خبرگزاری شبستان، دکتر «عاصم حصنی»، یکی از پژوهشگران مصری است که انتشار فرهنگ عرب در آلمان را بر عهده دارد. او مدرس مطالعات عربی و اسلامی مرکز تحقیقات خاورمیانه در دانشگاه ماربورگ و همچنین هماهنگ کننده تحقیقات عقیده اسلامی و آموزش ائمه جماعت در ایالت هیسن آلمان است.
دکتر حصنی در گفتگو با شبکه الاسلام الیوم درباره نگاه روشنفکران آلمانی به فرهنگ عربی می گوید که تصحیح چهره فرهنگ عرب و روشنفکران عرب در آلمان و همه غرب از سالها پیش آغاز شده است و به تدریج تغییر گسترده ای یافته است و در محافل فرهنگی غرب برای درک عربها و مسلمانان تمایل زیادی وجود دارد. متن گفتگو کامل را در زیر می خوانیم:
- در حال حاضر فرهنگ غرب به جهان عرب چه نگاهی دارد؟
تغییر تدریجی گسترده ای ایجاد شده و به خاطر همین تغییر تمایل زیادی در محافل فرهنگ غرب برای درک عربها و مسلمانان دیده شود.
فرهنگ غرب فهمیده که جوانان عربی نسبت به دموکراسی آگاهند و می توانند با ارزشهای مشترک بین دو طرف همزیستی کنند و این مسئله به این معنی نیست که جوانانمان را به ذوب شدن در سنت های جامعه غربی فرا بخوانیم، بلکه به میزان ارزشهای مشترک همزیستی را معنی می کنیم.
به همین دلیل نوشته هایی در رسانه های آلمانی داده شد تا بر ضرورت تغییر تصویر ذهنی نسبت به اعراب و مسلمانان تاکید شود و همه را به این تغییر ذهنی دعوت کنند. آنها باید تصویر متفاوتی در گفتگو میان خود و دیگری ارایه بدهند تا بتوان تصویر ذهنی اشتباه که در اذهان حک شده، پاک شود.
- در سایه تصویر ذهنی غلط نسبت به روشنفکران عرب که در عموم غرب رایج است، ارزیابی شما از نگاه روشنفکران آلمانی به فرهنگ عرب چیست؟
نگاه روشنفکران آلمانی براساس سبک و سیاق تاریخی است که با پیشرفت تاریخی برای رد و بدل کردن با فرهنگ عربی اسلامی در خاورمیانه و آداب و رسوم و ارزشهای خانوادگی مردم این منطقه همراهی می کند.
هدف این آشنایی در گذشته تسلط و کنترل غرب بر شرق بود و این کوتاه ترین راهها برای تاثیرگذاری و نفوذ بر ذهنیت عرب بود. تا اینکه با گذشت زمان در نابودی برخورد عقلانی نظامی غرب برای تاثیرگذاری بر فرهنگ عربی تحول جدیدی رخ داد تا به تسلط شناختی و فرهنگی روی بیاورد.
از اینجا برخورد متفاوت با روشنفکران غرب آغاز شد و اصطحکاک مشترکی آن را همراهی کرد و به همین دلیل تاثیرات آن معکوس بود؛ زیرا روشنفکران غرب به به گونه دیگر عرب نگاه می کردند که در تضادی با خود است و به همین دلیل روشنفکران غربی به ویژه آلمانی ها نتوانستند شخصیت روشنفکر عرب را درک کنند و نتوانستند به شخصیت فرهنگی خالص عرب دست یابند تا اینکه به آن به عنوان یک شخصیت وابسته به آن نگاه شد که به واکنش و عکس العمل تکیه می کند که ذاتی نیست و همیشه در موضع دفاع قرار دارد.
این امر در آلمان بیشتر از کشورهای دیگر دیده شد؛ زیرا زبانش نسبت به زبان های دیگر بیشتر ترجمه شده است و کتابهایی به کشورهای جهان منتشر شده که ترجمه آن به سرعت به زبان آلمانی انجام گرفته است و این مسئله باعث می شود که روشنفکر آلمان نسبت به اطرافش از جمله جهان عرب آگاه باشد، زیرا از بین این کتابهای جهانی، کتابهایی مربوط به اعراب بوده است.
- آیا این نوع نگاه غرب صحیح است و اگر اینچنین است دلایل رسیدن تصویر عرب به این حالت چیست؟
بله، اینچنین به نظر می رسد که این مسئله به احساس شیفتگی عرب از پیشرفت غرب و تولیدات فرهنگی زیاد آن و در مقابل تولیدات کم در میان عربها برمی گردد و عقده حقارت و ارتقاء وجود دارد و این حالت دیگری است که بین دو طرف دیده می شود. پس اگر روشنفکر عرب احساس می کند، پایین تر از همتای غربی اش است و این مسئله به خاطر فراوانی تولیدات غرب است، به همین دلیل روشنفکر غرب معتقد است تاثیرگذارتر بر دیگران است .
-تفسیر شما از این حالت شگفتی همیشگی روشنفکران عرب در مقابل همتایان غربشان چیست؟
این شگفتی دلایلی دارد و یکی از عوامل اصلی روشنفکران غربی این است که با عقل نگاه می کند و به ظواهر سطحی خارجی نگاه نمی کند و برعکس روشنفکر عرب به ظواهر نگاه می کند . اگرچه ضروری بود به جوهر و ماوراء عقل و جستجو در دلایلی که به پیشرفت و ارتقای تمدن انجامیده، نگاه شود.
یکی از تفاوت های برجسته این است که روشنفکر غرب از نقد خود لذت می برد پس هر تجربه عجیبی همیشه آن را به نقد می کشد و زمانی که در آن سود و فایده ای می بیند، از آن استفاده می کند و صرفنظر از ناحیه دینی اخلاص و صداقت برای غرب، صداقت و اخلاص در کار است که به خلاقیت منجر می شود و به همین دلیل روشنفکر عرب را مجذوب این فرهنگ می بینیم .
-ولی کسانی در داخل فرهنگ عرب هستند که این فرهنگ غرب را نقد می کنند؟
بله. این درست است. روابط غرب با دین، روابط شخصی را تغییر داده است و به معنی دقیق تر ارزشها در غرب غایبند و به دین به عنوان یک محصول اجتماعی نگاه می شود و نه وحی آسمانی.
البته این دیدگاه را نمی توان تعمیم داد ولی در هر صورت در غرب این مسایل وجود دارد. اگرچه نمی توان این نوع دیدگاه را از نگاه روشنفکر غرب به جهان عرب تعمیم داد ولی این نگاه در محافل فرهنگی عربی به غرب وجود دارد.
-تفسیر شما درباره دلایل جدایی روشنفکر غربی از دین چیست؟
چه بسا این مسئله به نگاه کلیسا به دانش و موضعگیری دشمنانه اش از نظر تاریخی برمی گردد و نتیجه آن، این دیدگاه امروزی است که روشنفکران غربی نسبت به دین دارند و این مسئله که باعث می شود، نگاه کنیم که انسان خودش می تواند ارزش را تولید کند و سرچشمه آن از دین نباشد بلکه به انسان براساس معیارها نگاه کند.
پایان پیام/
نظر شما