیل و قال های سیاسی که نمی شود اندیشه ورزی کرد. می شود موضوع شکار کرد اما سر و سامان دادن به بحث فراغت می خواهد. فارابی و ابن سینا و ابن خلدون و بسیاری از دیگر متفکران مسلمان به دلیل در حاشیه قرار گرفتن توانسته اند کاری کنند کارستان. اگر در محور بودند که صدر اعظم و مشاور و ... می شدند تا دانشمند و مدعی اندیشه.

 

آزادارمکی تاکید کرد: این امر در دوره جدید هم صادق است. عموم نظریه پردازانِ علوم انسانی در حاشیه بوده اند و به دلیل نقش حاشیه ای شان، توانسته اند کاری کنند که دیگران یا نمی توانسته یا نمی دیده اند که مانعی در تحقق آن باشند. به طور مثال می توان به نقش ماکس وبر و جرج زیمل در جامعه شناسی آلمانی اشاره کرد. این دو متفکر به دلیل در حاشیه بودن شان توانسته اند راهی در تحول علوم انسانی فراهم سازند. مارکس هم اینگونه بوده است.

 

وی اضافه کرد: حتی امیل دورکیم هم به دلیل در حاشیه بودن در فضای آکادمی است که توانسته قدم های بلندی بردارد؛ در جامعه شناسی آمریکایی هم افرادی چون پارسنز و متفکران مکتب شیکاگو از فرصت در حاشیه بودن بیشترین استفاده را در تحول این علم به دست آورده اند. یعنی آنها بعد از انتشار آثارشان و مخاطب (موافق و مخالف) یافتن مهم شده اند.

 

همه در پی فعل بوروکراتیک هستند تا فعل آزاد و چالشی

 

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه اهمیت آنها بعد از ورود اندیشه شان در فضای عمومی و مخاطب یافتن بوده است، ابراز کرد: در نتیجه می توان مدعی شد که نظریه پردازی امری حاشیه ای است تا کانونی با محوریت نیروهای اداری. وقتی که فضای اداری بر جریان ازاداندیشی و نظریه پردازی مسلط می شود، همه در پی فعل بوروکراتیک هستند تا فعل آزاد و چالشی. فعل بوروکراتیک هم رئیس دارد و هم  منشی و هم ناظر در حالی که فعل علمی با محوریت دانشمند سامان می یابد نه به جز آن.

 

وی اضافه کرد: من فکر می کنم جریانی که شکل گرفته و شیوه هایی که دنبال می شود دو نتیجه در پی دارد که هر دوی آنها در اهداف اولیه این جریان مورد نظر نبوده است. اولین نتیجه، شکل گیری فضایی انتقادی و ایجابی در مورد نظریه پردازی و کرسی های آزاداندیشی است که بسیار هم خوب است. دومین نتیجه ظهور یک سازمان عریض و طویل و  هزینه بر با رئیس و منشی و کارمند و داور و ... و تشکیلات قوی است. این نتیجه مورد نظر نبوده است. اما طی مسیر می توانست به دست آید.

 

آزادارمکی بیان کرد: متاسفانه، در جامعه ما قبل از واگذاری کار به متخصص و صاحبنظرش عده ای حرفه ای و کاسبکار وارد شده و برای خودشان تشکیلاتی درست کرده و بر و بیایی دارند. این برو بیاها امر را برای آنها مشتبه کرده است که معیار نظریه پردازی و آزاداندیشی اند. در حالی که حکم حضورشان مانند حضور کسی است که صبح زود به دلیل در اختیار داشتن کلید قفل های فروشگاه می بایستی درهای حضور افراد را برای کسب و کار و خرید و فروش فراهم کند نه سیاست خرید و فروش را تعیین کند. این افراد باید برای شروع کار فضا را با باز کردن قفل ها و آب و جارو کردن اطراف و تمیز کردن فضا از گرد و غبار اماده کنند تا عرضه کنندگان و خریداران و مصرف کنندگان کالا حاضر شوند نه بیش از این.

 

 

صلاحیت را صاحب تفکر دارد نه منشی یا کارمند اداری

 

وی در این راستا ابراز کرد: حضور عرضه کنندگان و خریداران و داوران و صاحبان ثروت و امکانات اصل خرید و فروش را ممکن می کند نه کلیدار مغازه. این اشتباهی است که در ایران بارها تکرار شده و کسی هم از آن درس نمی گیرد. این اشتباه در مورد نظریه پردازی و آزاداندیشی هم جاری است. بسیاری برای کسب و کار و بهره های سیاسی وارد این ماجرا شده اند، بدون اینکه کمترین صلاحیت را داشته باشند. صلاحیت را صاحب تفکر دارد نه منشی یا کارمند اداری.

 

استاد دانشگاه تهران در ادامه تاکید کرد: در این شرایط نابهنجار بسیاری کاسبکار وارد شده و مدعی نظریه پردازی هستند. جالب است افرادی در این زمینه مدعی نظریه پردازی هستند که کمترین وقت و انرژی را در حوزه علم مصرف کرده اند. از حوزه اداری و سیاسی آمده اند که حوزه علم را نجات دهند.

 

آزادارمکی اضافه کرد: کسی به این نوع افراد نگفته است که اولا معلوم نیست که در حوزه سیاسی موفق بوده باشید. چون بسیاری مدعی اند که شما در حوزه های تخصصی تان هم آنقدر موفق نبوده اید که تصور می کنید. دوم اینکه از کجا معلوم که شما به درد حوزه علم می خورید. چه کسی باور دارد که شیوه های سیاسی می توانند در ارتقابخشی حوزه علم مهم و موثر باشند. از کجا معلوم که افراد حوزه علم برای شما جایی بازکنند. و .... تجربه بیش از سه دهه ما در ایران هم نشان از شکست ورود و حضور سیاسیون در حوزه علم دارد. اختلاط این حوزه ها راز اصلی نابهنجاری های موجود است. اگر حوزه علم را به دانشمندان واگذار می کردیم و حوزه سیاست را به سیاستمداران و ... آن وقت نظام اداری قوی تری داشتیم و تخصص در جامعه حرف اول را می زد.

 

وی در پایان خاطرنشان کرد: در صورت اجازه دادن به ظهور تخصص گرایی در ایران، امروز می بایستی میوه های بحث های ترکیبی و انتقادی و بومی را می چیدیم و بهره ها می گرفتیم. در نتیجه من بیشتر انتظار ظهور چهره ها و جریان های فکری و علمی در حاشیه هستم تا کاری کنند. از جریانی که در قالب اداری مدعی نظریه پردازی است منفعتی برای جریان اسلامی کردن و بومی سازی قابل انتظار نیست.

کد خبر 711338

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha