به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان بیست و دومین همایش بزرگداشت ملاصدرا با عنوان «فلسفه، پرستش و نیایش» صبح روز چهارشنبه، 26 اردیبهشت ماه با حضور جمعی از اندیشمندان و استادان فلسفه در مجتمع آدینه برگزار شد.
بنابر این گزارش، دکتر کریم مجتهدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این همایش با موضوع «مناجات و فلسفه» به ارایه مباحث خود پرداخت.
وی اظهار کرد: چهارچوب بحثم را مقید به تاریخ فلسفه می دانم، فلسفه را نمی شود از تاریخ آن جدا کرد، فلسفه در تاریخ خودش زنده است، در حرکت جوهری خودش وجود دارد و بر این حرکت جوهری یک منطق مترتب است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: توجه به آنچه که برای حیات فلسفه در زمان رخ داده، اهمیت دارد، باید وسیع تر از شرق و غرب صحبت کرد، فلسفه یادآوری مفردات نیست، فلسفه موضع گیری نیست، فیلسوف با کسی دعوا ندارد که موضع گیری کند.
مجتهدی افزود: فلسفه یادگیری است و در درجه اول همان درس خواندن به حساب می آید. سنت فلسفه یونان در میان مسلمانان بیشتر با دو کتاب رواج یافت که یکی از آن آثار منصوب به افلوطین است که نزد مسلمانان از آنِ ارسطو تصور می شد.
وی در بخش دیگری از مباحث خود به حیات و جان موجودات اشاره کرد و گفت: ما در درجه اول جان هستیم و خدا ما را زنده آفریده است وقتی به جانداران توجه می کنید نشاط حیات را در آنها می بینید که خود این جنبه زنده بودن است که اشاره به خلقت و خالق دارد.
مجتهدی اظهار کرد: انسان هم این گونه است یعنی زنده است، ما اول زنده هستیم و موحود، در درجه اول نمی توانیم بگوییم که حیوان ناطق هستیم بلکه اول حیوان جاندار هستیم و بعد حیوان ناطق، انسان باید تربیت شود و در اینجا فلسفه حرف اول را می زند.
مجتهدی با بیان اینکه جهت خلقت انسان در این است که حرف بزند و سخن بگوید، افزود: خداوند بندگان نادان را نمی خواهد، فلسفه در واقع دانشگاهی است که محدود به در و دیوار نمی شود. فلسفه در و دیوار ندارد، وسیع است.
وی در بخش دیگری از مباحث خود در مورد ارتباط مناجات و فلسفه، گفت: از اوصاف حکمت اسلامی، گرایش عرفانی است، در گرایش عرفانی است که صحبت از مناجات می شود، از سوی دیگر عرفان و حکمت دینی با فلسفه توام است. انسان این موجود ذی حیات این امکان را پیدا کرده که پیشرفت روحی کند.
این استاد فلسفه در پایان خاطرنشان کرد: شاید مناجات با فلسفه منافات داشته باشد ولی در عین حال افرادی مثل دکارت بهخوبی فهمیدند که بدون استحکام بخشی به پایه های شناخت و روش به جایی نمی رسند. در ساختار فکر دکارت و سیاست فکری او مسلم است که وی هم به اعتقاد به خدا توجه دارد و هم به کلام، بنابراین فلسفه الزاما با اعتقادات اختلاف ندارد.
نظر شما