به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: آیین افتتاحیه سومین هفته علمی تمدن نوین اسلامی، چهارشنبه، 2 اسفند در سالن ساختمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی برگزار شد. در این برنامه که با حضور دکتر علی اکبر ولایتی، مشاور امور بین الملل رهبر معظم انقلاب، برگزار شد تنی چند از استادان حوزه و دانشگاه به ارایه مباحث خود در باب مساله تمدن نوین اسلامی پرداختند.
بر پایه این گزارش، دکتر موسی نجفی، مدیر گروه اندیشه سیاسی دانشکده الهیات و فلسفه واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی با موضوع «نقش انقلاب اسلامی در شکل گیری تمدن نوین اسلامی» به سخنرانی پرداخت.
وی در بخش نخست مباحث خود اظهار کرد: تحول ادوار تمدن اسلامی مهم است اما چرا؟ بحث تقسیم تاریح علم به ما تحمیل شده است و آن را شامل سه لایه، یونان، قرون وسطا و عصر جدید می بینیم، اگر چنین باشد جای ما کجاست؟ از سوی دیگر نباید این بحث سه درجه ای تاریخ علم را جهانی ببینیم بلکه باید مختصات تحول تاریخ علم و تمدن خودمان را ببینیم که پنج دوره است و شامل سه دوره اعتلا و دو دوره انحطاط می شود.
این محقق گفت: دوره اعتلا تا قرن پنجم است، از قرن پنج تا هفت انحطاط آغاز می شود و با یک وقفه از قرن هشتم- نهم دوباره اعتلا با سه امپراطوری عثمانی، صفوی و گورکانی آغاز می شود و بعد از دو قرن و نیم به دلیل ورود استعمار دوباره عصر انحطاط آغاز می شود و بعد از آن جریان بیداری اسلامی شکل می گیرد که دوره اعتلا است.
نجفی با اشاره به تفاوت هایی که میان دوره های اعتلای تمدن اسلامی وجود دارد، تصریح کرد: دوره اول دانشمندان ما بیشتر تجربی هستند و بیشتر در زمینه علم و ریاضیات پیشرفت کردند اما در دوره دوم اعتلا، بیشتر به فلسفه، هنر و معماری شهره هستیم یعنی شهرهای بزرگ ساخته شده و هنرمندان و خطاطان بزرگی حضور داشتند، در دوره سوم که در بیداری اسلامی حاصل شد ما نه دانشمندان بزرگ، نه فلسفه های بزرگ و نه معماری های بزرگ را داریم، پس سوال آن است که چرا تمدن شروع شده است؟ چون استعمار غرب مدنیت نیرومند آن سه امپراطوری را از بین برد، پس اولین کاری که باید برای اعتلای تمدن اسلامی می کردیم بحث اعتلای سیاسی بود یعنی دوره اول علمی، دوره دوم فلسفی و دوره سوم اجتماعی و سیاسی بود و به همین دلیل شرط ورود به تمدن اسلامی باید از زاویه نهضت های اسلامی شروع می شد، از این رو، دوره سوم تمدن اسلامی و بیداری اسلامی به نوعی با هم تلاقی می یابند.
این پژوهشگر ادامه داد: در عصر انقلاب اسلامی چون هجمه ها فرهنگی و تمدنی، هجمه ها به مراتب از هجمه نظامی و سیاسی عمیق تر است، پس واکنش انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی باید واکنش تمدنی و فرهنگی باشد، لذا اگر بخواهیم استعمار را به استعمار کهنه، استعمار نو و استعمار فرانو تقسیم کنیم، می توانیم بگوییم که در استعمار کهنه هجمه بیشتر نظامی، در استعمار نو بیشتر سیاسی و تا حدودی فرهنگی و در دوره سوم یعنی استعمار فرانو با توجه به رویکردهای موجود، مقابله باید فرهنگی تمدنی باشد.
مدیرگروه اندیشه سیاسی دانشکده الهیات و فلسفه واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تصریح کرد: اگر بخواهیم انقلاب اسلامی را با تمدن مقایسه کنیم این یک پروسه تاریخی است که از گذشته شروع شده و به دوره ما می رسد و هنوز هم ادامه دارد، اما سوال این است که ما چرا به بحث تمدن نیاز داریم؟ دو نظر است، یکی اینکه تمدن را به معنای تکنولوژی و ابزارسازی بگیریم که به نظرم نباید ان را بپذیریم، تعبیری استاد مطهری دارند بر این مبنا که فرهنگ جنبه معنوی تمدن است و تمدن جنبه مادی فرهنگ؛ به نظرم ایشان هم به نحوی بعد مادی و ابزاری فرهنگ را تمدن می دانند و پذیرفتند.
وی ادامه داد: حال با این تفاسیر چه طور می توان به تعبیر جدیدی رسید؟ وقتی که می گوییم تمدن باید به مفهوم فکری دیگری توجه کنیم و بگوییم فرهنگ ها وقتی به نمونه عالی تر خودشان تبدیل می شوند قابلیت تبدیل به تمدن را دارند، یعنی نسبت فرهنگ و تمدن را اگر در نسبت تشکیکی و ذومراتب نگاه کنیم فرهنگ پایین تر است ولی وقتی رشد و نهادسازی می کند، می تواند به مرتبه بالاتر و تمدن برسد.
نجفی تاکید کرد: وقتی فرهنگ می خواهد به تمدن تبدیل شود ابزار می خواهد، نه اینکه ابزار صرفا نشان دهنده تمدن باشد، پس در فهم نسبت فرهنگ و تمدنی باید بگوییم که این دو نسبت دانی و عالی دارند. اما سوال آن است که به چه دلیل ما از فرهنگ و تمدن اسلامی صحبت می کنیم؟ وقتی ما یک روز توانستیم دوره های تمدن اسلامی را داشته ایم، اکنون نیز این توان وجود دارد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: چه تمدنی تمدن مسلمانان است و چه تمدنی اسلامی است؟ آیا می توانیم این تفکیک را داشته باشیم؟ ما شیعیان اصطلاحا یک گیری داریم بر این مبنا که آخرش تکلیف مان با تمدن خلفای عباسی، اموی و اندلس چیست؟ آنها که برخی ائمه(ع) ما را نیز شهید کردند. آیا می توانیم آنها را اسلامی بنامیم؟ خیر.
وی گفت: آیا شیعیان در تمدن گذشته اسلامی نقش داشتند؟ بله، داشتند ولی نقش حداقلی بوده است و توقف این سیر را به حساب خلفا می گذاریم. نظام سیاسی خلفا جزو تمدن اسلامی محسوب نمی شود. رشد جامعه اسلامی وابسته به رشد علم و شاگردپروری امام صادق(ع) و صحیفه امام سجاد(ع) و رشد دانشمندان اسلامی بوده است و همان طور که عنوان شد عامل توقف این رشد خلفا هستند؛ به همین دلیل نیز ائمه(ع) علیه جامعه اسلامی قیام نمیکنند بلکه علیه نظامی که بر جامعه اسلامی حاکم است یا قیام میکنند یا موضع مستقل میگیرند که ما نیز موضع ائمه(ع) را میپذیریم.
نجفی تاکید کرد: تمدن مهدوی تمدنی است که جامعه مسلمان به خاطر حضور انسان کامل و امام معصوم(ع) از جنبه جامعه مسلمانی به جامعه اسلامی تبدیل می شود. در جریان انقلاب اسلامی نیز چنین شد. انقلاب اسلامی جامعه مسلمان را به دلیل وجود ولی فقیه به جامعه اسلامی تغییر داد. ما می توانیم تمدن گذشته را تمدن مسلمانان بدانیم اما هرچه که این حرکت تشکیکی به سمت انسان کامل و با یک حلقه واسطه ولی فقیه پیش رود، به سمت اسلامی بودن حرکت می کند.
رئیس پژوهشکده فرهنگ، انقلاب و تمدن اسلامیِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: ما در انقلاب اسلامی از صفر شروع نکردیم؛ هم وارث تمدن گذشته بودیم و هم تمدن شیعی صفویه در ایران را پذیرفتیم و هم از نظام مدنی مشروطه عبور کردیم. اما انقلاب آمد و معنای جدیدی در محور ولایت فقیه به همه آنها داد.
وی با بیان اینکه تمدن نوین اسلامی حلقه واسطی بین گذشته و مطلوب آینده است، تصریح کرد: این پرسش که طرح تمدن به چه دردی می خورد و ما چرا امروز ناگزیر از این طرح هستیم، پاسخی دارد. اساسا کشورهایی که نظام سیاسی ندارند اما بیداری اسلامی دارند در مرحله پایین تری قرار می گیرند یعنی در مرحله نهضت مانده اند مثل تونس و مصر، آنها چون الگو و نظریه ای نداشتند در قسمت حلقه دوم گام تمدن و تکامل متوقف شدند. کشور ما از آنها جلوتر بود، یعنی ما از نهضت اسلامی به طرف نظام اسلامی حرکت کردیم لذا کشور ما تقریبا بی رقیب است البته دو رقیب کاذب یعنی سلفی های سعودی و تکنوکرات ها و لیبرال های ترکیه هستند که ادعای نظام اسلامی دارند ولی هر دوی آنها در یک چیزی کمبود دارند.
نجفی تاکید کرد: ما نقد تمدنی جدی به آنها و به برخی داخلی های خودمان داریم، آنها نهایتا تعلق فرهنگی دارند اما دعوا سر تعلق فرهنگی نیست بلکه سر تعلق تمدنی است، تعلق فرهنگی شان ممکن است اسلامی باشد ولی تعلق تمدنی شان غربی است کمااینکه تعلق تمدنی ترکیه غربی است. در کشورما هم این ادبیات هست که تعلق فرهنگ دینی دارند ولی در تعلق تمدنی شان باید شک کنیم. آنها به تمدن اسلامی واقعی اعتقادی ندارند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: یکی از سخترین بحث های نظریه پردازی در کشور ما گفت وگوی تمدن ها بود ولی کدام تمدن؟ اگر اعتقادی به گفت وگوی دو تمدن زنده بود مشکلی نبود ولی وقتی جزئی نگاه می کنیم، می بینیم که منظور این گفت وگو منظور تمدن مرده و گذشته اسلامی با تمدن زنده غربی است که این گفت وگو ندارد و متعادل نیست. اگر بحث تمدن اسلامی را نپذیریم انقلاب ما ابتر می ماند. امروز باید میراث گذشته و برتری تمدن خود را به غرب نشان دهیم.
نظر شما