خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی: مادر که باشی بیشتر فکر می کنی به مادرت... مادربزرگت ... مادرانی که در روز مادر، فرزندانشان در کنارشان نیستند! به آرزوهایی که داشته اند ...
مادر که می شوی اگر به اندازه نیش سوزنی در پای فرزندت «خاری» برود، تمام کوه های عالم بر سرت خراب می شود؛ اصلا مادر که می شوی گویی صبورتر می شوی و با حوصله تر، انگار نه انگار که تا دیروز بی حوصله ترین آدم روی کره زمین بودی ...
اما وقتی مادر شهید می شوی، در خواب و بیداری با « فرزندت» زندگی می کنی ...
فرارسیدن میلاد بزرگ بانوی مهربانی ها، بانوی آب و آینه «حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها)» بهانه ای برای دست بوسی مادر شهید محمدرضا فرهادی می شود تا با جمعی از بانوان خبرنگار عضو بسیج رسانه استان خراسان جنوبی دقایقی پای مادرانه های این بزرگوار بنشینیم.
مادر شهید والامقام فرهادی که بهاران زیادی را بدون حضور فیزیکی فرزند شهیدش زندگی است، از احساس و انتظارات مادرانه خود می گوید. انتظاری که وظیفه بسیاری از ما محسوب می شود اما گرد غفلت و فراموشی بر روی آن نشسته است.
«به ما سر بزنید»؛ به راستی انتظاری بسیار بزرگی نیست که بر زبان مادر شهید جاری می شود و تاکید دارد که به ما یادآوری کند که امنیت امروز خود را مدیون خون شهیدان هستید، شاید تلنگری باشد بر روزمرگی های ما ...
خاطرات شهید در کوچه پس کوچه های کودکی محمدرضا جا مانده است و اکنون ذهن مادر شهید یارای بازگو کردن آن را ندارد. می گوید اگر سواد داشتم همه آن خاطرات را می نوشتم اما افسوس ...
کلامش شیرین و دلنشین است و در بین سخنانش از حضور همیشگی محمدرضا در مسجد آیت الله حائری و مسجد محمدیه بیرجند سخن می گوید و اصرار بر انجام وظیفه ای که آن را فتوای رهبرش می دانست.
اما حالا دعای برای سربلندی نظام و سلامتی برای رهبر معظم انقلاب، ورد زبان است و از جوانان هم غافل نیست و برای عاقبت بخیری آنها «صلوات» می فرستد.
عکس دسته جمعی بانوان خبرنگار با مادرشهید محمدرضا فرهادی که خود روزگاری طعم سختی های خبرنگاری را چشیده است، پایان بخش از این دیدار دلنشین در قاب تصویر می شود.
نظر شما