کارآفرین گیلانی در اراک/شکوفایی مرزهای باور

خبرگزاری شبستان: برای ورودش به سالن همه حضار تمام قد ایستادند و فقط تشویق می کردند و وقتی خانم کارآفرین گیلانی را دیدند، کسی باورش نمی شد نمایشگاهی که بیرون از سالن و در محوطه مجتمع به نمایش در آمده بود هنر سر پنجه های این بانوی معلول باشد.

خبرگزاری شبستان/ اراک

 

«صدای تشویق های شما به من انرژی می دهد» این جمله را به محض قرار گرفتن در بالای سن گفت که دوباره با تشویق های مکرر دانشجویان، همراه شد؛ فضای سالن پر شده بود از امیدهایی که به شکرانه سالم بودن تن و جسم، در قدرت لایزال الهی سیر در خوبیها می کرد همچنین هیجان هایی که محو تفکر شده بود.

 

حال عجیبی در جوانان جویای کار ایجاد شده بود؛ برای ورودش به سالن همه حضار تمام قد ایستادند و فقط تشویق می کردند و وقتی خانم کارآفرین گیلانی را دیدند، کسی باورش نمی شد نمایشگاهی که بیرون از سالن و در محوطه مجتمع به نمایش در آمده بود هنر سرپنجه های این بانوی معلول باشد.

 

هنر بافتنی و قلاب بافی و عروسک سازی کار بزرگی بود برای دختر معلول روستای صالح سرا فومن. او چقدر خوب ناامیدی را به امید تبدیل کرده و توانسته غیر از خودش برای چندین معلول دیگر هم ایجاد اشتغال کند.

 

 

او برای جوانان دانشجو گفت: چهار خواهر و دو برادر دارم که هیچ کدام از آنها معلول نیستند از ۱۲ سالگی کارهایی مانند نقاشی و بافتنی انجام می‌دهم و نخستین بافتنی‌ام دستگیره بود که همسایه خواهرم این دستگیره را  ۱۵۰۰  تومان از من خرید این پول آنقدر برای من ارزش داشت که آن شب از خوشحالی خواب به چشمانم نیامد چون حاصل دسترنج خودم بود و این انگیزه ای شد برای ادامه کار و روزها در ایوان خانه باصفای روستایی امان با وجود تنهایی خودم را سرگرم می کردم و به کارهایی مانند پولک ‌دوزی، کاموا‌بافی، عروسک‌سازی، نقاشی، گل‌سازی مشغول می شدم و از این راه درآمد هم کسب کرده بودم قبل از آن تنها دریافتی پدر و مادرم مبلغ ۵۰ هزار تومانی بود که بهزیستی می داد و خرج خانه می شد. قبل از 26سالگی از خانه بیرون نرفته بودم نگاه های سنگین مردم مرا آزار می داد و پدر، مادر، خواهر و برادرانم هم از حرف و نگاه های مردم می ترسیدند و مرا همراه خودشان بیرون نمی بردند.

 

فریبای هنرمند ادامه داد: در نمایشگاه‌های مختلف حضور پیدا می کردم و کارهایم را به معرض دید قرار می دادم در آمد خوبی از این راه پیدا کردم؛ هم اکنون هم با وجود شبکه های مجازی و وجود سفارشات اینترنتی همیشه مشغول کار هستم؛ با حمایت بیشتر می توان فروش بیشتری داشته باشم و آن را برای آموزش به معلولان استفاده کنم چون آرزو دارم هیچ معلولی منتظر دریافت حداقل حقوق نباشد و خودش با توان و نیروی درونی بتواند مستقل باشد.

 

خوشحالم که می توانم انگیزه ای برای کسانی باشم که با وجود سالم بودن جسم دنبال کار نمی روند و از استعدادهای خدادادی خودشان استفاده نمی کنند و سرمشقی برای کسانی که احساس می‌کنند در زندگی هیچ امیدی وجود ندارد، زندگی هیچ جایی برای ناامیدی نیست این را از ته قلبم می‌گویم و به آن اعتقاد دارم.

 

 فریبا، این کوچک زن بزرگ و هنرمند با تمام رنج و مشکلات درس بزرگی هستند برای همه کسانی که سالم بوده و قدر سلامتی خود را نمی دانند.

 

گزارشی از لیلا آجرلی

کد خبر 693667

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha