به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، شماره ۳۱ فصلنامه «تاریخ فلسفه» با سردبیری دکتر حسین کلباسی اشتری، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی(ره) و به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا منتشر شده است.
در بخش سخن سردبیر این شماره آمده است:
از زمره مسائل مبتلابه دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی کشور، رسالهها و پایاننامههای دانشجویی است؛ به گونه ای که در یکی دو دهه اخیر، گذشته از تصویب و ابلاغ آییننامهها و دستورالعملهای مختلف، شاید دهها گردهمایی و نشست تخّصصی و کارگروه و کمیسیون و مانند اینها برای بررسی مشکلات این عرصه برگزار گردیده و می گردد. پرسش مبنایی در این باره چنین است که به راستی تلقی و انتظار ما از تدوین و نگارش رساله دانشجویی چیست و این معنا به ویژه در ساحت علوم انسانی چه انعکاسی دارد؟ برخی ملاحظات در این زمینه بدین قرار است:
۱- گزافه نیست بگوییم رساله دانشجویی فارغ از مقطع تحصیلی، نوعی تمرین و ممارست پژوهشی در عرصهیی از عرصههای تخصصی دانش است. رساله و پایاننامه زمینهیی است برای آشنایی دانشجو با سازوکار تحقیق، منابع و مصادر تخّصصی و بویژه آشنایی با شیوه استنتاج و استخراج نتایج جدید و نوآورانه در آن عرصه پژوهشی. این انتظار، انتظار اندکی نیست که دانشجو در پایان یک دوره آموزشی بتواند هم مهارتهای فنی خود را عملاً بکار گیرد و هم استعداد خلاقیت و ابداع خویش را به فعلیت برساند، به همین جهت، نظام آموزشی حاضر باید در این معنا درنگ کند که آیا قادر به تحقق همین حّد از انتظار هست یا خیر.
۲- فرهنگ ایرانی و اسلامی ما دارای پیشینه غنی و درازمدتی در عرصه پژوهشهای علمی است. این پژوهشها انحاء مختلفی از تحقیق و تتبع و گردآوری و تحشیه و تعلیق و تصحیح و ترجمه را تجربه کردهاند و از این جهت پشتوانه عظیمی از فعالیت و محصول علمی را برجای گذاردهاند. با این حال هنوز هم مرزهای دقیق تحقیق و تتبع و گردآوری برای اغلب دانشجویان و محصلان ما روشن نیست و اینکه پایاننامهها و رسالهها متوجه کدامیک از انحاء فعالیت علمی باید باشد.
اگر امروز بخش قابلتوجهی از پایاننامهها صورت اقتباس و گردآوری محض دارند و از خلاقیت و مسئلهمحوری خالی هستند، در اصل به ابهام در اهمیت و ارزش و شیوه گردآوری باز می گردد. بسیاری از آثار مهم علمی عالم در دانشهای محض و کاربردی صورت گردآوری دارد (مانند فرهنگها و دانشنامهها و دائرهالمعارفها)، لیکن بر مبنای اصول و قواعد معین و نیز با اهداف و نتایج روشن. اگر دانشجویان ما همینقدر هم بتوانند مجموعه دادههای یک حوزه تخصصی را به شکل منظم و مضبوط و هدفمند گزارش کنند، کار مهم و ارزشمندی را صورت خواهند داد؛ درحالی که آنچه عملاً مشاهده می شود از بسیاری جهات با اصول تتبع و گردآوری نیز ناسازگار است.
۳- امروزه اصطلاح «مسئله محوری» در فرایند بسیاری از داوریها و ارزیابیها وارد شده است. دقت در این اصطلاح برای راهبری به مقاصد پژوهش بسیار اهمیت دارد، لیکن دشواری مطلب اینجاست که مسئله چگونه و کی و کجا در ذهن و ضمیر پژوهشگر نقش می بندد؟ واقعیت این است که اولاً، بسیاری از نوشتهها و آثار یا از مسئله و مسائل اصلی فاصله دارند و یا اساساً در فهم و تشخیص مسئله به خطا رفتهاند و ثانیاً، در تشخیص اولویت یا اولویتها به اشتباه رفتهاند.
واضح تر بگوییم به فرض آشنایی استاد و دانشجو با اصول و قواعد و شیوه پژوهش، طیف عظیمی از رسالهها متوجه مسائل و موضوعاتیند که دغدغه اصلی و مبتلابه کشور و تاریخ و فرهنگ ما نیست. میتوان پرسید در ساحت فلسفه، چند درصد از رسالههای دانشجویی به پژوهش و کشف میراث و سنت و فرهنگ تاریخی ما پرداخته است!
آگاهی از افکار و اندیشههای دیگران و نقش و اهمیت آنها در خودآگاهی تاریخی و قومی ما بر کسی پوشیده نیست، لیکن تفاوت میان فرهنگ و تاریخ ریشهدار و بیریشه بسیار زیاد است. ملت ایران از دو میراث بزرگ ایرانیت و اسلامیت توأمان برخوردار است و این امتیاز در هیچ تجربه تاریخی دیگر بچشم نمی خورد.
اکنون با گذشت نزدیک به یک قرن از تأسیس نهاد دانشگاه در کشور، بسیاری از وجوه علمی، تاریخی و فرهنگی ملت ما همچنان دست نخورده باقیمانده و یا به اجمال معرفی شدهاند. شایسته است استادان و صاحبنظران و اصحاب علم و فلسفه با تشویق و ترغیب و هدایت دانشجویان و جوانان، ظرفیت این میراث بزرگ و بی نظیر را از زوایای تاریک و فراموش شده تاریخ خارج ساخته و امروز و فردای این ملت فرهمند و فرهیخته را به پشتوانه آن میراث مستحکم سازند. بیتردید امید و اعتماد به نفس واقعی هر قوم به آگاهی از ریشهها و پیشینه معنوی آن بازمیگردد و دست تطاول بیگانه نیز همیشه متوجه فراموشی و ادبار ملتها به پیشینه اصیل خویش بوده است.
نظر شما