«ولی» به مردم نزدیک و  مورد اتکای دل و جان آنها است

ولایت به معنای پیوند، ارتباط و اتصال است. آن کسی که منصوب به این مقام است برخلاف حکام و فرمانروایان عالم فقط یک فرمانروا یا یک سلطان و یک حاکم نیست بلکه یک ولی است، به مردم نزدیک است، به آنها پیوسته است و مورد اتکای دل و جان مردم است.

به گزارش گروه مهدویت خبرگزاری شبستان: در کتاب «ما منتظریم، خورشید مهدویت در منظومه فکری حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی» به اهتمام حسن ملایی آمده است:


اگرچه ولایت یک امر سیاسی است، اما همه مضمون ولایت در سیاست خلاصه نمی شود. این ولایت پرتوی از ولایت ذات مقدس پروردگار است. این ولایت ناشی از حضور ولایت الهی در وجود امیرالمومنین(ع) است، همچنان که در وجود پیامبر مکرم اسلام(ص) بود. این ولایت، فرعی از آن اصل و میوه ای از آن ریشه است لذا از آن به ولایت تعبیر شده است.

 

ولایت در حقیقت به معنای پیوند، ارتباط و اتصال است. آن کسی که منصوب به این مقام است بر خلاف حکام و فرمانروایان عالم فقط یک فرمانروا یا یک سلطان و یک حاکم نیست بلکه یک ولی است، به مردم نزدیک است، به آنها پیوسته است و مورد اتکای دل و جان مردم است. این معنا در امیرالمومنین(ع) و در ائمه معصومین(ع) وجود دارد. بعد از دوران حضور ائمه(ع) هم اگر پرتوهای ضعیفی از این حقیقت در جایی پیدا شود، ولایت در آنجا شکل می گیرد.

 

حقیقت و معنای واقعی امر این است، لذا نبی اکرم(ص) در بیان صفات امیرالمومنین(ع) می فرمایند: «اعدلکم فی الرعیة»، او عادل ترین شما در بین مردم است. هم عدالت درونی، معنوی و فردی امیرالمومنین(ع) مراد است و هم عدالت رفتاری و عدالت اجتماعی او. اینها چیزهایی است که در زبان به آسانی می شود، بیان کرد، اما در تحقق و تبلور در عمل است که انسان به عظمت این حقیقت و کسانی که تجسم این حقیقت بوده اند، پی می برد. عدالت به معنای واقعی کلمه در وجود امیرالمومنین(ع) در رفتار او، در تقوای او و در توجه او حضور دارد. در رفتار بیرونی او هم عدالت تجسم پیدا می کند. امروز بعد از گذشت قرن ها، اگر بخواهیم عدالت را تعریف کنیم و آن را در ضمن مثال و نمونه بیان کنیم، هیچ مثالی رساتر و گویاتر از رفتار امیرالمومنین(ع) نمی توانیم پیدا کنیم. این است که نبی اکرم(ص) او را به امر پروردگار و با نص الهی به مردم معرفی و به مقام ولایت منصوب می کند.(1)

 

زندگی مجموعه ائمه(ع) مانند زندگی یک انسان


زندگی ائمه(ع) در حقیقت مثل زندگی یک انسان است. یعنی شما نمی توانید تفکیک قایل شوید بین زندگی امام ششم و امام دهم و امام سوم علیهم السلام. اینها یک نفرند. شما یک انسانی را فرض کنید که این انسان 250 سال عمر کرده است، ائمه ما همان یک انسانند از سال 10 هجرت یعنی سال وفات پیغمبر(ص) تا سال 260 هجرت یعنی سال غیبت امام زمان(عج) و وفات امام حسن عسگری(ع) می شود 250 سال که تمام مجموعه سالیان زندگی یک انسان است.(2)


ائمه(ع) اگر بعضی شان صلح کردند، بعضی شان جنگ کردند، بعضی شان سکوت کردند، بعضی شان قیام کردند، بعضی شان با خلیفه زمان شان درشت صحبت کردند، بعضی شان نرم صحبت کردند، بعضی شان عبادت کردند، بعضی شان هجرت کردند، بعضی شان زندان رفتند، بعضی شان تبعید شدند، با اینکه حالات و کیفیات زندگی شان مختلف است، در مجموعه یک خط واحدند، یک حرکت واحد را دارند تکمیل می کنند و به وجود می آورند.(3)


ما اظهارات خود ائمه(ع) و روایاتی که صادر از زبان خود ائمه(ع) هست را، بهترین منبع و مدرک برای شناخت زندگی آنها می دانیم، منتهی قبلا هم در یکی از گفتارها اشاره کردیم که ما این بیانات را در صورتی درست درک می کنیم که به جهت حرکت ائمه(ع) و مقصود و مقصد آنها از این مبارزه و تلاش و سیری که می کردند، آشنا باشیم.(4)


پی نوشت ها:
1.بیانات در دیدار مسئولان کشوری و لشکری به مناسبت عید غدیر خم، 1/12/1381
2.قبسات النور، ص19
3.همان
4.همان ص20

 

کد خبر 710159

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha