خبرگزاری شبستان_گیلان: همزمان با فرا رسیدن فصل بهار و ماههای فروردین و اردیبهشت شاهد حضور زنان روستایی در شالیزارها برای کاشت برنج هستیم.
این روزها وقتی به روستا سفر میکنیم و به کشتزارها خیره میشویم، قد خمیده کشاورزان با دستان گِلی را میبینیم که برای ما یک دنیا قیمت دارد، زنان و مردانی که برای سفره من و تو زحمات فراوانی میکشند.
زنان شالیکار همپای مردانشان پا به زمین کشاورزی میگذارند و همپای تراکتور و تیلر بذر میپشانند، نشاء میکنند و گِل مرزها را می فشارند و بدون توجه به پینههای متورم دستشان، لبخند را به ما هدیه میدهند.
دستان عاشق زنان شالیکار که برای کسب روزی حلال به سختی در گل و لای کار میکنند، سرزمینمان را سبز میکند و سبب آبادانی بیش از پیش شمال کشورمان میشود.
به راستی زنان شالیکار چه حس خوبی را به آدم انتقال میدهند، وقتی چادر گل دار خود را محکم به کمر میبندند و مؤمنانه به دشت رنج و زحمت، پا می گذارند، به راستای که عموم مردم از رنج ها و مهربانیهای زنان شالیکار با خبرند.
نزدیک زنان شالیکار میروم تا بتوانم گفتوگویی با آنها داشته باشم، زن شالیکار کلاه حصیریش را بالا میبرد تا مرا که میگویم میشود من هم در نشاء با شما کمک کنم، ببیند.
این زن زحمتکش با لبخندی مهربانانه به من میگوید کار تو نیست که بتوانی نشاء برنج را انجام دهی و دستان تو میتواند خوب بنویسد، سپس با دستان گلی خود عرق جبینش را پاک میکند و یک خط از گل بر پیشانیش نقش میبندد.
شالیکاری با دنیایی از خاطرات
ماهرخ، یکی از زنان روستایی شالیکار با بیان اینکه شالیکاری با توجه به همه سختیهایی که دارد یک دنیا خاطره با خود میآورد، اظهار کرد: وقتی با چشمان خود رشد روزانه خوشههای برنج را میبینیم بسیار خرسند میشویم که حاصل دسترنج ما در حال به بار نشستن است.
وی با بیان اینکه جوانان زیادی برای دیدن ما هر روز به شالیزار میآیند، افزود: مسافران استانهای دیگر هم بدانند استان گیلان فقط به جنگل و کوه و دریا ختم نمیشود، بلکه شالیزار و ﺗﻤﺎم ﻣﺮاﺣﻞ ﺷﺎﻟﯽﮐﺎری یکی از جاذبههای زیبای نگین سبز ایران است.
این زن روستایی با اشاره به یکی از خاطرههایش در زمین شالیزاری، گفت: روزی جوانی مات و مبهوت ما را نگاه میکرد و سپس پاچههای شلوارش را بالا زد و وارد شالیزار شد تا پا به پای ما کار کند، اما وقتی آمد داخل گل و لای دیگر نتوانست حرکت کند و فریادزنان ما را صدا میزد که به دادم برسید من گیر کردهام، و ما کشاورزان هم میخندیدیم و میگفتیم پسرجان کار هر کسی نیست که بتواند در این جا کار کند.
ماهرخ با بیان اینکه جوانیام را در زمینهای کشاورزی گذراندهام و اکنون به سن 50 سالگی رسیدهام، تصریح کرد: ای کاش که دولت هوای کشاورزان را بیش از پیش داشته باشد و جلوی واردات برنجهای خارجی که پر از درد و مرض است را بگیرد.
لزوم تهیه آرشیو از فعالیت زنان شالیکار
مهربان، یکی دیگر از زنان شالیکار با بیان اینکه کشاورزی کار سخت و طاقت فرسایی است اما شالیکاری ده برابر کشاورزی نیاز به تاب و توان دارد، خاطرنشان کرد: بودن در شالیزار با توجه به همه سختیهایش روزهای خوشی را برایمان رقم میزند.
وی اظهار کرد: وقتی دوستان و آشنایان همه با هم یک هدفی را دنبال میکنیم و پا به پای مردان در شالیزار حضور داریم، کار برایمان آسان میشود و هر میزان در آنجا بگو و بخند داریم، متاسفانه وقتی به خانه میرسیم دیگر طاقت هیچ کاری نداریم.
این زن روستایی با بیان اینکه با توجه به مکانیزه شدن شالیزارها تعداد بانوان در شالیزارها کمتر شده است، افزود: روز به روز که میگذرد ماها پیرتر میشویم و کودکان جوان و راحت طلب میشوند.
مهربان گفت: ایکاش از تمام زنان شالیکار فیلم و عکس تهیه و در آرشیوها نگهداری شود تا در آینده به فرزندان این سرزمین نشان دهند که در قدیم چگونه و به چه سختی برنج به عمل می آمد.
گفتنی است؛ برنج غذاي اصلي ما ايرانيان است و این روزها در اطراف خودمان زنانی را میبینیم که مشغول کشت برنج هستند، شاليزارهاي سبزي که قصه رنج و برنج را در سينه دارند و زنان روستايي مهربان چادر به کمر بسته با کلاه هاي حصيري، ياوران هميشگي اين شاليزارانند.
گزارش/مائده فلاحتکار ضیابری
نظر شما