به گزارش خبرگزاری شبستان از ارومیه، حزب دموکرات، کومله و خلق مسلمان، گروهایی بودند که سبب ایجاد تنش بین آذربایجان و کردستان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی شد.
با بسیج کردن مردم بر ضد تجزیه طلبان، یک تنه مانند درختی در مقابل تبر بی رحمی، مقاومت می کند، همین ایستادگی سبب ترورهای بسیاری شد.
توسط هماهنگی هایی که دشمن با رسانه های زنجیره ای، من جمله روزنامه ها داشت، دست به ترور شخصیتی وی زدند؛ اما او همچنان در سطح کشور بی نظیر درخشید.
او همان دلیری بود که نقده را آزاد کرد، در خاطرات حسنی میخوانیم که وقتی به شهر رسیدیم صحنه های تاریکی بود که زبان در کام نمیچرخد، مادری را کشته اند و سینه اش را بریده و در دهان طفل شیرخاره اش فرو کرده اند.
کسانی که انروزها همرزم این مجاهد نستوه هستند می گوید او بر بالین همه انا اشک می ریخت و هر قطره اشکش قدرتی بیشتر به او می داد تا در برابر آن ظلم ها بپا خیزد.
وقتی حزب دموکرات راننده های ماشین های سنگین که بار اسلحه به میدان جنگ می رساندند را گروگان گرفت، همین مجاهد جوان بود که فتنه های آنان را در نطفه خفه کرد و ۴۰ راننده را صحیح و سالم بازگرداند.
بسیاری از روزنامه ها به عنوان ستون پنجم، سعی در تخریب وی و با ترفندهای گوناگون در صدد ترور شخصیتی او برخاستند؛ با چنین اتفاقاتی نقاب از چهره دشمنان برداشته شد و با این حرکات، مردم بیش از پیش به وفاداری و روحیه مبارزه طلب بر علیه دشمن را باور کرده و به او ایمان آوردند.
۸ سال جنگ تحمیلی را در جبهه ها و خط مقدم بود و لقب شیر بیشه آذربایجان را گرفته بود، چون شیری که اعتقاد در نفس هایش جاری بود و ایمان همچون خون در رگ هایش می خورشید.
سالها از جنگ گذشته بود و اما حسنی همچنان می جنگید، اینار با یاوه گویان، اینبار با تجزیه طلبان و مفت خورهایی که می خواستند از اب گل آلود ماهی بگیرند و توانست بار دیگر آرامش را به اذربایجان غربی هدیه دهد.
وقتی اغتشاشی میشد خودش در صف اول بود و فرمان میداد که اگر غیرت و ناموس دارید بپا خیزید و چند ساعت بعد مردم در خیابان ها با شعار جانم فدای رهبر اغتشاش را سرکوب می کردند.
مجاهد نستوه و خستگی ناپذیر ما اولین نشان شجاعت را از دست رئیس جمهور وقت گرفت و بار دیگر مهد تاییدی بر گذشته اش گذاشت و افتخاری دیگر را به نام خود ثبت کرد.
در سال ۹۲ دیگر بیمار شده بود و طیب خاطر و روحی آرام امام جمعه بودن را دو دستی تقدیم کرد و خودش معتقد بود که جوان ها باید ناخدا باشند.
تمام این توصیفات و اتفاقات متعلق به پاره ای از زندگی شیخ غلامرضا حسنی، مجاهد نستوه آذربایجان و امام جمعه اسبق ارومیه است؛ از معدود اشخاصی که به طور مسلح به دیدار امام خمینی (ره) رفته و مورد تحسین قرار گرفت.
حسنی متولد 1306، از 18 سالگی سلاح گرم به همراه داشته و مبارز مسلح بوده است؛ پسر خود رشید حسنی، از اعضای سازمان چریک های فدایی خلق ایران را به کمیته انقلاب اسلامی اطلاع داد و سرانجام وی اعدام شد.
حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا حسنی از سال 58 تا 24 دی ماه سال 92 امام جمعه ارومیه و از مخالفان سرسخت دوران پهلوی بود؛ در سال 90 نیز نشان درجه یک شجاعت را به دلیل سوابق مبارزاتی پیش از انقلاب 57، مبارزه با مخالفان کُرد در سال های نخست پیروزی انقلاب و حضور در جنگ ایران و عراق، از محمود احمدی نژاد دریافت کرد.
همچنین مجاهد نستوه آذربایجان نماینده اولین دوره مجلس شورای اسلامی از ارومیه بود؛ در سال 92 به علت کهولت سن و بیماری از امام جمعه برکنار شده و حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی قریشی به عنوان امام جمعه ارومیه انتخاب شد.
در 31 اردیبهشت ماه 97 در اثر عفونت کلیه در بیمارستان امام رضای ارومیه، درگذشت و مردم ترک زبان آذربایجان، ارمنستان، ترکیه و جمهوری آذربایجان نیز با به یادآوری رشادت های مجاهد نستوه آذربایجان، مراسم تشییع وی را به صورت باشکوه و مقتدرانه در شهرستان ارومیه برگزار کردند.
وی با مبارزه علیه دشمن و ضد انقلابان، آرامش را برای مردم آذربایجان به ارمغان آورد، تاریخ تاکنون چنین شجاعت هایی را به خود ندیده است.
نظر شما