حقوق متقابل انسان و طبیعت/اصلاح روابط با طبیعت؛ شاهراه سعادت فرد و جامعه

خبرگزاری شبستان: از رابطه خودمان با طبیعت می توانیم برای اثبات بزرگ ترین اعتقادات یعنی مبدا خلقت و اینکه خالقی بر هستی حاکم است، استفاده کنیم. از نظر انسانِ دیندار، رابطه با طبیعت بر روابط انسان با خدا، با خلق و با خودش موثر است.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: سیزدهم فرودین در سنت ایرانیان «سیزده به در» نام گرفته روزی که مردم به دامان طبیعت رفته و پس از گذشت دوازده روز از تعطیلات عید نوروز، در روز سیزدهم فضای متفاوتی را در دشت و دَمَن تجربه می کنند.

 

هرچند که این سنت سالیان سال است که در میان مردم ایران جریان دارد ولی در طی چند دهه اخیر به دلایل مختلفی احترام به طبیعت در میان برخی اقشار از بین رفته است و به ویژه در روز طبیعت، شاهد شکستن شاخه های درختان، ریختن زباله در محیط، ایجاد آتش و ... هستیم، اقداماتی که هر کدام آسیب های جدی را به طبیعت آنهم در «روز طبیعت» وارد می کند، یا لانه پرنده ای آوار می شود و شاخه درختی می شکند، در حالی که پیامبر(ص) فرموده اند: «شکستن شاخه ای از درخت نزد من مانند شکستن بال فرشتگان است».

 

از این رو و به مناسبت فرا رسیدن روز طبیعت بر آن شدیم نگاه اسلام نسبت به طبیعت را بررسی کرده و این مساله را تحلیل کنیم که اگر انسان رابطه خود را با طبیعت بهبود ببخشد چه قدر این مهم می تواند در ساحات دیگر زندگی او یعنی ارتباط با خدا، ارتباط با خلق و ارتباط آدمی با خویش تاثیرگذار باشد.

 

در ادامه حاصل نظرات حجت الاسلام دکتر احمد شفیع نیا، استاد حوزه و دانشگاه که با شبستان در میان گذاشته را به حضورتان تقدیم می کنیم:

 

به عنوان اولین سوال بفرمایید که در نگره های دینی رابطه انسان با طبیعت چه ابعادی را شامل می شود؟

 

برای پاسخ به این پرسش مقدمه ای را عنوان می کنم، اگر خواسته باشیم تشبیهی را در مورد انسان داشته باشیم در حقیقت زندگی او شبیه به یک چهاردیواری است که در عین حال که جدا از هم هستند ولی در ارتباط با یکدیگر بوده و هر کدام بیانگر وظیفه و رابطه ای استوارند.

 

باید بدانیم که اباحه گری و بی قانونی در رابطه انسان با خدا و با خلق و خلقت و حتی با خودش، از نگاه عقل و ادیان آسمانی پذیرفتنی نیست؛ به عبارت دیگر، انسان در بوته روابطی که کنترل نامحسوس می شود، حرکت می کند، این کنترل نامحسوس، شب و روز ما انسان ها را کنترل می کند و باید آن را از بیان قرآن و روایاتی که نگاه به غیب دارند و خبر از غیب می دهند، دریافت. مثلا در قرآن آمده: «آیا انسان فکر می کند ما خلق اش کردیم و بعد او را رها کردیم؟»

 

این آیه نشان از آن دارد که جهان یک جامعه بی قانون و اباحی گر نیست که از هیچ قیدی تبعیت نکند. همچنین، در آیه دیگری از قرآن است که: «آیا مردم خیال می کنند همین که گفتند ایمان آورده ایم آزمایش شان نمی کنیم؟»

 

مجموع این موارد نشان می دهد که زندگی انسان در یک چهاردیواری قرار گرفته است و اباحه گری و بی قانونی بر زندگی هیچ انسانی چه دیندار و چه بی دین حاکم نیست.

 

ارتباط با طبیعت در سبک زندگی دینی چگونه تعریف شده و انسان دینی چه بر اساس چه بایدها و نبایدهایی با طبیعت مواجه می شود؟

 

از نظر انسانِ دیندار، رابطه با طبیعت بر روابط سه گانه دیگر یعنی رابطه انسان با خدا، با خلق و با خودش موثر است. در یک نگاه مجمل می گویم که رابطه میان انسان و طبیعت و تاثیر آن بر روابط سه گانه دیگر را می توان در دونگاه کلی و جزئی تقسیم کرد. در نگاه کلی روایات فراوانی داریم که زندگی آخرت انسان را منوط به مقدمه ای می کند و آن مقدمه زندگی دنیایی است؛ معروف است که نبی مکرم اسلام(ص) فرمودند: «دنیا مزرعه آخرت است»، پس از این گذر باید به آخرت برسیم و این گذر بی ارتباط با زندگی دنیای دیگر نیست بلکه هر چه اینجا می کاریم آنجا درو خواهیم کرده ا.

 

حتی در بعضی از روایات خواسته اند به ما بفهمانند که عبادات شما که رابطه خودتان با خدا و بعضا رابطه خودتان با خلق باشد، در جهان آخرت تجلی می یابد. حتی اذکار و نمازهای ما را بعضا تشبیه به این کردند که در دیار باقی به ازای آنها درختی برایتان کاشته می شود. پس کسی که دائم الذکر است، خداوند باغاتی را برای او فراهم می کند، این ظاهر روایت است. یعنی رابطه متقابل میان حرکت شما در دنیا به عنوان ذاکر و ایجاد فضای راحت و باغات در جهان آخرت که اسمش را بهشت می گذارند. این نگاه کلی است. به هر حال «الدنیا مزرعة الاخره» در تمامی شئون زندگی ما وجود دارد.

 

اما نکته دیگری که به صورت خاص در این باب می توان مطرح کرد، تاثیر ارتباط نیکوی انسان با طبیعت با روابط سه گانه دیگر اوست.

یکی از برهان های عقلی که می شود برای اثبات خدا و معاد و جهان باقی به آن استناد کرد، همین طبیعت است. در بسیاری از کتاب ها از برهان نظم استفاده می کنند؛ به عبارت دیگر، از رابطه خودمان با طبیعت می توانیم برای اثبات بزرگ ترین اعتقادات که همان بحث مبدا خلقت است و اینکه خالقی بر هستی حاکم است، استفاده کنیم. حتی از این برهان هم بگذریم در متون دینی می توانیم تاکیدات بسیاری را در این مورد بیابیم.

 

برای مثال در قرآن آیات متعددی است که اشاره به طبیعت دارد از جمله «أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ» که اشاره به خلقت شتر، آسمان و زمین دارد. یعنی ما را به تفکر در طبیعت ارجاع می دهد تا از آن طریق به مبدا اول که همان باری تعالی است، برسیم.

 

نکته دومی که اهمیت دارد و باید به آن توجه داشته باشیم، در بحث فروعات و احکامی است که به عنوان احکام شرعی و دستورالعمل زندگی ملزم به انجامش هستیم.

 

در قاب روایات بر جای مانده از اهل بیت علیهم السلام و همچنین نگرش آن بزرگواران(ع) نسبت به مساله طبیعت، چه مصادیقی را می توان عنوان کرد؟

 

اگر به ابعاد زندگی انسان نگاه کنیم، در بسیاری از جهات نگاه دین بر اساس حفظ طبیعت و محیط زیست است. برای مثال حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(علیهم السلام) همواره تاکید دارند که مبادا طی جنگ، طبیعت اطراف تخریب شود یا چهارپایان از آب منع شوند، این نگاهی همه جانبه است و در طبیعت از درخت گرفته تا حیوان و نهرهای جاری را مورد توجه قرار می دهد که مبادا از آنها غفلت شود.

 

وقتی دین انسان را به عبودیت تشویق می کند، یکی از مهمترین این عبادت ها را کار و کسب روزی حلال معرفی می کند که داشتن این روزی حلال میسر نیست مگر آنکه دین شما را با این سفارش به سمت و سوی ایجاد عمران و آبادی سوق داده باشد. یعنی در صورتی برای انسان امکاناتی فراهم می شود که از طبیعت روزی خود را کسب کند.

 

حتی در بحث اخلاقیات نیز این مسایل از نگاه دین مورد غفلت واقع نشده است برای مثال در مورد صدقات جاریه، وقتی به تاکیدات دین توجه می کنیم، متوجه می شویم که بیشترین سفارش به ایجاد باغ و بستان و آبادانی است که برکات آن به جامعه برسد؛ چنان که حضرت امیر(ع) باغات فراوان، نخسلتان ها و چاه های آب را ایجاد کردند.

 

لذا بدون تردید به نظر می رسد در هیچ آیینی این قدر به صورت همه جانبه در مورد حقوق متقابل انسان و طبیعت سخن به میان آمده باشد.

 

کد خبر 696456

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha