به گزارش خبرگزاری شبستان، داستان جنگ یکی از بحثبرانگیزترین گونههای ادبی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بوده است. جدای از چندین دوره منسوب به این شیوه بیان داستانی و آنچه آثار بر جای مانده و منتسب به این نثر از خود و نویسندگانشان شهادت میدهند، این ادبیات از منظر صاحبان اثر و نیز نوع نگاه و مراوده نویسندگانش همواره محل بحث و نقد بوده است. از جریانهای که اصرار بر بیان رشادتها و ایثارگری صرف در جنگ دارند تا جریانهایی که سعی کردهاند تا جنگ و سیاهی آن را فارغ از اینکه متجاوز کیست و چه کسی تحت تجاوز در آن قرار گرفته بازگو کنند و نفس آن را به هر شکل تقبیح کنند تا دست آخر جریانهایی که نوعی رئالیسم بیمهابا برای روایت از جنگ را پسندیده و انتخاب کردهاند.
محمدرضا بایرامی و داستانهای جنگی او را اما به طور مشخص در هیچ کدام از این دستهها نمیتوان قرار داد. او بدون شک نویسندهای است که تمامی این تقسیمبندی را از سرگذرانده و در تمامی حال و هوای آنها قلم زده است.
رمان «عقابهای تپه ۶۰» از این نویسنده به اعتبار همین منظر، داستانی است تلفیق یافته از حداقل دوگونه از این نوع داستاننویسی. داستاننویسی متعقد به بازگویی ایثارگرانه از جنگ و در عین حال صاحب تفکری که هرگز رشادت شکل گرفته در جنگ را عاملی برای تأیید آن نمیداند.
داستان این رمان با محوریت تپهای شکل میگیرد که کمی جلوتر از خط مقدم نبرد واقع شده و در تسخیر عراقیهاست. از سویی قهرمان و راوی داستان، احمد که رزمنده نوجوان و ایرانی است در سودای نبرد و مواجهه با این مانع نظامی است و از سوی دیگر عقابهای ساکن تپه که یکی از نمادهای برجسته ادبیات داستانی دفاع مقدس به شمار میروند و آمد و شد روزانه آنها به لانهها و نیز بر فراز سنگرهای نیروهای ایرانی ذهن او را به خود جلب کرده است. داستان در چنین فضایی شرح مواجهه این نوجوان با جنگ و نبرد اوست.
بایرامی نثری بسیار ساده و داستانی را برای بازگویی قصه خود در این کتاب انتخاب کرده است که این نثر به همراه تعلیقهای داستانی به جا، به همراه کردن یکنفس مخاطب با کتاب کمک شایانی میکند.
نظر شما