به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان؛مجید معارف؛ عضو هیئت علمی و استاد گروه علوم قرآن و حدیث دانشکده الهیات دانشگاه تهران، در سلسله نشستهای «فاطمه(س) و جامعه امروز» که طی دیروز ۲۹ و امروز ۳۰ بهمنماه با هدف بررسی آموزههای زندگی حضرت فاطمه(س) برای جامعه امروز در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، با عنوان «معیارهای ایمان در الگوی شخصیتی و رفتاری حضرت فاطمه(س)» به ایراد سخن پرداخت و گفت: بعضی از کلیدواژهها است که باید خوب شکافته شود؛ مانند اینکه اسلام چیست، ایمان چیست، رابطه اسلام و ایمان چیست، در مقوله اسلام و ایمان نقش عمل چیست و شاخصههای ایمان واقعی کدامند. مخصوصا بعضی از مسائلی وجود دارد که از مسائل مبتلابه هر جامعهای از جمله جامعه کنونی است و به نوعی مکرر و به مناسبتهای مختلف مطرح کردهام. ما مسلمان و به اعتباری مؤمنیم، ما یک اصطلاح اسلام داریم و یک اصطلاح ایمان و دو واژه اسلام و ایمان هم در قرآن و هم در روایات ما کاربرد مکرر دارد.
وی افزود: کلینی نیز کتابی با عنوان الایمان و الکفر» دارد که در بابهای زیادی به بررسی ویژگیهای اسلام و ایمان پرداخته است. اگر در قرآن یک کاوشی در مورد مشتقات اسلام و ایمان داشته باشیم، متوجه میشویم هر کدام از اسلام و ایمان به دو معنا استعمال شده است؛ اسلام یک معنای لغوی در قرآن دارد به معنای حقیقت تسلیم بودن؛ «الاسلام هوالتسلیم»، یک معنای اصطلاحی دارد که به یک نفر با یک ویژگیهایی مسلمان میگوییم. آنجا که خداوند درباره حضرت ابراهیم(ع) سخن میگوید: «اإِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ» اسلام در اینجا در معنای لغوی یعنی حقیقتا تسلیم بودن و اطاعت محض و مطلق است.
به نقل از ایکنا،معارف تصریح کرد: گاهی اسلام در معنی اصطلاحی در خود قرآن استعمال شده و معروفترین آیه در این زمینه، آیه ۱۴ سوره «حجرات» است که یکی از اعراب بدوی خدمت رسول خدا(ص) میرسد و میگوید: «آمنا» سپس آیه نازل میشود: «قل لن تومنوا ولکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم؛ بگو شما هنوز ایمان نیاوردهاید اما میتوانید بگویید اسلمنا. شاید شاخصه مسلمانی شهادتین باشد که اگر کسی بگوید «اشهد ان لا اله الا الله» و «اشهد ان محمد رسول الله» ما به او میگوییم مسلمان، اما ایمان به معنای اعتقاد قلبی هنوز برای شما حاصل نشده است.
این استاد دانشگاه یادآور شد: از طرفی ایمان در قرآن کریم و کاربردهای آن یک معنای دو گانهای دارد؛ آنجا که متعلقات ایمان؛ خدا، جهان غیب و ملائکه میشود یعنی یک اعتقاد درونی و یک باور قلبی؛ «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» یا «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ...» معلوم است اینجا ایمان به معنای باور است، چون متعلقات ایمان خود خدا، ملائکه و روز قیامت است و در بسیاری از موارد ایمان در قرآن اتفاقا به معنای اسلام ظاهری است. تمام جاهایی که قرآن میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا»، به گمان من یعنی «یا ایها المسلمون» اینجا خداوند تبارک و تعالی به جامعه اسلامی و مسلمانان اطلاق «مومن» میکند، به امیدی که شاید مومن باشند. دلیل این موضوع این است که در بعضی آیات قرآن خداوند به بعضی متخلفین میگوید «مومن»، مانند این آیات که خداوند میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ»، «یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ» همه این آیات در مقام مزمت عدهای از مسلمانان است اما از آنها به مومن تعبیر شده این به «یا ایها المسلمون» نزدیکتر است.
وی افزود: وقتی که در عالم روایات که میخواهیم معنای اسلام و ایمان را بشنویم مخصوصا در روایات امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، مسئله برای ما روشنتر خواهد شد. در روایات اهل بیت(ع) بابهایی مرحوم کلینی در کتاب کافی آوردند، مانند اینکه: «ان الایمان یشرک الاسلام و الاسلام لایشرک الایمان» یعنی اسلام در داخل ایمان هست ولیکن ایمان در داخل اسلام نیست. امام صادق(ع) برای تبیین موضوع مثالی از مسجدالحرام و کعبه میزنند و میفرمایند: «اگر کسی در کعبه باشد او داخل در مسجدالحرام است» برای آنکه وقتی میخواهیم وارد کعبه شویم اول باید وارد مسجدالحرام شویم. اگر کسی داخل در مسجدالحرام باشد معلوم نیست پا در کعبه گذاشته باشد. ایشان میفرماید «مثل ایمان مثل کعبه است، مثل اسلام مثل مسجد است و رابطه ایمان و اسلام چنین رابطهای است».
کارکردهای اسلام و مسلمانی
وی در ادامه اظهار کرد: هر کدام از اسلام و ایمان با چنین رابطهای کارکردهایی دارند؛ در روایتی از امام صادق(ع) میفرمایند: « الْإِسْلَامَ يُحْقَنُ بِهِ الدَّمُ وَ تُؤَدَّى بِهِ الْأَمَانَةُ و تُسْتَحَلُّ بِهِ اَلْفُرُوجُ» اگر مسلمان باشی خون تو محفوظ است و کسی نمیتواند مال مسلمان را بخورد و اگر خواستگاری بروید به اعتبار اینکه مسلمان هستید به شما دختر میدهند، در جامعه اسلامی باید از امنیت لازم برخوردار باشید. در روایتی پیامبر(ص) فرمودند: «المسلم من سلم مسلمون من یده و لسانه» در جامعه اسلامی حقوق مسلمانان محفوظ و محترم است. وقتی هم مسلمان از دنیا میرود با آداب اسلامی او را در قبرستان مسلمانان به خاک میسپارند.
کارکردهای ایمان
معارف درباره کارکردهای ایمان یادآور شد: اولا وقتی ایمان باور قلبی شد، باید برای شما یک روحیهای از صبر، یقین، توکل، خداترسی، معصیتگریزی ایجاد کند. در روایتی که امام صادق(ع) بعضی کارکردهای اسلام را بیان میکنند، میفرمایند: « اَلثَّوَابُ عَلَى اَلْإِيمَانِ»؛ اگر کاری کنی که خدای تبارک و تعالی به تو اجری دهد، به خاطر روحیه مؤمنانه است. اگر الان به این نتیجه رسیده باشیم که هر مومنی مسلمان است اما هر مسلمانی به معنای اصطلاحی لزوما مومن نیست باید به این سمت برویم که از مومنین باشیم؛ چون که صد آید نود هم پیش ماست.
وی یا طرح این پرسش که آیا ایمان شاخصههای ویژهای دارد؟ تصریح کرد: اگر بگویید ایمان عبارت از باور قلبی است میشود سؤال کرد باور قلبی به چه؟ خیلیها در این دنیا مؤمن هستند و اعتقادات قلبی دارند و بر آن اعتقادات صبر میکنند. بسیاری از افرادی که الان به آنها میگوییم داعش که در صدر اسلام خوارج نامیده میشدند، به یک رشته اعتقاداتی باور داشتند و تا پای جان هم میجنگیدند، ایمان به چی و با چه شاخصهای؟ این یک نکته کلیدی است.
استاد گروه علوم قرآن و حدیث دانشکده الهیات دانشگاه تهران ادامه داد: در بحث ماهیتشناسی ایمان به عبارتی ایمانی مدنظر ماست که مطلوب و نجاتبخش باشد؛ ایمانی که ما را به بهشت برساند. پس خود ایمان و ماهیت شناسی آن باید دنبال یک سری شاخصهها باشیم. اگر بخواهیم این شاخصهها را از اهلبیت(ع) بگیریم، ایشان در دورانی بودند که در شناخت ماهیت ایمان اختلاف زیادی بین فرق اسلامی بوده، در آن زمان خوارج، مرجعه و معتزله بودند و اینها در ارتباط با ماهیت ایمان و مخصوصا رابطه ایمان و عمل صحبتهایی داشتند و در آن جامعه که در ارتباط با ماهیت ایمان بحثهای کلامی متنوعی وجود داشت، ائمه(ع) دو شاخصه برای ایمان و مومن تعیین میکنند.
وی در پایان اظها کرد: اولین شاخصه برمیگردد به اینکه ایمان اعتقادی است که از سرچشمه ولایت و آن هم ولایت اهلبیت(ع) عبور کرده باشد؛ یعنی باید تعریف اسلام را از امیرالمؤمنین(ع) گرفته باشید. خیلیها مؤمناند و به یک چیزهایی مؤمناند اما که میتواند ایمان و متعلقات ایمان را برای ما مشخص کند؟ این را در روایات با فلش «ولایت» داریم؛ وقتی امام باقر(ع) برای زراره سخن میگویند و میفرمایند: «بنیه الاسلام علی خمس؛ الصلوة و زکاة و الحج و الصوم و الولایت» ولایت یک پایه مهم است در اینکه اسلام به عنوان مجوعه اعتقادی است.
وی با اشاره به مولفه دیگر ایمان اظهار کرد: شاخصه دوم ایمان در روایات اهلبیت(ع) به مسئله تعبد به فرائض دینی و انجام آنها و اجتناب از معاصی پروردگار عالم بر میگردد. کم شیعیانی نداریم که ابراز عشق و محبت به ساحت ائمه(ع) میکنند اما در عرصه عمل دچار یک ضعفهایی هستند، مثلا نمازشان قضا میشود، نسبت به زکات بیاعتنا باشند و گاهی اوقات مرتکب بعضی معاصی شوند، انسان است و ضعیفالنفس بودن او. آیا ما میتوانیم به چنین انسانی در حین ارتکاب گناهی لفظ «مومن» را خطاب کنیم؟ اینجا یک مسئله مهمی بین فرق اسلامی پیش میآید. گروهی به نام خوارج بودند که چنان عملگرا بودند که میگفتند انجام گناهان کبیره انسان را کافر میکنند، یعنی یک معصیتکار را به عنوان یک کافر میشناختند. در مقابل خوارج که به این شدت به حوزه عملگرایی افتاده بودند و معتقد بودند ایمان یعنی عمل و لاغیر، گروهی بودند خیلی بیخیال که میگفتند ایمان رابطهای با عمل شرعی ندارد، اینها موسوم به «مرجئه» بودند و میگفتند گناه ضرری به حالت ایمانی انسان وارد نمیکند، انسان میتواند مومن باشد و هر کاری خواست انجام دهد. این تفکر خلفا نیز بود.
معارف با اشاره به دیدگاه دیگر، گفت: میان تفکر این دو گروه، یک تفکر معتدلانهای بود به نام «معتزله» که میگفتند مرتکب کبائر نه مومن است و نه کافر، بلکه حد وسط مومن و کافر «فاسق» است که به این مرحله میگفتند: «منزلة بین منزلتین». معتزله میگفتند اگر توبه کرد ملحق میشود به مومنین و اگر توبه نکرد و با همین حالت از دنیا رفت به کفار ملحق میشود و در جهنم جای دارد و به مسائلی به نام «شفاعت» و «مغفرت و فضل پروردگار» قائل نبودند. یکی از اصول اعتقادی آنها اصل «وعده در وعید» بوده، میگفتند همان طور که وعدههای خداوند لایتخلف است، تهدیدهای الهی هم لایتخلف است.
استاد علوم قرآن دانشگاه تهران اظهار کرد: در چنین بستری امام صادق(ع) مرتکب کبائر را مومن، کافر و فاسق نمینامد. حضرت میفرمایند: مرتکب کبائر مسلمان است و نه مومن. این یک حسنی دارد، اگر در جامعه اسلامی به یک گناهکاری فاسق گفتید، مهر فسق بر پیشانی او میچسبد و پلهای پشت سرش خراب میشود و دیگر نمیتواند به جامعه ایمانی باز گردد. برای اینکه این اتفاق نیفتد، حضرت میفرماید: «اسلام در حکم یک لباس است، ایمان هم در حکم یک لباس است، شما مومنید اما در شرایطی فریب شیطان را میخورید و گناهی مرتکب میشوید، اگر گناهی مرتکب شدید این لباس ایمان از اندام شخصیت او فرو نمیافتد اما لباس مسلمانی بر تن اوست پس مسلمان نیست. اگر خداوند توفیق توبه داد، مجددا آن لباس ایمان به قامت او پوشیده میشود» لذا یک مومن تا زمانی که گرفتار بعضی نفسانیتها میشود بین اسلام و ایمان در نوسان است.
وی افزود: امام صادق(ع) میفرمایند: «لا یوم الثانی ولا یثرب صادق و للمؤمن»، اما آن لحظه که توبه میکند و سمت پروردگار میآید میتوان به او گفت مومن، برای آنکه توبه جز از مومن اتفاق نمیافتد، آن کسی که بر حسب ظاهر مسلمان است و گناهی میکند در بند توبه و جبران نیست، اما کسی که به فکر توبه میافتد یعنی وارد حیطه ایمان شده است.
معارف در ادامه گفت: اگر کسی حجمی از عبادتها را داشته باشد، اما ولایت ولی خدا را نشناسد، امام میفرمایند: «ما کان له علی الله جل و عز حقٌ فی ثوابه و لا کان من اهل الایمان» به چنین کسی نمیشود اهل ایمان گفت، حقی هم در برابر خدا ندارد که برای کاری که میکند ثواب ببرد. در این حدیث شما با مسلمانی روبرو هستید که عملگراست مانند خوارج، حجمی از عمل اما بینش صفر است. حال فردی را فرض کنید که عاشق اهل بیت(ع) است و در تمام مراسمها شرکت میکند اما خطاکار و معصیتکار است، به چنین کسی هم نمیتوانیم بگوییم مومن، امام صادق(ع) به این فرد مسلمان میگوید. اینها مسائل مبتلابه تاریخ است.
استاد علوم قرآن دانشگاه تهران به بیان روایتی از امام باقر(ع) پرداخت و گفت: به امیرالمومنین(ع) عرض میشود «من شهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله، کان مومنا؛ اگر کسی شهادت به یگانگی خداوند و رسالت پیامبر بدهد، میشود به او گفت مومن؟ بعد عرض میدارد: فاین فرائض الله، اگر اینطور باشد فرائض خدا کجاست؟ و حضرت امیرالمومنین(ع) اینطور استدلال میکنند «قَالَ وَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ كَانَ عَلِيٌّ يَقُولُ لَوْ كَانَ الْإِيمَانُ كَلَاماً لَمْ يَنْزِلْ فِيهِ صَوْمٌ وَ لَا صَلَاةٌ وَ لَا حَلَالٌ وَ لَا حَرَامٌ»؛ اگر قرار بود ایمان به صرف شهادتین باشد، نماز روزه حلال و حرام موضوعیتی پیدا نمیکرد. این شیعه امام باقر(ع) در ادامه به امام عرض میکند: ما با عدهای زندگی میکنیم که میگویند کسی که شهادتین را بگوید مومن است. معلوم میشود اینها گروه مرجئه بودهاند. بعد به امام عرض میدارد: فلم یضربون الحدود و لم تقطع ایدیهم؟ اگر اینکه اینها میگویند راست است چرا بر اینها حد جاری میشود، دستشان به عنوان سارق قطع میشود. سپس امام پاسخ میدهند: «وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً أَکْرَمَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّ الْمَلَائِکَةَ خُدَّامُ الْمُؤْمِنِینَ»، اگر کسی دستش قطع شود که نمیتوانیم به او بگوییم مومن، اگر بر کسی حد جاری شود نمیتوان به او مومن گفت. خدا خلقی عزیزتر از مومن نیافریده، اگر شما به کسی گفتید مومن، ملائکه خدام او میشوند. نمیتوانیم به صرف اعتقاد، به کسی مومن بگوییم.
وی در ادامه با بیان اینکه ایمان لوازمی از عمل دارد، گفت: در همین باب از امام صادق(ع) درباره ایمان سوال کردند و حضرت فرمودند: «الایمان ان یطاع الله و لایعصی» حقیقت ایمان این است که خدا اطاعت شود و مورد معصیت قرار نگیرد. اگر باور کنیم ایمان دو شاخصه مهم که همان «اعتقاد صحیح در پرتو ولایت و عمل به فرائض الهی و اجتناب از معاصی» دارد، این دو شاخصه به طور بارز در شخصیت بانوی گرامی اسلام؛ حضرت زهرا(س) وجود داشته است.
انتهای پیام/
نظر شما