به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: یکی از دعاهای مشهور میان ما ایرانی ها که سنت های ایرانی مان را با آموزه های دینی گره می زند و سبک زندگی هامان را رنگ اسلامی ایرانی می بخشد، دعای مشهور تحویل سال است که در عین کوتاهی و اختصار، دنیایی از معرفت و حقیقت را در خود جای داده است.
از این رو، در آستانه تحویل سال نو با حجت الاسلام دکتر محسن قمرزاده، استاد دانشگاه و پژوهشگر سیره اهل بیت(ع) درباره این دعا و فرازهایش و کیفیت عملی کردن آن گفت وگو کرده ایم که مشروح آن به حضورتان تقدیم می شود:
آنچه که در دعای تحویل سال از خداوند مبنی بر تغییر احوال درخواست می کنیم، ناظر بر چه تغییر و تحولی است؟
ما در دعای تحویل سال می خوانیم: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ»؛ در این دعا سه فقره وجود دارد که طی آن خداوند را با القابی می خوانیم و بعد از آن است که خواسته اصلی مان را مطرح می کنیم.
در فقره اول می گوییم: «یا مقلب، یا مدبر، یا محول» یک ویژگی مشترکی که در میان این واژه ها در مورد اسم خداوند وجود دارد، خاصیت اشتراکی شان در تحول است، یعنی ای خدایی که در قلوب و ابصار تحول ایجاد می کنی، در شب و روز تحول ایجاد می کنی، پس در احوالات بنده ات هم تحول ایجاد کن.
در واقع با این دعا اعتراف می کنیم: تنها خداست که تحول عمیق را در افکار، احوال و کائنات ایجاد می کند. لیل و نهار نماینده کائنات و قلوب و ابصار نماینده افکار و حالات اند.
آیا برای بهره مندی از این تغییر و تحولات الهی، اعمال و رفتار انسان نیز اثرگذار است؟
بله، انسان برای آنکه خود را تغییر دهد نمی تواند منهای خداوند تصمیم بگیرد. پس نباید به درِ خانه دیگری برود. ما در سه فقره اول این دعا به همین مساله اذعان می کنیم. در اینجا گریزی می زنم به قرآن و ادعیه تا موضوع بیشتر ملموس شود.
وقتی دعایی را در قرآن و از زبان اهل بیت علیهم السلام می بینیم با مقدماتی همواره است و بعد اصل دعا بیان می شود؛ برای مثال می گوییم «یا کاشف الغم، یا عون الضعفا، مُنقِذَ الغرقی ...» در این جا اول از ویژگی های خداوند می گوییم و سپس از او می خواهیم که مثلا غم مرا به خاطر این جایگاه خدایی ات از بین ببر. در دعای تحویل سال نیز همین وضعیت حاکم است و اول توصیف خدا را داریم.
نکته دوم آن است که تحول در همه چیز ممکن است؛ در جمادات، گیاهان و همه موجودات چه رسد به انسان. اما آدمی فضایی متفاوت نسبت به سایر موجودات دارد. یعنی آن تغییری که برای انسان مد نظر است قرین با اختیار اوست و تنها موجودی که اختیار دارد، انسان است.
این مساله در دعای تحویل سال به خوبی قابل مشاهده است. از سوی دیگر تحولی که قرین اختیار انسان است با هیچ تحول دیگری در موجودات قابل مقایسه نیست.
برای مثال در سیرک این قدر با حیوانات تمرین می کنند تا شاید بتوانند حرکات انسان ها را تقلید کنند و نهایتا با تمرین و ممارست و آموزش می توانند اما نه به اختیار خود بلکه به تمرین و آموزش مربی. اما انسان اختیار را به کار می گیرد، تحول را به کار می بندد تا در شرایط و درجه ای مافوق آنچه که اکنون در آن است، قرار بگیرد؛ در عین حال گاهی تغییرات انسان بی انتهاست و این اختیار می تواند او را به بی نهایت برساند.
در دعای تحویل سال نیز چنین است و به دنبال تحول هستیم. اذعان به تحول آفرینی خداوند می کنیم و از خداوند می خواهیم ما را متحول کند تا با اختیار خودمان و در جهت مثبت حرکت کرده و به بی نهایتی برسیم که سایر موجودات از رسیدن به آن درجات عاجزند اما انسان به اندازه ای سعه وجودی دارد که ملائکه هم نمی توانند به پای او برسند.
اگر لطف الهی و اراده انسان برای تغییر و تحول در آدمی قرین شود، چه تحولی با چه کیفیتی رخ می دهد و چه نتیجه ای را رقم می زند؟
کیفیت تحول به اعتبار هر انسانی، نسبی است. گاهی انسان می تواند از حالت قبلی خود تغییر کرده و تا اندازه ای شخصخیت اش را جا به جا کند، گاهی شخصی می تواند از جایگاه پایینی که دارد به مرتبه بالایی برسد. لذت تعریف احسن الحال و تحولی که از خداوند می خواهیم در هر شخصی متفاوت است.
هرکس به نسبت خودش ایستایی را دوست ندارد، انسان باید به سمت رشد و کمال رود. دلیل نمی شود که اگر من در رتبه ای نازل هستم پس هرگز نتوانم صعود کنم. این ایستایی در انسان وجود ندارد، چون او قابلیت تغییر خود را دارد. اما نکته اصلی این است که این تحول از ناحیه خداوند بوده و قرین اختیارات انسان و در جهت مثبت بوده و نسبی است، چراکه به هر حال خداوند انسان را مخیر گذاشته است.
از این رو، اینکه در دعای تحویل سال می خوانیم: «حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ» یعنی از خداوند می خواهیم که حالمان دگرگون شود. حال دل ما، حال وجودی ما، حال مادی و معنوی ما به احسن الحال برسد و در فصل بهار که فصل دگرگونی طبیعت است، همراه با تغییر کائنات ما نیز دگرگون شویم.
«حَوِّلْ حَالَنَا» چه حالاتی را شامل می شود و در کدام ابعاد از سبک زندگی انسان می تواند تحول آفرین باشد؟
این تغییر دو بعد را بررسی می کند؛ نخست آنکه گاهی احسن الحال در ابعاد فردی و گاهی در بعد اجتماعی یعنی داشتن هویت جمعی است. گاهی نیز در بعد فردی است که آن را به چهار محور رابطه انسان با خداوند، رابطه انسان با خلق، رابطه انسان با طبیعت، رابطه انسان با خودش، تقسیم می کنیم.
اکر رابطه انسان با خداوند تعریف شود، ارتباط با همه موجودات معنا پیدا می کند. تمام روابط انسان که در این چهار بُعد تعریف می شود در صورتی که رابطه انسان با خدا به کمال برسد، در مسیر درست قرار می گیرند. بُعد دیگر ارتباط انسان با مردم و خلق خداست. یکی از مسائل مهم جامعه، حریم خصوصی است. مصداق بارز رعایت حق مردم که این روزها بسیار مطرح می شود و جامعه امروز به آن احتیاج دارد حفظ حریم افراد در فضای مجازی و دنیای واقعی است. یا مثال دیگر در نوع برخورد و سخن گفتن با مردم است، وقتی که حقوق دیگران را رعایت نمی کنیم، نمی توانیم انتظار تغییر احوال مان به احسن الحال را داشته باشیم.
اما در مورد ارتباط انسان با طبیعت؛ ما این همه دم از اسلام و تشیع می زنیم، اسلام که این اندازه به طبیعت اهمیت می دهد و سفارش اکید به کاشتن درخت دارد، همچنین است درباره مراقبت و حفر نهر و محافظت از محیط زیست و حیوانات؛ چنان که امام سجاد(ع) فرمودند: زمانی که می خواهید حیوانی را ذبح کنید بین الطلوعین نباشد چراکه آن زمان آرامش است. اما ما چه قدر به این توصیه ها عمل می کنیم؟
شاه کلید رسیدن به احسن الحال چیست؟
در روایات فراوانی آمده است که بسیاری از افراد جهنمی می شوند فقط به خاطر آزار به یک حیوان. پس باید در رابطه با طبیعت و حیوانات دقت و کمال توجه را داشته باشیم. همچنین، انسان در رابطه با خودش باید اقداماتی داشته باشد تا آن احسن الحال اتفاق بیفتد، شاه کلید «حَوِّلْ حَالَنَا» در بعد فردی به رابطه انسان با خداوند باز می گردد که اگر به تحقق برسد همه روابط ما رنگ خدایی می گیرند و لاجرم به احسن الحال تبدیل می شوند.
اگر انسان خود را بشناسد خدا را هم می شناسد، چنانچه حضرت امیر(ع) می فرمایند: «مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه». بنابر این، در رابطه با احسن الحال، چهار نوع رابطه داریم که مهمترین آنها رابطه انسان با خداوند است و بهترین راه برقراری ارتباط خوب با خدا از طریق انس با قرآن و ادعیه اهل بیت(علیهم اسلام) است. ائمه(ع) می دانند چگونه با حضرت حق سخن بگویند، در ادعیه و مناجات شعبانیه، دعای توسل، دعای جوشن کبیر و همچنین ادعیه نظیر دعای کمیل، دعای توسل، دعای ابوحمزه ثمالی این مهم ملموس است.
اهل بیت(ع) به ما یاد می دهند که چه طور با خداوند صحبت کنیم. یکی از بهترین راه های رفیق شدن با خدا ادعیه است. وقتی در آغاز سال جدید این چنین دعا می کنیم یعنی در دوستی را با حضرت حق باز کرده و از او حاجت خود را خواسته ایم که به رحمتش سال خوب و نیکویی را پیش روی ما قرار دهد.
نظر شما